این شهید والامقام متولد سال ۱۳۵۱ بود که از وی یک فرزند پسر به نام مهدی و یک فرزند دختر به نامه مهدیه به یادگار مانده است.
صبح یک تابستان داغ را برای تهیه گزارش و گفت و گو با هجدهمین شهید مدافع حرم انتخاب کردیم به سمت روستای نوده ملک شهرستان گرگان در حرکت بودیم تصویر شهید «سید رضا حسینی» بر درب خانه خودنمایی می‌کرد از ماشین پیاده شدیم و در زدیم همسر شهید مدافع حرم با گرمی به استقبالمان آمد و ما را به درون خانه مهمان کرد.
حس سادگی و بی‌آلایشی از در و دیوار خانه موج می‌زد روی دیوارها عکس شهید خودنمایی می‌کرد شروع کردم به عکس گرفتن و بعد از دقایقی باب گفت و گو را با خانم کلثوم مهقانی«همسر شهید حسینی» آغاز کردم.

*«شهید حسینی» سه بار برای بازسازی حرم مطهر امام علی(ع) به کشور عراق اعزام شد
کلثوم مهقانی«همسر شهید مدافع حرم» با لحن بسیار شیرین و جذاب روستایی در گفت و گو با خبرنگار زنان ایران گفت: پنج سال است که همسرم شهید شده و ماحصل ازدواجم؛ دو فرزند به نامهای مهدی و مهدیه است که از او برایم به یادگار مانده؛ همسرم بسیار عاشق شهادت بود از سن 13 سالگی وارد جبهه شد سه بار برای بازسازی حرم مطهر امام علی(ع) به کشور عراق اعزام شد و همچنین با تعدادی از دوستانش مسیر بین کربلا و نجف را موکب می زدند و به مدت دو ماه به زائران خدمت می کردند.
همسرم 6 بار به سوریه رفت و آخرین بار در ماه مبارک رمضان بعد از 18 روز جنگیدن با داعش به درجه رفیع شهادت نائل گشت.
همسر شهید مدافع حرم در گفت و گو با خبرنگار زنان ایران اظهار کرد: من در زمین کشاورزی‌مان مشغول نشاکاری بودم بعد از دو روز بی خبری بالاخره گوشی تلفن همراهم زنگ خورد؛ پسرم مهدی پشت خط بود به من گفت؛ مادر! امروز زودتر برو خانه چون قرار است از سپاه به منزل ما بیایند با این حرف پسرم ناخودآگاه دلم لرزید؛ انگار در دلم رخت می‌شستند، تمام فکرم به دنبال سید رضا بود نکند اتفاقی برایش افتاده باشد.
در همین فکرها بودم که دوباره تلفن همراهم زنگ خورد پسرم مهدی بود و دوباره تاکید کرد مادر از سپاه زنگ زدند و گفتند ما می خواهیم به منزل شما بیاییم سریع به خانه برو؛ من هم خودم را سریع به خانه رساندم در خانه را که باز کردم دیدم عمه کوچکم روی سکو نشسته و به من زل زده است رو به عمه ام کردم و گفتم چه عجب عمه جان از این طرفا! عمه با لبخند تلخی جواب داد آمده ام خبرت را بگیرم.

*همسرم به آرزویش که شهادت بود، رسید
همین طور که داشتم دست و پاهایم را از گل و لای تمیز می‌کردم دوباره گوشی تلفنم زنگ خورد اینبار برادر کوچکم بود بعد از احوالپرسی با تعجب به من گفت«سید رضا شهید شده است!!» بند دلم پاره شد یکدفعه تمام وجودم را استرس فرا گرفت گفتم نه داداش! کسی به من چیزی نگفته؛ لحظاتی بعد زنگ در خانه به صدا درآمد برادر بزرگم بود در را که باز کردم دیدم چشمان بردارم کاسه خون شده خشکم زده بود سرجایم میخکوب شده بودم برادرم به من نزدیک و نزدیکتر شد و مرا در آغوش گرفت و گفت سید رضا به آرزویش رسید سیدرضا شهید شد با این یک جمله برادرم تمام دنیا دور سرم چرخید طولی نکشید که از سپاه، صدا و سیما و مردم همه برای عرض تسلیت به خانه مان آمدند.
کلثوم مهقانی با بیان اینکه«شهادت آرزوی همسرم بود که به آن رسید»، گفت: همسرم پنج بار سوریه رفته بود راستش را بخواهید برای آخرین بار دلم راضی نشد همسرم به این سفر برود به او گفتم سیدرضا میشه اینبار؛ بی‍خیال رفتن شوی و به این سفر نروی همسرم رو به من کرد و گفت «نه نمیشه باید بروم» و رفت.
فردا صبح سید رضا به من زنگ زد و گفت کلثوم جان«آه تو مرا گرفت» چون تو راضی به رفتن من به این سفر نبودی به خاطر همین وقتی می‌خواستم سوار هواپیما شوم اسم همه را خواندند ولی اسم مرا نخواندند و من باید برگردم سه الی چهار روز بعد دوباره با همسرم تماس گرفتند و گفتند که به عراق برود سید رضا که می دانست دلم برای رفتن او راضی نیست برای آخرین بار رو به من کرد و گفت «قول می‌دهم این بار آخرم باشه» این را گفت و برای همیشه رفت و دیگر برنگشت.
همسر شهید مدافع حرم از نحوه شهادت سید رضا حسینی در گفت و گو با خبرنگار زنان ایران گفت: لودر خراب بود و قرار بود سید رضا قطعه سالمی از لودر که خراب شده بود را از بوکمال تهیه کند که در مسیر برگشت با عملیات انتحاری داعشی ها به درجه رفیع شهادت رسید.
مهقانی ادامه داد: خیلی در تنگناها قرار گرفتم ولی هیچ وقت نگفتم ای کاش همسرم این راه رو انتخاب نمی‌کرد سخت ترین لحظه ای که فقدان همسرم را احساس کردم روز زن بود آخر در این روز بزرگ؛ همه از همسرانشان کادو می‌گیرند ولی همسر من شهید شده بود با خودم می‌گفتم ای کاش الان همسرم کنارم بود؛ شب هنگام وقتی سرم را روی متکا گذاشتم و خوابم برد خواب سید رضا را دیدم در حالی که نوزادی را در آغوش گرفته بود در بازار راه می‌رفت تا برای من از بازار پارچه بخرد در حال نگاه کردن به پارچه های رنگی رنگی بودم که ناگهان از خواب پریدم.
خیلی برایم جالب بود ساعتی بعد از دیدن این خواب مبلغ 200 هزار تومان برایم هدیه دادند با خودم گفتم این هدیه حتما از سوی همسرم برای روز زن است.

* مسئولان به وضعیت بدحجابی در جامعه رسیدگی کنند و نگذارند خون شهدا پایمال شود
همسر شهید مدافع حرم در واکنش به عده قلیل کشف حجاب کنندگان از مسئولان خواست که به وضعیت بدحجابی در جامعه رسیدگی کنند و نگذارند خون شهدا پایمال شود.
کلثوم مهقانی با تاکید بر اینکه با قانون‌شکنان و متجاهران به بی‌حجابی برخورد شود، گفت: وقتی که من برای خرید کردن به شهر گرگان می‌روم و در مسیر؛ زنان بدحجاب را می‌بینم سه روز سردرد می گیرم و با خودم می‌گویم همسر من جانش را برای اسلام فدا کرد چرا باید برخی بانوان این رفتار ناشایست را داشته باشند.

وی همچنین هتاکان به ساحت مقدس قرآن کریم را محکوم کرد و افزود: از مسئولین تقاضا دارم با کسانی که کتاب آسمانی را آتش زدند برخورد کنند.
به گزارش زنان نیوز، دشمنان اسلام با انقلاب و اصول اسلامی حاکم بر آن مخالف هستند و با هر چیزی که در دین ما به آن تاکید شده به چشم مانعی برای رسیدن به اهدافشان می‌نگرند و تلاش در نابودی آن دارند.
این در حالی است که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی(ره) و حضرت آیت‌الله خامنه‌‌ای«مدظله العالی»، خواندن وصیتنامه شهدا را به آحاد مردم بویژه جوانان بسیار توصیه کردند.
ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﻗﺴﻢ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺍﺳﻼﻣﻲ ﻛﻪ از هر ﻓﺘﻨﻪ‌ای برای نابودی اسلام دریغ نکردند اینبار ﺩﺭﺗﻜﻤﻴﻞ «ﻃﺮﺡ ﺟﻨﮓ ﻧﺮﻡ» ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﻓﺘﻨﻪ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﺭﻭی ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺳﻠﻒ شیطانی ﺧﻮﺩ میﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺎ ﺍﻳﺠﺎﺩ برهنگی ﻣﻮﺟﺒﺎﺕ ﻫﺒﻮﻁ ﻭ ﺳﻘﻮﻁ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺍﺳﻼﻣﻲ شوند که این آرزو را با خود به گور خواهند برد.
گزارش از سمیرا رجبی
انتهای پیام/*