من با امام (ره) و رهبر کبیر انقلاب پیمان بستم که در همه صحنهها حضور داشته باشم. از همان موقع که 17 سال داشتم، آرزوی شهادت را داشتم. الآن هم اگر به این آرزو نرسم، فکر میکنم ضرر کردهام.
اين عکس را بايد يکي از اسناد منحصربفرد در پرونده تاريخي و پرفراز و نشيب مبارزات فرزندان انقلاب اسلامي و مجاهدان فعال در دفاع مقدس با یکی از مصادیق مفاسد اجتماعي به شمار آورد.
تمام نیروها که بین بچه ها مستقر شدند فرماندشان با صدای بلند چیزی را فریاد میکند و بعد سرباز ها شروع میکنند با سیم دست بچه ها را میبندند...
آرزویش شهادت بود و وقتی در کنار حجله هم محله ایش، شهید خانعلی افسر دبیر گفت دومین شهید این محله من هستم شاید کسی حرف او را جدی نگرفت ولی چیزی نگذشت که پیش بینی او محقق شد.
مسئول دفتر گفت:" این سرباز تازه از مرخصی برگشته ولی دوباره تقاضای مرخصی داره". فرمانده گفت:" خب! پسر جان تو تازه از مرخصی آمدی نمیشه دوباره بری".
مادر شهید عبدالقیوم دهقانی : فرزندم گفت هر زمان شهید شدم هیچ زمان از طرف دولت هیچ حقوقی متوقع نباشم چون برای وطنم دینم را ادا می کنم.
شهید یحیی فدایی فرزند حسن در سال ۱۳۳۷ در یک خانواده کاملا مذهبی و متدین وتقریبا مستضعف دیده به جهان گشود.
شهید عباس قدرتی فرزند مصیب در دهم اردیبهشت سال ۱۳۰۶ در حومه شهرستان زابل در خانواده ای کاملا مستضعف اما متدین دیده به جهان گشود.
شهیدمحمد صادق فتحعلی، مردی دیگر از مردستان گلستان بود که لباس سبزین شمال، از مقاومت و ایثارش در هجمة گرگ صفتان مارکسیسم، خونین شد.
از این مجاهد مرد سمنانی، سه فرزند به یادگار مانده است. فرزندانی که در هنگام تولدشان، پدر در جبهه ها حضور داشت.
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.