نوروز خوانی خاله خاله و مرغانه جنگی از سنتهای مردم فارسیان از توابع دهستان نیلکوه بخش مرکزی شهرستان گالیکش در ایام نوروز است.
به گزارش گلستان ما به نقل از نیلکوه، ابوذر خسروی پژوهشگر آدابورسوم منطقه فارسیان؛ نوروز خوانی «خاله خاله» و «مرغانه جنگی» از سنتهای کهن مردم این منطقه برای استقبال از نوروز عنوان میکند که در ادامه به آنها اشاره میشود.
خاله خاله
سنت " خاله خاله " از معروفترین سنتهای رایج بین جوانان فارسیان در روزهای نزدیک به نوروز بوده است.
ده روز مانده به عید نوروز، جوانان فارسیان در گروههای چندنفره (5 نفر، ده نفر، پانزده نفر و...) از اول شب از فارسیان بهطرف روستاهای اطراف حرکت و تا صبح سنت " خاله خاله " را اجرا میکردند.
یکشب به سیجان، عربکلو، خسرو آباد و کیارام میرفتند و صبح به فارسیان برمیگشتند.
شب دیگر به پادلدل، پنو و فرنگ میرفتند و صبح به فارسیان برمیگشتند.
شب دیگر به براین، سایر و لیرو میرفتند و صبح به فارسیان برمیگشتند.
از روستاهای سیجان، خسرو آباد، عربکلو، کیارام، پادلدل، پنو، فرنگ، سایر، لیرو هم جوانها بهصورت گروهی به فارسیان میآمدند و سنت " خاله خاله " را اجرا میکردند. جوانها در 11 پارچه آبادی که زیر نظر فارسیان بود، این سنت را اجرا میکردند.
مردم به سنت "خاله خاله" خیلی علاقه داشتند. بخصوص بعد از نصف شب و "رو به سحر " وقتی جوانها میآمدند، بیدار میشدند و با خوشحالی به آنها یک عدد " مرغانه" میدادند.
وقتی اول شب جوانها وارد روستا میشدند و شروع به بایتی خوانی و سیرناق زنی میکردند، ولوله و هیاهوی زیادی در روستا ایجاد میشد که باعث خوشحالی مردم بود.
هر خانهای یک "مرغانه " یا یک قران (ده شاهی) که قیمت یک "مرغانه" بود، به جوانها میداد.
جوانها، صبح مرغانه های جمع شده را تقسیم و بعد باهم " مرغانه جنگی " میکردند. میگفتند: "با سرم، سرته ته مشکنم ". هرکسی مرغانه اش میشکست، باید تحویل برنده میداد.
از ده روز مانده به عید تا روز عید " مرغانه جنگی " میکردند و بعد از روز عید این بازی تعطیل میشد.
گروههایی که برای " خاله خاله " از فارسیان به روستاهای دیگر میرفتند، این سنت را به سه شکل انجام میدادند:
1_ بعضی از گروهها هنگام "خاله خاله" بایتی میخواندند. در این گروهها، یک نفر " سیرناق " میزد، دو نفر" بایتی" میخواندند، دو نفر " مرغانه " جمع میکردند، دو تا سه نفر هم مرغانه ها را داخل " پوتی یا چلک هفده کیلویی " میگذاشتند. دو سه نفر دیگر " پوتی ها " را درحالیکه درون کیسه گذاشته بودند، به پشت میبستهاند.
2_ برخی دیگر از گروهها که " بایتی خوان " نداشتند، شعر " دوازده امام " را بهصورت گروهی میخواندند:
(متن شعر)
امام اولم آمد به میدان
ملائک بر سرش میخواند قرآن
امام دومین یعنی حسن را
زبان بگشای تا گویم سخن را
امام سومین شاه شهیدان
به جنت میبرد ما را به آسان
امام چارمین زین العباد است
گل باغ محمد نامراد است
امام پنجمین خوانم ز باقر
به فریادم برس تا روز آخر
امام شیشمین خوانم ز جعفر
به فریادم برس تا روز محشر
امام هفتمین موسای کاظم
ز لطف او همه کارها بسازم
امام هشتمین امام رضا را
به ما آسان کنی روز جزا را
امام نهمین ورد زبان است
تقی بخشندهی هر دوجهان است
امام دهمین خوانم تقی را
شه کشور، امیر المومنین را
امام یازدهم او عسگری را
به ما آسان کنی روز جزی را
امام دوازدهم صاحب زمان است
که او زنده است، عالم در جهان است
3_ بعضی از گروهها بهجای بایتی و شعر دوازده امام، این شعر معروف را میخواندند:
خاله خاله انجینه
گوشت بره منجینه
حق ما سرسینه
مرغانه دم کلو
بیفتیده به یک پلو
ما گوشت نمیخواهیم
ما مرغانه میخواهیم
خاله خاله....
انتهای پیام/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد