شهید «عزیزالله قربانی» در نامهای به پسر دایی خود مینویسد: «یک شب یکی از همرزمانم چند بعثی را با یک آفتابه غافلگیر کرد، خلاصه ابراهیم جان، بعثیها از سایه خودشان میترسند.»
شهید حاجی محمد آتابای از شهدای هشت سال دفاع مقدس است. او بعد از اعزام به خدمت مقدس سربازی به منطقه عملیاتی دهلران انتقال یافت و پس از رشادتهای فراوان در منطقه مرزی موسیان به درجه رفیع شهادت نایل گشت.
شهید عباس صیادی در وصیتش گفت: « نهال این انقلاب برای بارور شدن نیاز به خون ما جوانان را دارد. پس بعد از شهادتم هرگز گریه نکنید تا دشمن شاد نشویم.»
برادر شهید «محمد مهدوی» نقل میکند: روزی با برادرم برای تظاهرات رفته بودیم وقتی شعار جاوید شاه را بر روی دیوار دید با رنگ سیاه، شعار را پاک کرد و شعار مرگ بر شاه بر روی آن نوشت.
شهید کمی، به دلیل مشکلات فراوان نتوانست تحصیلات خود را به پایان برساند. بهعنوان سرباز ارتش عازم جبهههای جنگ شد.
شهید اسماعیلی از شهدای انقلاب اسلامی بود، او جوشکار بود، ولی در اکثر تظاهراتها علیه رژیم منحوس پهلوی شرکت میکرد، او سرانجام در سن هفده سالگی در واقعه گنبد که توسط چماقداران رهبری میشد، مورد هدف گلوله قرار گرفت و به فیض شهادت رسید.
خواهر شهید عطاءالله برومند نقل میکند: «وقتی برای روز تولد برادرم هدیهای ارزانقیمت گرفتم تصورم بر این بود که موردپسند او قرار نمیگیرد، ولی وقتی هدیه را دریافت نمود اشک شوق از چشمانش جاری بود.
شهید مدافع حرم گلستان در وصیت خود نوشت: عزت و افتخار و شرافت خود را با هیچ چیز معامله نکنید و خود را بدهکار انقلاب بدانید.
دوست شهید حجتی نقل میکند: «قرار بود حسین به عنوان خدماتی با زائرین عازم حج شوند ولی چون مجرد بود سازمان حج و زیارت حاضر به پذیرش او نبود».
شهید محمود الازمنی از شهدای هشت سال دفاع مقدس است. وقتی برای آخرین بار قصد عزیمت به جبهه را داشت گویی شهادتش به او الهام شده بود به همین دلیل بیشتر در خانه ماند تا رضایت خانواده و نوعروسش را جلب کرد.
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.