1398-03-04 16:37
901
0
63466
درنگی در سخنرانی رهبر انقلاب در دیدار کارگزاران نظام؛

آغاز «افول موریانه‌ای» آمریکا

افول موریانه‌ای به این معنی است که یک وقتی یک شیء ظاهر خوبی دارد؛ ولی موریانه، از درون دارد این میزی که مجلل است را می‌خورد و پوک می‌شود و در یک بازه‌ی زمانی کوتاهی از بین می‌رود. زمانی که می‌گویند «افول موریانه‌ای» است یعنی از داخل، آمریکا دارد پوک می‌شود.

به گزارش گلستان ما، مسئولان و کارگزاران نظام در هشتمین روز از ماه مبارک رمضان در حسینیه امام خمینی رحمه‌الله گرد هم آمدند و مخاطب سخنان راهبردی ۸۰ دقیقه‌ای حضرت آیت‌الله خامنه‌ای شدند. رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار صریحا احتمال وقوع جنگ نظامی میان ایران و آمریکا را منتفی دانستند و از مذاکره با آمریکا به‌عنوان سم مضاعف یاد کردند.

به همین مناسبت، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در گفتاری از آقای فواد ایزدی عضو هیأت علمی دانشکده‌ی مطالعات جهان و کارشناس مسائل آمریکا، افول ایالات متحده آمریکا را بررسی می‌کند.

رهبر انقلاب در دیدار رمضانی با کارگزان نظام درباره مشکلات و معضلات کنونی دولت ایالات متحده اشاره‌ای کردند، لطفا کمی درباره آخرین آمارهای داخلی آمریکا و وضعیت این کشور نسبت به دهه‌های گذشته، توضیح دهید.

بحث افول آمریکا یک بحث جدی و اساسی است و آمارهایی که در حوزه‌ی اجتماعی و یا مشکلاتی که در حوزه اقتصادی و سیاست خارجی وجود دارد همگی مربوط به همین بحث افول است.حالتی که ما در آمریکا داریم این است که این کشور، کشوری نیست که ده یا پانزده سال پیش بود؛ کشوری است که به مراتب دارد ضعیف می‌شود و افول پیدا می‌کند. بحث افول آمریکا هم در همه‌ی حوزه‌هایی که عرض کردیم بحثی است جدی. اصلاً یکی از دلایلی که آقای ترامپ رئیس جمهور شد همین بود. ایشان گفت که آمریکا دارد افول پیدا می‌کند و من آمریکا را دوباره به جایگاه اول بر می‌گردانم و از این جهت مردم آمریکا هم که آنجا زندگی می‌کنند و خودشان شاهد افول آمریکا هستند این سؤال برایشان جذابیت داشت و یکی از دلایلی که به ایشان رأی دادند همین بود.

در آمریکا هم روی بحث افول اجماع است. من چون در دانشگاه تهران مطالعات آمریکا درس می‌دهم؛ رصدی نسبت به آمریکا -آن هم به صورت روزانه- دارم. من کسی را نمی‌شناسم در آمریکا که معتقد به افول نباشد و افرادی که در این حوزه کار می‌کنند، همگی بر افول اجماع دارند.

البته اینجا این نکته را هم باید اضافه کنیم که یک تفاوتی هست بین افول و فروپاشی. الان بحث ما افول است. یعنی کاهش قدرت و نه لزوماً چند تکه‌شدن و فروپاشی. آن اتفاقی که برای شوروی افتاد، بحث ما نیست؛ بحث افول است. یک اصطلاحی هم کارشناس‌های خودشان دارند که این افول را می‌گویند افول موریانه‌ای. یک استادی را در آمریکا داریم به نام کریستفر لین استاد دانشگاه تگزاس. متنی را همین امسال در یکی از مجلات علمی پژوهشی در آمریکا درباره همین بحث افول موریانه‌ای چاپ کرده بود. افول موریانه‌ای هم به این معنی است که یک وقتی یک شیء ظاهر خوبی دارد، یعنی به ظاهرش که نگاه می‌کنید، خیلی مشکل‌دار نیست؛ ولی موریانه، از درون دارد این میزی که مجلل است را می‌خورد و پوک می‌شود و در یک بازه‌ی زمانی کوتاهی از بین می‌رود. زمانی که می‌گویند «افول موریانه‌ای» است یعنی از داخل، آمریکا دارد پوک می‌شود.

آمارها و شاخص‌های وضعیت موجود آمریکا به چه نحوی است؟ آیا نمونه‌های آماری که رهبر انقلاب در دیدار اخیر از وضعیت آمریکا بیان کردند، در خود آمریکا نیز به عنوان نشانه‌هایی از افول یاد می‌شوند؟

در بیانات رهبر انقلاب در دیدار اخیر کارگزان نظام، روی بعضی از شاخص‌های اجتماعی آمریکا بیشتر تمرکز شده بود. در حوزه‌های دیگر اجتماعی آمریکا نیز وضعیت همین طور است. نه تنها اساتید آمریکایی این بحث افول را مطرح می‌کنند، بلکه سندهای بالادستی در آمریکا هم این مسأله را اعتراف می‌کنند. مثلاً یک نهادی در آمریکا داریم به اسم شورای ملی اطلاعات. این نهاد چند وقت پیش یک گزارشی را منتشر کرده بود، در خلاصه‌ی ابتدای آن آمده بود که دنیای سال ۲۰۳۰ هیچ هژمونی نخواهیم داشت. یعنی اگر آمریکا هم یک زمانی ابرقدرت بوده دیگر تا یازده سال دیگر این حالت ابرقدرتی را نخواهد داشت. این نهاد به طور تخصصی کارش آینده پژوهی هست. آنها معتقد هستند تا سال ۲۰۳۰ دنیا چند قطبی می‌شود و آمریکا هم در نهایت یکی از قطب‌های سال ۲۰۳۰ خواهد بود. و آن نکته‌ای که در آن متن آمده بود اینکه ما شبکه‌هایی خواهیم داشت از کشورهایی که با هم متحد هستند و در نهایت آمریکا دیگر آن جایگاه خودش را از دست خواهد داد. این نکته برای ما خیلی مهم است، برای یک کشوری مثل جمهوری اسلامی که الان ۶۰، ۷۰ سال است از کودتای ۲۸ مرداد با آمریکا درگیر بوده است این نکته، نکته‌ی مهمی است که آمریکا دارد به تدریج تبدیل می‌شود به یک کشور معمولی.

یکی از نکات فرمایشات رهبر انقلاب این است که آن طرف دشمن هست، منتها دشمن مشکل‌داری است و نباید کسی آمریکا را اینقدر بزرگ حس کند که دچار حس ضعف بشود و نگاهش نسبت به آمریکا نگاه واقعی نباشد و مشکلات آمریکا را نبیند و بعد احساس ضعف بکند. واقعیت امر این است که آمریکا دارد تقلاهای آخر خودش را به عنوان یک ابرقدرت، انجام می‌دهد.

چرا شاخص های افول اجتماعی در ایالات متحده تا این حد رشد کرده است؟

یکی از دلایلی که وضعیت اجتماعی آمریکا را بحرانی کرده، مشکلاتی است که در حوزه‌ی اقتصادی دارند. بعضی از آمارها الان نسبتاً‌ خوب است، مثلاً درصد بیکاری در آمریکا کاهش پیدا کرده است اما زمانی که شما روند را نگاه می‌کنید متوجه می‌شوید که در حوزه‌ی اقتصادی هم آمریکا جایگاه خودش را واقعاً‌ در دنیا از دست داده است. بعد از جنگ جهانی دوم حدود نیمی از اقتصاد دنیا دست آمریکایی‌ها بود. حدود پنجاه درصد. الان آماری که بانک جهانی داده می گوید الان ۱۵/۱ درصد اقتصاد دنیا دست آمریکایی‌هاست و همین بانک جهانی اعلام می‌کند که تا سال ۲۰۲۳ یعنی چهار سال دیگر این می‌شود ۱۳/۷ درصد.

خب قطعاً این افول اقتصادی هم بسیار جدی هست. یعنی آمریکا دارد جایگاه اقتصادی‌اش را از دست می‌دهد. پیش‌بینی می‌کنند که اقتصاد چین از آمریکا جلو خواهد زد و اقتصاد چین در این چند سال آینده رتبه‌ی یک را در دنیا خواهد داشت.

افول اقتصادی آمریکا در این آمار و ارقام قابل دستیابی است؛ درباره اثبات افول قدرت سیاسی و بین‌المللی آمریکا هم می‌توان طبق آمار و مستند جلو رفت؟

در مورد افول سیاسی که کاملاً مشخص است. شما یک فردی را مثل آقای ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا می‌بینید این جایگاه را می‌گیرد. این فردی که کاملاً‌ از حرکات و رفتار و حرف‌ها و اینها مشخص است که کشوری که این شخص رئیس جمهورش می‌شود، معلوم می‌شود در حوزه‌ی سیاسی مشکلاتی را دارد تجربه می‌کند؛ و این انسداد سیاسی‌ای که در آمریکا وجود دارد، عجیب است.

شما تا همین چند ماه پیش دیدید دولت فدرال آمریکا ۴۵ روز کاملاً تعطیل شد. یعنی شما به اداره‌ی دولت فدرال رجوع می‌کردید برای کار اداری، به درب آن زنجیر زده بودند و حضور نداشتند.

این افول سیاسی در حوزه‌ی بین الملل هم کاملاً مشهود است. یعنی آمریکا در دنیا جایگاه خودش را از دست داده است. مثلاً مؤسسه‌ی تیو نظرسنجی کرده بود در ۳۷ کشور دنیا و محبوبیت آمریکا الان به حدود بیست درصد از زمانی که ترامپ رئیس جمهور آمریکا شده کاهش پیدا کرده است.

الان در انتخابات کنگره‌ی آمریکا حدود ۳۵ درصد مردم شرکت می‌کنند. انتخابات ریاست جمهوری یک مقدار بالاتر است. ولی در عمل یک بخش عمده‌ای از مردم آمریکا اعتماد خودشان را به سیستم حکومتی خودشان از دست داده‌اند. این شاخص‌های اقتصادی و سیاسی را که مرور کردیم بعد از بحث‌های فرهنگی و اجتماعی پیش می‌آید و بعد، مشکلات فرهنگی، اجتماعی و فقر عموم مردم. اینکه عرض کردم بعضی از شاخص‌ها خوب است، باید چند درصد مردم آمریکا را شامل میشود. مثلاً‌ در بازار بورس آمریکا وضعیت نسبتاً‌ خوب است، مگر چند درصد از مردم در بازار بورس سرمایه گذاری کردند؟ وضعیت عموم مردم در آمریکا مشکلات جدی‌ای را دارد. حتی سازمان ملل به خاطر این وضعیت بحرانی یک بخش عمده‌ای از مردم آمریکا یک گزارشگر ویژه منصوب کرد. این آقای "پروفسور فیلیپ آلستون" گزارشگر ویژه‌ی سازمان ملل شد و گزارشی را که چند وقت پیش منتشر کرد یک جمله‌ای دارد که قابل توجه است. می‌گوید: «آمریکا تنها کشور توسعه یافته است که بر این نکته اصرار دارد که در عین اینکه حقوق بشر از اهمیت بنیادی برخوردار است، شامل حقوقی که از مرگ ناشی از گرسنگی و یا رشد در محیط محرومیت مطلق حفاظت کند، نمی‌شود.»

وزارت مسکن آمریکا آخرین آماری که داده، این است که ۵۵۴ هزار نفر یعنی بیش از نیم میلیون نفر در آمریکا بی‌خانمان هستند.

از این ۴۱ میلیون نفر که رهبری فرمودند در آمریکا گرسنه هستند، حدود ۱۲ میلیون نفرشان کودک هستند. یکی از موسسات معتبر آمریکایی می گوید چهل درصد از خانواده‌های آمریکایی برای برآوردن حداقل یکی از نیازهای اساسی خود مانند غذا، بیمه، سلامت، مسکن یا قبض آب و برق دچار مشکلند.

مصرف مواد مخدر هم در آمریکا حالت اپیدمی دارد. بیش از دو میلیون آمریکایی به مواد مخدر معتاد هستند. چندی قبل یک ویدئو را می‌دیدم که یکی از این کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا از دموکرات‌ها در یک جلسه‌ای بود. پرسید که چند نفر_ از افرادی که در سالن حضور داشتند_ یا خودشان یا یکی از نزدیکانشان با این معضل مواد مخدر مواجه هستند؟ تقریباً همه دستشان را بالا کردند. یا خودشان مشکل داشتند یا خانواده‌شان مشکل داشت. نتیجه‌اش این می شود درصد خودکشی بالا در آمریکا.

به نظر شما عینیت دادن و معرفی این وضعیت در داخل چگونه باید باشد؟

ما در کشور یک مشکلی داریم که مشکل این ده سال و بیست سال و پنجاه سال گذشته هم نیست. این مشکلی هستش که برمی‌گردد شاید به دوره‌ی قاجار و آن نگاه غرب گرایانه است در کشور. مشکل ما با غرب گرایان داخل کشور خودمان است که نگاه‌شان به غرب است. و این نگاه به غرب نتیجه‌اش این شده که خیلی از کارهایی که در کشور باید انجام بشود، نشود. این نگاه به درون و نگاه به ظرفیت‌های داخلی مغفول است. چند سال کشور معطّل آمریکایی‌ها شد که حالا مثلاً‌ فلان کار را انجام بدهند، فلان تحریم را بردارند یا برندارند و یا اروپا فلان کار را بکند و هنوز هم ما درگیر هستیم. هنوز هم بازه‌های زمانی شصت روزه و ... داریم.

الان یک فردی مثل ترامپ سر کار است که در فرمایشات آقاست که ما باید از ایشان به نوعی تشکر کنیم چون واقعیت آمریکا را بدون روتوش دارد برملا می‌کند. الان دیگر در دوره‌ی ترامپ و بعد از دوره‌ی ترامپ ما نباید جریان غرب گرا در کشور اصولاً‌ داشته باشیم. این جریان باید کاملاً‌ از صحنه‌ی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشور محو بشود. چرا؟ چون خود غربی‌ها که مشکل دارند بر اساس آمارهای متعدد. خود آمریکا که رو به افول است، افول هم جدی هست. ریاست جمهوری آقای ترامپ هم این افول را سرعت بخشیده است و بعد هم اگر ظرفیت‌های خوبی در غرب وجود دارد که هست اما آمادگی تعامل و همکاری با ما را ندارند. الان ببینید ایرانی‌ها را به آمریکا اصلاً‌ راه نمی‌دهند. یک زمانی بود بحث این بود که حالا ما دانشجو آمریکا بفرستیم یا نه؟ الان آن سؤال دیگر منتفی شده است. اصلاً‌ اجازه این ورود ایرانی‌ها را دیگر نمی‌دهند و رسماً ممنوع کردند.

اگر این واقعیت‌ها را ما ببینیم دیگر باید، دل از غرب بکنیم. حالا خیلی کار سختی است برای یک بخشی از نخبگان جامعه‌ی ما که دل از غرب بکنند. ولی واقعاً برای پیشرفت کشور نیاز داریم دل از غرب بکنیم و این یک موهبت بزرگی هست. من عرض کردم از زمان قاجار ما گرفتار جمعیتی در کشور بودیم که همه‌اش نگاه‌شان به غرب بود. امروز فرصت مناسبی است تا از این تجربه‌ها درس بگیریم.

انتهای پیام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.