نیمکت تیم ملی فوتبال ایران عمری ۷۸ ساله دارد و تا به امروز ۵۲ سرمربی ایرانی و خارجی را به خود دیده است.
نقل از نیمکت تیم ملی فوتبال ایران عمری ۷۸ ساله دارد و تا به امروز ۵۲ سرمربی ایرانی و خارجی را به خود دیده است، نیمکتی که از صندلی ریاست فدراسیون فوتبال هم قدیمیتر محسوب میشود و در همین مدت ۱۶ سرمربی خارجی و ۳۶ سرمربی داخلی در این نیمکت حضور داشتند.
نیمکت تیم ملی ایران در این سالها اصلاً با ثبات نبوده است و در مدت کوتاهی سرمربیان زیادی را به خود دیده اما حضور هشت ساله کیروش رکوردهای زیادی را جابهجا کرد و حالا نوبت ویلموتس است. انتخاب پنجاه و دومین مربی تاریخ تیم ملی بهانه خوبی است که به تاریخ این نیمکت قدیمی و لرزان بپردازیم.
شروع ماجراهای فوتبال در ایران
فوتبال ملی ایران کارش را با یک مربی داخلی با نام حسین صدقیانی شروع کرد. اولین لژیونر فوتبال ایران از ۱۳۲۰ و بازی دوستان بین تیمهای ملی ایران و افغانستان هدایت تیم ملی را بر عهده گرفت و در مدت نزدیک به ۱۰ سال تنها ۵ بازی بر روی نیمکت تیم ملی حاضر شد که حاصل آن ۲ برد و ۳ باخت بود.
در لابهلای سالهای حضور صدقیانی بهعنوان سرمربی تیم ملی یک خارجی نیز به ایران آمد اما که هیچگاه بهعنوان مربی بر روی نیمکت حضور پیدا نکردند. جیمز گیبل بود انگلیسی در سال ۱۳۲۷ با حقوق ماهیانه ۱۱۰۰ تومان یا ۸۰ لیره با سازمان تربیت بدنی وقت قرارداد تا بهعنوان اولین سرمربی خارجی تاریخ فوتبال ایران شناخته شود اولینی که به جای حضور در مسابقات فوتبال به شهرهای مختلف از جمله تبریز، اهواز و … سفر کرد تا در دورههای آموزشی شرکت کند و رنگ نیمکت تیم ملی را نیز ندید.
بعد از گیبل نوبت به مصطفی سلیمی رسید تا به مدت ۱۱ ماه هدایت تیم ملی را بر عهده داشته باشد. سلیمی با تیم ملی فوتبال ایران در مسابقات آسیایی ۱۹۵۱ دهلی حضور پیدا کرد و نایب قهرمان این مسابقات شد تا اولین افتخار رسمی فوتبال ایران با سلیمی رقم خرود باشد. سلیمی بعد از این دوره بهعنوان رئیس فدراسیون نیز در فوتبال حاضر بود.
مربیان بدون بازی
ادموند مایوفسکی دومین سرمربی خارجی و چهارمین سرمربی تیم ملی بود که درسال ۱۳۳۴ و وقفه نسبتاً طولانی در تیم ملی، با قراردادی معادل هزار مارک سرمربی تیم ملی شد و در چند مسابقه غیررسمی هدایت ملی پوشان ایرانی را بر عهده گرفت که مهمترین آنها دیدار با تیم باشگاهی ویکتوریا برلین آلمان در تهران بود. وی در سال ۱۳۳۵ ایران را ترک کرد و سرمربی تیم ملی نروژ را برعهده گرفت تا او نیز بدون بازی رسمی از ایران برود.
جوزف مساروش مجاری در مردادماه سال ۱۳۳۶ به تهران آمد و به مدت دو سال سرمربی تیم ملی بود تا برای اولین بار در تاریخ دو مربی خارجی به صورت متوالی هدایت تیم ملی را برعهده داشته باشند. تیم ملی به همراه این مربی در بازیهای آسیایی ۱۹۵۸ و مقدماتی جام ملتهای آسیا ۱۹۶۰ شرکت کرد که توفیقی بهدست نیاورد و در شش بازی سه برد، یک تساوی و دو باخت را به ثبت رساند.
ایرانیان افتخار آفرین
با رفتن مساروش از ایران، تیم ملی دو سال بدون مربی به کار خودش ادامه داد و بعد از آن که به مسابقات المپیک نزدیک شد هدایت تیم را به حسین فکری سپرد. فکری نخستین مربی بود که سابقه بازی در تیم ملی را نیز داشت و تیم ملی با این مربی نخستین بار به المپیک راه پیدا کرد. ۵ سال حضور فکری در تیم ملی تنها با ۷ بازی ملی همره بود که از این تعداد دو برد، سه تساوی و دو باخت به دست آورد.
گئورگی سوچ و محمد بیاتی در دو دوره کوتاه سرمربیگری تیم ملی را عهده دار شدند. این مربی مجار با تیم ملی به نایب قهرمانی بازیهای آسیایی ۱۹۶۶ بانکوک رسید تا در مدت کمتر از یکسال حضور در ایران خوش بدرخشد. محمود بیاتی نیز در چهار بازی که هدایت تیم را بر عهده داشت به قهرمانی در جام ملتهای آسیا ۱۹۶۸ رسید تا یکی ازدرخشانترین دوران تیم ملی را رقم بزنند.
بین سالهای ۱۳۴۸تا ۱۳۵۳ تیم ملی دستخوش تغییرات زیادی بود و هفت مربی در پنج سال در تیم ملی ایران رفت و آمد داشتند. رایکوف، محمد بیانی، ایگور نتو، پرویز دهداری، محمود بیاتی، دنی مکلان و محمد رنجبر نامهایی بودند که به تیم ملی آمدند و در این میان محمد رنجبر توانست برای بار دوم در سال ۱۹۷۲ ایران را قهرمان آسیا کند.
از بزرگترین سرمربی پیش از انقلاب تا حضور در جام جهانی
بدون شک فرانک اوفارل سرشناسترین سرمربی بود که پیش از انقلاب به نیمکت تیم ملی رسید. سرمربی سابق منچستر یونایتد، لسترسیتی و کاردیف علیرغم حضور کوتاه مدت خود در ایران موفقیتهای خوبی را کسب کرد که مهمترین آن قهرمانی بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ تهران و راهیابی به المپیک ۱۹۷۶ بود که آخرین حضور ایران در بازیهای المپیک به حساب میآید.
بعد از حدود شش سال تلاطم در تیم ملی ایران و رفت و آمد هشت مربی داخلی و خارجی بر روی نیمکت تیم ملی ایران، بلاخره نوبت آن رسیده بود که ایران برای رسیدن به جام جهانی برنامه ریزی کند و دراین راه سکان هدایت تیم ملی به حشمت مهاجرانی جوان سپرده شد. مهاجرانی را میتوان موفقترین مربی تاریخ فوتبال ایران دانست که با این تیم علاوه بر قهرمانی در جام ملتهای ۱۹۷۶، حضور در جمع هشت تیم المپیک و صعود به جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین را تجربه کرد. حضور نزدیک به سه ساله مهاجرانی در تیم ملی با ۲۸ بازی همراه شد که حاصل آن ۱۵ برد، هفت تساوی و شش شکست بود.
حسن حبیبی و ادامه دوران اوج
بعد از پیروزی انقلاب این حسن حبیبی بود که هدایت تیم ملی را بر عهده گرفت و با این تیم مقام سومی جام ملتهای ۱۹۸۰ و صعود به المپیک را تجربه کرد که البته ایران هرگز در آن مسابقات شرکت نکرد. ۱۲ حضور حبیبی درتیم ملی با ۹ برد، یک تساوی و دو شکست همراه بود و او نیز بعد از سه سال حضور در تیم ملی که عمدتاً بدون فعالیت بود از تیم ملی رفت.
جنگ و التهاب در تیم ملی
آغاز جنگ تحمیلی وضعیت باثبات نیمکت تیم ملی را نیز طوفانی مرد و تیم ملی فوتبال گاهاً بدو سرمربی باقی ماند. جلال چراغپور، محمود یاوری ناصر ابراهیمی و فریدون عسکرزاده نامهایی بودند که بین سالهای ۶۱ تا ۶۵ هدایت تیم ملی را عهده دار شدند و هیچ کدام از آنها به ۱۰ بازی رسمی نیز نرسیدند تا نوبت به معلم اخلاق فوتبال ایران برسد و برای دومین بار به این مهم دست پیدا کند. دهداری پیش از این و در سال ۴۹ در دو بازی سرمربی تیم ملی شده بود اما در دوره دوم هدایت تیم ملی وی نزدیک به سه سال سرمربی تیم ملی بود و مقام سومی مسابقات آسیایی ۱۹۸۸ را نیز به ارمغان آورد.
اگر دوران خیلی کوتاه رضا وطنخواه و مهدی مناجاتی را فراموش کنیم به علی پروین میرسیم که بین سالهای ۶۸ تا ۷۲ سرمربی تیم ملی بود و با این تیم به قهرمانی بازیهای آسیایی ۱۹۹۰ نیز دست پیدا کرد اما هرگز دوران موفقی نداشت و ترجیح داد تا دوباره به پرسپولیس برگردد.
اولین مربی خارجی بعد از انقلاب
اولین مربی خارجی بعد از انقلاب افتخاری بود که نصیب استانکو پکلپوویچ معروف شد و این مربی نیز کمتر از یکسال به سمت سرمربیگری تیم ملی منصوب شود. حضور استانکو اصلاً موفق نبود و بعد از چهار بازی و تنها یک پیروزی کار او نیز تمام شد.
بعد از رکودی دو ساله در فوتبال ملی ایران و نداشتن مربی در این سالها، با نزدیک شدن به جام ملتهای ۱۹۹۶ امارات مسئولین فدراسیون محمد مایلی کهن را بهعنوان سرمربی معرفی کردند که انتقادات زیادی را به همراه داشت و این انتقادات تا بازی ابتدایی جام ملتها نیزادامه داشت تا اینکه مایلی کهن تیم ملی را با ناداوری سوم جام ملتها کرد. مایلی کهن در مسیر انتخابی جام جهانی نیز نتایج بدی را کسب نکرد اما با باخت به قطر و عربستان و راهیابی به پلی آف از سمتش برکنار شد.
با راهیابی ایران به پلیآف جام جهانی و رویارویی با استرالیا نوبت به ویرا رسید تا این مربی برزیلی بدون کسب برد و با دو مساوی و یک باخت تیم ملی را به جام جهانی ببرد. ویرا عجیبترین سرمربی تیم ملی است که بدون برد به جام جهانی رفت اما هرگز نتوانست به این مهم دست پیدا کند و جای خود را به ایویچ کروات داد. ایویچ نیز تنها پنج بازی هدایت تیم ملی را برعهده داشت و به جام جهانی نرسید تا کمتر از ۱۰ روز قبل از آغاز جام جهانی جلال طالبی سرمربی تیم ملی شود، حضوری که تا جام ملتهای ۲۰۰۰ لبنان طول کشید و بعد از ناکامی در این مسابقات پرونده طالبی نیز بسته شد.
مورد عجیب دوران حضور طالبی در تیم ملی حضور همزمان منصور پورحیدری بهعنوان سرمربی تیم ملی بود که به همراه تیم ملی ایران در بازیهای آسیایی ۱۹۹۸ به قهرمانی دست پیدا کرد و بعد از آن از تیم ملی رفت.
قرن ۲۱، قرن خارجیها
سالهای ۲۰۰۱ به بعد تیم ملی شاهد حضور سه سرمربی خارجی بود که این حضور به جز یک وقفه کوتاه تا سال ۲۰۰۶ ادامه داشت. آدمار براگا اولین ضلع این مثلث بود که تنها چند ماه هدایت تیم ملی را برعهده داشت و جای خود را به بلاژویچ داد تا شاید به جام جهانی برسیم که نشد و او نیز بعد از سال ۲۰۰۲ از تیم ملی کوچ کرد و جای خود را به دستیار خود یعنی برانکو ایوانکوویچ داد. اگر از دوره کوتاه همایون شاهرخی در تیم ملی فاکتور بگیریم برانکو دراین مدت در ۵۲ بار روی نیمکت تیم ملی حاضر شد که حاصل آن ۳۳ برد و نزدیک به ۶۵ درصد پیروزی بود که او را دست نیافتنی کرده است. برانکو علاوه بر قهرمانی در بازیهای آسیایی۲۰۰۴، مقام سومی جام ملتهای ۲۰۰۴ و راهیابی به جام جهانی را نیز به ارمغان آورد اما بعد از جام جهانی ۲۰۰۶ او نیز بار سفر بست و رفت.
بعد از برانکو، دوران ملتهب فوتبال ایران بار دیگر آغاز شد و تیم ملی در مدت پنج سال هفت سرمربی را به خود دید که طولانی مدتترین دوران آن به افشین قطبی رسید. در این میان نامهایی چون امیرقلعه نویی، پرویز مظلومی، علی دایی، روته مولر و علیرضا منصوریان بهعتوان سرمربیان تیم ملی چشم میخورد که از یکسال تا یک بازی سرمربیگری تیم ملی را برعهده داشتند.
کی روش و آغاز عصر جدید
بدون شک حضور کارلوس کیروش در ایران نقطه عطف تاریخ ۷۰ و چند ساله فوتبال ایران به حساب میآید که نزدیک به هشت سال بهطول انجامید و رکوردی بینظیر را برای فوتبال ملی به ارمغان آورد. کیروش با سابقه دستیاری فرگوسن و سرمربیگری رئال مادرید به ایران آمد و تنها سرمربی شد که دو بار حضور در جام جهانی را تجربه کرده است. کیروش تنها مربی سه رقمی فوتبال ایران است که ۱۰۰ بازی بر روی نیمکت تیم ملی حضور پیدا کرد و با ۵۹ برد، ۲۷ تساوی و ۱۴ باخت از تیم ملی خداحافظی کرد.
ویلموتس و هزار اما و اگر
این تاریخ پر فراز و نشیب اکنون به مارک ویلموتس بلژیکی رسیده که دومین مربی جوان خارجی تاریخ ایران به حساب میآید و باید منتظر عملکرد پنجاه و دومین سرمربی تاریخ تیم ملی فوتبال بود. تجربه ثابت کرده که بعد از یک دوران ثبات در تیم ملی روزهای طوفانی در انتظار نیمکت آن خواهد بود خصوصاً در این دوره که طوفان بعد از حضور هشت ساله کیروش باشد که یقیناً چیزی را باقی نخواهد گذاشت.
انتهای پیام/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد