حضرت امام خمینی(ره) کتاب مخصوصی بنام "تفسیر قرآن" ننوشته اند. به عبارت دیگر فرصت این کار را با توجه به دقت وحساسیتی که داشته بدست نیاورده اند. اما گاهی برخی از سوره های کوچک و یا بعضی از آیات را در مباحث و آثار خود به اقتضای بحث بطور اجمال تفسیر نموده که بسیار جالب و جاذب می باشد.
به گزارش گلستان ما؛ خوشبختانه این نکات پراکنده تفسیری در سالهای اخیر توسط موسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره) گردآوری شده و در قالب کتابی بنام تفسیر قرآن در پنج جلد تدوین و تنظیم شده و به چاپ رسیده است که کار بسیار ارزشمندی است.
اینک ما به میمنت ماه مبارک رمضان بخشی از تفسیرهای حضرت امام خمینی را از آثار گوناگونش برای مشتاقان این کتاب آسمانی در اینجا می آوریم. امید است مقبول ارواح ملکوتی انبیاء و ائمه و امام و شهدای عزیز قرار گیرد .
مقصود از تعليم و تعلّم و استفاده از قرآن
اكنون كه مقاصد و مطالب اين صحيفه الهيه را دانستى، يك مطلب مهمّى را بايد در نظر بگيرى كه با توجه به آن راه استفاده از كتاب شريف بر تو باز شود و ابواب معارف و حِكَم بر قلبت مفتوح گردد. و آن، آن است كه به كتاب شريف الهى نظر تعليم داشته باشى و آن را كتاب تعليم و افاده بدانى، و خود را موظف به تعلّم و استفاده بدانى. و مقصود ما از تعليم و تعلّم و افاده و استفاده آن نيست كه جهات ادبيّت و نحو و صرف را از آن تعليم بگيرى، يا حيث فصاحت و بلاغت و نكات بيانيّه و بديعيّه از آن فراگيرى، يا در قصص و حكايات آن به نظر تاريخى و اطّلاع بر امم سالفه بنگرى؛ هيچ يك از اينها داخل در مقاصد قرآن نيست و از منظور اصلى كتاب الهى به مراحلى دور است.
و اين كه استفاده ما از اين كتاب بزرگ بسيار كم است، براى همين است كه يا به آن نظر تعليم و تعلم نداريم- چنانچه غالباً اين طوريم- فقط قرائت قرآن مىكنيم براى ثواب و اجر، و لهذا جز به جهت تجويد آن اعتنائى نداريم. مىخواهيم قرآن را صحيح بخوانيم كه ثواب به ما عنايت شود، و در همين حد واقف مىشويم و به همين امر قناعت مىكنيم؛ و لهذا چهل سال قرآن شريف را مى خوانيم و به هيچ وجه از آن استفادهاى حاصل نشود جز اجر و ثواب قرائت.
و يا اگر نظر تعليم و تعلّم داشته باشيم، با نكات بديعيّه و بيانيّه و وجوه اعجاز آن، و قدرى بالاتر، جهات تاريخى و سبب نزول آيات، و اوقات نزول، و مكّى و مدنى بودن آيات و سور، و اختلاف قرائات و اختلاف مفسرين از عامّه و خاصه، و ديگر امور عرضيّه خارج از مقصد كه خود آنها موجب احتجاب از قرآن و غفلت از ذكر الهى است، سر و كار داريم. بلكه مفسرين بزرگ ما نيز عمده همّ خود را صرف در يكى از اين جهات يا بيشتر كرده و باب تعليمات را به روى مردم مفتوح نكردهاند.
به عقيده نويسنده تا كنون تفسير براى كتاب خدا نوشته نشده. به طور كلّى معنى «تفسير» كتاب آن است كه شرح مقاصد آن كتاب را بنمايد؛ و نظر مهم به آن، بيان منظور صاحب كتاب باشد. اين كتاب شريف، كه به شهادت خداى تعالى كتاب هدايت و تعليم است و نور طريق سلوك انسانيّت است، بايد مفسِّر در هر قصه از قصص آن، بلكه هر آيه از آيات آن، جهت اهتداء به عالم غيب و حيث راهنمايى به طرق سعادت و سلوك طريق معرفت و انسانيّت را به متعلّم بفهماند.
مفسِّر وقتى «مقصد» از نزول را بما فهماند مفسر است، نه «سبب» نزول به آن طور كه در تفاسير وارد است. در همين قصه آدم و حوا و قضاياى آنها با ابليس از اوّل خلقت آنها تا ورود آنها در ارض، كه حق تعالى مكرّر در كتاب خود ذكر فرموده، چقدر معارف و مواعظ مذكور و مرموز است و ما را به چقدر از معايب نفس و اخلاق ابليسى و كمالات آن و معارف آدمى آشنا مىكند و ما از آن غافل هستيم.
بالجمله، كتاب خدا كتاب معرفت و اخلاق و دعوت به سعادت و كمال است؛ كتاب تفسير نيز بايد كتاب عرفانى اخلاقى و مبيّن جهات عرفانى و اخلاقى و ديگر جهات دعوت به سعادت آن باشد. مفسِّرى كه از اين جهت غفلت كرده يا صرف نظر نموده يا اهمّيّت به آن نداده، از مقصود قرآن و منظور اصلى انزال كتب و ارسال رسل غفلت ورزيده. و اين يك خطائى است كه قرنها است اين ملت را از استفاده از قرآن شريف محروم نموده و راه هدايت را به روى مردم مسدود كرده.
ما بايد مقصود از تنزيل اين كتاب را قطع نظر از جهات عقلى برهانى، كه خود به ما مقصد را مىفهماند، از خود كتاب خدا اخذ كنيم. مصنّف كتاب مقصد خود را بهتر مىداند. اكنون به فرمودههاى اين مصنّف راجع به شئون قرآن نظر كنيم، مىبينيم خود مىفرمايد: «ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلمُتَّقين.» اين كتاب را كتاب هدايت خوانده. مىبينيم در يك سوره كوچك چندين مرتبه مىفرمايد: «وَ لَقَدْ يَسَّرْنا القُرآنَ لِلذّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُذَّكِر.» مىبينيم مىفرمايد: «وَ انْزَلْنا الَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ الَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون.»
مىفرمايد: «كِتابٌ انْزَلناهُ اليْك مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ اولوا الْالْباب» الى غير ذلك از آيات شريفه كه ذكرش به طول انجامد.
بالجمله، مقصود ما از اين بيان نه انتقاد در اطراف تفاسير است، چه كه هر يك از مفسِّرين زحمتهاى فراوان كشيده و رنجهاى بىپايان برده تا كتابى شريف فراهم آورده «فَلِلّهِ دَرُّهُمْ وَ عَلَى اللَّه اجْرُهُم»، بلكه مقصود ما آن است كه راه استفاده از اين كتاب شريف را، كه تنها كتاب سلوك الى اللَّه و يكتا كتاب تهذيب نفوس و آداب و سنن الهيّه است و بزرگتر وسيله رابطه بين خالق و خلق و عروة الوثقى و حبل المتين تمسّك به عزّ ربوبيّت است، بايد به روى مردم مفتوح نمود.
علماء و مفسِّرينْ تفاسير فارسى و عربى بنويسند و مقصود آنها بيان تعاليم و دستورات عرفانى و اخلاقى و بيان كيفيّت ربط مخلوق به خالق و بيان هجرت از دار الغرور به دار السّرور و الخلود باشد، به طورى كه در اين كتاب شريف به وديعت گذاشته شده. صاحب اين كتاب سكّاكى و شيخ نيست كه مقصدش جهات بلاغت و فصاحت باشد؛ سيبويه و خليل نيست تا منظورش جهات نحو و صرف باشد؛ مسعودى و ابن خلّكان نيست تا در اطراف تاريخ عالم بحث كند؛ اين كتاب چون عصاى موسى و يد بيضاى آن سرور، يا دمِ عيسى كه احياء اموات مى كرد نيست كه فقط براى اعجاز و دلالت بر صدق نبىّ اكرم آمده باشد؛ بلكه اين صحيفه الهيّه كتاب احياء قلوب به حيوة ابدى علم و معارف الهيّه است؛ اين كتاب خدا است و به شئون الهيّه جلّ و علا دعوت مى كند.
مفسِّر بايد شئون الهيّه را به مردم تعليم كند، و مردم بايد براى تعلّم شئون الهيّه به آن رجوع كنند تا استفادت از آن حاصل شود- «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظّالِمينَ الّا خَساراً.» چه خسارتى بالاتر از اين كه سى- چهل سال كتاب الهى را قرائت كنيم و به تفاسير رجوع كنيم و از مقاصد آن بازمانيم. « رَبَّنا ظَلَمْنا انْفُسَنا وَ انْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكونَنَّ مِنَ الْخاسِرين.»
(اخذ از کتاب آداب الصلاة (آداب نماز)- تالیف امام خمینی- ره)
تنظیم: غلامرضا خارکوهی
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد