شهید «علیاکبر حسین پور» معتقد بود؛ دفاع در مقابل متجاوز وظیفه شرعی ماست و حضور من و امثال من در جبهه لازم است و باید با دشمن تجاوزگر بجنگیم وتا آخرین قطره خونمان از مملکت و ناموسمان دفاع کنیم.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «گلستان ما»، شهید علیاکبر حسینپور در سال ۱۳۴۵ در خانوادهای مذهبی و متدین جشم به جهان گشود. نام پدرش یحیی ونام نادرش ماه نسا است.
زندگینامه شهید علیاکبر حسینپور
شهید اولین فرزند خانواده بود و از همان دوران سنین کودکی خوش قلب و مهربان بود و احترام اطرافیان خصوصا پدر و مادرش را خیلی نگه میداشت و از همان کودکی به نماز و قرآن اهمیت میداد.
کمی که بزرگتر شد به پدر خود در کار کشاورزی میپرداخت او به علت وضعیت مالی و خانوادگی درسش را تا مقطع راهنمایی در مدرسه بلال حبشی در سعد آباد بیشتر نتوانست بخواند.
شهید در مدرسه هم بسیار با ادب و درس خوان بود و معلمان به او خیلی علاقه داشتند همیشه موقع نماز به مسجد میرفت و در فعالیتهای مسجدی شرکت داشت.
او در سن هیجده سالگی با دختری که در همسایگی آنها بود که البته دختری نجیب و مهربان بود ازدواج کرد و بعد از یک سال زندگی مشترک خداوند به آنها یک دختر داد. رابطهاش با همسر و فرزندش بسیار گرم و صمیمی بود.
یکی دیگر از خصلتهای مهم شهید این بود که به حجاب خیلی اهمیت میداد حتی همسایگان و اقوام را نیز امر به معروف ونهی ار منکر میکرد.
تا اینکه در مورخ پانزدهم شهریور ۱۳۶۴ عازم خدمت مقدس سربازی شد. شهید آرمانها واهداف والایی داشت او همیشه میگفت: دفاع در مقابل متجاوز وظیفه شرعی ماست و حضور من و امثال من در جبهه لازم است و باید با دشمن تجاوزگر بجنگیم وتا آخرین قطره خونمان از مملکت و ناموسمان بجنگیم.
شهید وقتی به مرخصی میآمد برای خرج سفر خود این چند روز مرخصی را کار میکرد و یکی دو روز زودتر از اتمام مرخصی عازم جبهه میشد. هرچه به او اصرار میکردند که بماند او قبول نمیکرد و عازم جبهه میشد. با اینکه علاقه زیادی به دختر یک سالهاش داشت، اما از او وخانوادهاش دل میکند و میرفت.
حدود یک سال و نیم از خدمت سربازیاش میگذشت و فقط شش ماه مانده بود که خدمت خود را تمام کند که در مورخ بیست و چهارم دی ماه ۱۳۶۵ در منطقه جنگی سومار در شب عملیات با اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.
یکی از دوستان شهید میگوید که من قبل از عملیات شهید را دیدم که میگفت: من میدانم که شهید میشوم و در آخرین مرخصی خود هم به خانوادهاش گفته بود که این آخرین دیدار ماست که همین طور هم شد.
انتهای خبر/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد