1394-06-08 17:41
2816
4
19767
یادداشتی از حسن بیارجمندی ؛

نقدی بر نامگذاری روز گرگان / 20 شهریور و سیاست ناسیونالیستی منحط رضاخانی !

آن دسته ای که به هر دلیلی بر تاریخ 20 شهریور بعنوان روز گرگان تاکید و اصرار می ورزند بدانند ؛ خواسته یا ناخواسته در مقابل چنین جریان و آرمان انقلابی قرار می گیرند و اقدامات آنان ممکن است تلقی به تبلیغ و تحکیم سیاست های رژیم سابق و تحکیم بنیان های فکری و اندیشه ای منحط و جعلی آن گردد.

به گزارش گلستان ما ؛ یکسان‌ سازی قومی و نژادی ، سیاست منحط و کاملا غیردینی (یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَی وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ) و غیرانسانی بود که بطور خاص در دوران معاصر به سیاست ها و برنامه های ناسیونالیستی انحطاطی در زمان حکومت پهلوی و بطور خاص به دوره رضاشاه معدوم (۱۳۰۵ - ۱۳۲۰)باز می گردد ؛ که با شدت و سرکوب تمام اقوام این سیاست دنبال می‌ گردید. این سیاست همچنانکه در بعض نوشتارهای همان مقطع ، از آن به «ایران پاک» یاد شده است را می توان به پاک سازی قومی و نژادی رضاخانی به کیش آتاتورک یاد کرد.

پاک سازی ای که براساس اسناد موجود در همین مقطع زمانی بطور خاص با مذهب زدایی و مبارزه با تمامی مظاهر آن(همچنانکه اشاره شد دین و مذهب خود مانع اصلی و مخالف چنین سیاست انحرافی می باشد و آنرا نامشروع می داند)، اصلاحات آموزشی و برچیدن متون کلاسیک و قرآنی، وضع قانون یکسان سازی لباس اقوام و اجبار به پوشیدن لباس غربی و و گذاشتن «کلاه پهلوی»( سال ۱۳۰۷)، جایگزینی هدفمند ایران بجای نام پارس (Persia)جهت احیای تاریخ باستانی! و برجسته سازی نژاد آریایی! (سال ۱۳۱۳) یکسان سازی افکار و اندیشه ها حول محور سازمان پرورش افکار با الگوبرداری از سیستم تبلیغاتی ایتالیایی فاشیست و آلمان نازی ( سال 1316) و همچنین سیاست تغییر نام بعض شهرها بالاخص در مناطق قومی-مذهبی(سال 1316) براساس مجعولات تاریخی که موضوع اصلی این مقاله با تاکید بر«روز گرگان» می باشد.

در سال 1389 با تصويب شوراي اسلامي شهرگرگان، بيستم شهريور ماه روز تغيير نام شهر اِستِراباد به گرگان!!! در سال 1316 خورشيدي!!!، روز گرگان نام گرفت. بدون شک همچنانکه در تمام دنیا و اقصی نقاط کشور مرسوم است؛نامگذاری یک روز به نام یک شهر و برگزاری آئین های فرهنگی در این روز با مشارکت مردم آن شهر یک اقدام ارزشمند فرهنگی می باشد که گذشته از تحکیم بنیان های تاریخی- اجتماعی ، می تواند نقش بسزایی در توسعه فرهنگی آن شهر و در کلیت آن یعنی با وجود اختصاص چنین روزی در دیگر شهرهای یک استان و در دیگر استانها منجر به توسعه فرهنگی استان و یک کشور و این خود می تواند بزرگترین حرکت خودجوش مردمی برای حفظ و تقویت فرهنگ خودی یک کشور در برابر ماشین جنگی جهان سازی فرهنگی غرب(پاک سازی فرهنگی کشورها ،بسط و گسترش فرهنگ غربی و یکسان سازی فرهنگ غربی در جهان) باشد.

بنابراین در اهمیت ، نقش و ضرورت چنین روز فرهنگی هیچ شک و شبهه ای وجود ندارد.اما آنچه بیش از همه در این ارتباط محل اختلاف و بحث می باشد؛عبارت است از تعیین تاریخ چنین روزی است.

بعبارت دیگر قاعدتا و اصولا با توجه به کارکرد برشمرده شده چنین روز فرهنگی می بایست در انتخاب تاریخ این روز بالاخص براساس شاخصه های«هویت تاریخی و ملی-دینی جمعی شهر » توجه و حساسیت لازم صورت پذیرد.در غیر اینصورت آثار و تبعات منفی آن به مراتب سنگین تر و از اثرات تخریبی بجهت نوع واگرایی اجتماعی -که به حوزه های سیاسی و حتی امنیتی ورود می کند- برخوردار خواهد بود.

متاسفانه انتخاب « 20 شهریور» بعنوان روز گرگان با توجه به مقدمه اجمالی که در ارتباط با سیاست های پاک سازی قومی-نژادی رضاخانی بیان داشتیم و همچنین دیگر ادله تاریخی که بدان اشاره خواهیم نمود از چنین وضعیتی برخوردار بود .که با رویکرد اصولی و کارشناسی طیفی از منتخبین شورای دوره چهارم اسلامی شهر گرگان اصلاح و روز 5آذر- که تشکیل دهنده و نماد اصلی«هویت تاریخی و ملی-دینی جمعی » این شهر و اصلا استان گلستان به اعتبار مرکزیت این شهر در مبارزات نهضت اسلامی می باشد-تعیین و اعتبارات برگزاری این روز در بودجه سالانه تجمیع و به این روز اختصاص یافت.

اما متاسفانه شاهدیم عده ای به هر دلیل و از سر ناآگاهی از پیشینه تاریخی و فلسفه سیاسی چنین تاریخ ، یعنی مقطع سیاست های پاک سازی قومی-نژادی رضاخانی که البته با توجه به« ادبیات اهورا و مزدایی » و آریایی !بعض هدایت کننده های این جریان انحرافی نمی تواند از سرناآگاهی باشد!!؟ و دستگاه های امنیتی ، قضایی و اداری ذیربط با توجه به دلایلی که اشاره خواهم نمود می بایست براساس قوانین مصرح کشور ورود و بدان رسیدگی نمایند.

بالاخص اینکه در نتیجه چنین بظاهر پروژه ای همچنانکه اشاره نمودیم در تحرکات چند سال اخیر و مدیریت کنونی آنان شاهد دامن زدن به واگرایی اجتماعی در شهر گرگان تحت نوعی نژادپرستی قوم و محل گرایانه در تقابل به اصطلاح با مهاجران با تاکید بر لهجه گرگانی! برجسته سازی محلات خاص،ادبیات و داستان نویسی با تاکید صرف بر شاخصه های لهجه گرگانی،اشعار و نغمه ها ، انحصار تجلیل از نخبگان فرهنگی به نخبگان دارای خون و نژاد گرگانی و...- که به حوزه های سیاسی از طریق سازماندهی باندهای سیاسی-انتخاباتی، تاکید بر مدیریت گرگانی اصیل! در گرگان بر گرگانی!!! ، سهم خواهی های انحصاری در مدیریت کلان استان ، تخریب و تضعیف دیگر جریانات بومی و لو همسوی سیاسی و با تخریب خاص نیروهای غیر بومی که در بعض موارد با بهره گیری از توان نیروهای محلی (روستاهای اصیل گرگان!!!) به حوزه های بسیار حساسی نفوذ و ...نموده اند و...که در نتیجه اقدامات آنان شاهد انزوای سیاسی و حتی مهاجرت دیگر نخبگان از سایر اقوام به دیگر استان ها و تهران می باشیم!!؟

این روز(20شهریور) که این طیف مدعی آن است علی رغم اقوال مختلف تاریخی در خصوص تغییر نام استرآباد به گرگان (جدید)، یعنی ابتدای دی ماه 1311از«استرآباد و صحرا» به «گرگان و دشت» و در برخی اسناد نیز 20 آذر 1309 ، و بالاخص20 /شهریور/1316 که از سوی فرهنگستان ادب وقت -که یکی از مهم ترین و اصلی ترین متصدیان و متولیان سیاست های پاک سازی قومی-نژادی رضاخانی بودند- به بهانه پاسداشت زبان فارسی و نام تاریخی گرگان، «گرگان» نام گرفت.چنانچه بیان داشتیم و در تمامی اسناد تاریخی موجود است ؛تحت تاثیر مستقیم سیاست رضاخانی و دستور مستقیم وی صورت پذیرفته است.

چنانکه پیش از تاریخ مزبور و به استناد سفرنامه وی به مازندران به قلم سپهبد فرج الله بهرامی ، می خوانیم:« چون “گرگان“ نام تاریخی و اسم قدیم این ناحیه است، امر دادم به‌ هیئت دولت ابلاغ نمایند، كه “استرآباد“ را بعد از این، به‌نام قدیمی و تاریخی این ناحیه، “گرگان“ بنامند،‌ زیرا مدتهاست كه این اسم،‌ از این دشت و ناحیه، منتزع و متروك مانده است.» که این نه تنها از جعلیات مسلم تاریخی است چراکه به اجماع تمام کارشناسان ،« محل شهر گرگان قدیم یعنی ویرانه های جرجان هیچ ارتباطی با شهر گرگان فعلی ندارد و در حدود 90 کیلومتر فاصله بین آن دو میباشد.

اگر نظر این باشد که نام شهر باستانی گرگان را از نو زنده کنند مناسب تر چنین بنظر میرسید که شهر گنبد قابوس را گرگان بخوانند زیرا شهر اخیر در مجاورت و یرانه های جرجان واقع شده چهار کیلومتر با آن فاصله دارد [در حال حاضر هیچ فاصله ای بین این دو نیست ]و از متعلقات آن بشمار میرود و در معنی جانشین شهر گرگان اصلی میباشد».

بلکه اقدامی در جهت پاکسازی تمامی آثار و مظاهر تمدن ایرانی- اسلامی در این منطقه با یک تحریف زبانی و جغرافیایی-تاریخی بزرگ است؛ که یکی از پژوهشگران مورخ و ادیب شهیر معاصر، در دل مطلبی با عنوان «جستجو در اصل کلمه کرمانشاهان» در صفحه 30 از شماره 60 نشریه کیهان فرهنگی مورخ اسفند 1367 به تفضیل به این موضوع پرداخته است.

تحت تاثیر چنین سیاست فاشیستی پهلوی از یک سو شاهدیم اِسترآباد که پیشینه اش بنابر منابع موجود به دوران پیش از اسلام باز می گردد و یونانیان آن را« زادراکارتا » (زادرا یعنی ستاره و کارتا یعنی آبادی)می خواندند و در حدود قرن هفتم یا هشتم هجری پس از ویرانی شهر باستانی جرجان به مرکز منطقه و کانون اصلی تمدنی ایرانی – اسلامی مبدل گردید و بجهت حضور نامداران علوم و دانش اسلامی شهره عام و خاصه بود؛بطور کلی از حافظه تاریخی این منطقه حذف و امروز در ساختار جدید شهری آنرا بعنوان خیابانی از شهر گرگان می شناسند!که از نام خانوادگی! یکی از خانواده های قدیمی ساکن آن گرفته شده است!!! که البته مدتهاست از این محل نقل مکان نموده است!!

و از سوی دیگر شهری باستانی جرجان یا هیرکانیا یا گرگان(گنبد کاووس کنونی) که بعدها در تعاملات فرهنگی با اسلام در حوزه تمدنی اسلام واقع و خود پیش از مرکزیت استرآباد، کانون تمدنی ایرانی- اسلامی در این منطقه بود؛ کاملا حذف و نام این منطقه به یک مقبره منحصر و در تنها منطقه ای که از آن در نزد عامه یاد می شود یعنی گرگان کنونی و مرکز استان گلستان، خیابانی تحت عنوان جرجان می باشد که در اذهان عامه یادآور گاراژ های مینی بوس رانی حوزه شرق استان و اتوبوسرانی و همچنین گاراژهای وسایل نقلیه شخصی و عمومی است!!؟ آیا باید برای این جنایت تاریخی و هولوکاست تمدنی در این روز(تغییر استرآباد به گرگان) باید گریست و در صدد اصلاح آن برآمد؟

یا اینکه بر این ویرانه ها و مجعولات تاریخی –جغرافیایی همچون 13فروردین- که روز هلوکاست ایرانی هاست – جشن و پایکوبی کرد و آواز بی محلی سرداد!!؟اگر آنان که داعیه نام گرگان(جرجان) و گرگانی(جرجانی) اصیل دارند و بر پیشینه هیرکانی خود می بالند چرا روز گرگان را در گنبد کاووس برگزار نمی کنند و اگر داعیه داری آنان به اعتبار منطقه کنونی یعنی شهر گرگان جدید است چرا روز اِسترآباد که از پیشینه تاریخی و تمدنی غنی تر و اصیل تری است را احیا نمی کنند و اگر داعیه دار گرگان به معنای اعم آن هستند چرا روز گرگان را به چند محله شهر گرگان جدید و یک لهجه و چند طایفه منحصر کرده اند نه منطقه ای که امروز استان گلستان نامیده می شود؟

قیام 5 آذر « در گرگان » بعنوان مرکز مبارزات مردمی در منطقه شرق مازندران سابق (که عده ای آنرا به اشتباه به مردم گرگان منحصر می کنند و نقش مبارزان در دیگر شهرستانهای استان کنونی گلستان براساس تقسیمات جدید کشوری را نادیده می گیرند) یکی از مقاطع حساس نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) و همسو و هم ردیف با قیام 9 دی مردم قم و 29 بهمن تبریز و 6 بهمن آمل می باشد؛که یکی از عینی ترین و ملموس ترین نتایج کلی آن در طلیعه پیروزی نهضت-که خواست قلبی و انقلابی قیام کنندگان یاد شده می باشد - عبارت بود از برچیدن سیاست پاکسازی قومی-نژادی و فراهم کردن بسترها و زمینه های تعامل موثر و مشارکت فعالانه تمامی اقوام و نژاد ها از هر زبان برای احیا و بازسازی تمدن نوین ایرانی-اسلامی با زدودن افکار و اندیشه های منحط طاغوتی از جمله دوران پهلوی اول و دوم از بنیانگذاران اصلی این سیاست منحط.

بنابراین همچنانکه بیان داشتیم با توجه به شاخصه «هویت تاریخی و ملی-دینی جمعی » شهری-استانی (به اعتبار مرکزیت استانِ دارای تنوع قومی-مذهبی و نقش مردم سایر مناطق این استان در قیام 5آذر) این تاریخ مناسب ترین تاریخ اولا برای پاسداشت این روز تاریخی و نقش ارزنده آن در بازگشت به هویت اصلی تاریخی و تمدن ساز ما بر بنیان های وحدت بخش ایرانی-اسلامی است ثانیا متناسب بودن با آرمان اصلی انقلاب اسلامی در احیای تمدن نوین ایرانی- اسلامی با تاکید بر پیشینه تمدنی ایرانی- اسلامی « ما» ایرانیان است؛ که کانون های تاریخی- تمدنی « جرجان » و « استرآباد » در این منطقه ، می تواند در قالب نکوداشت روز گرگان نقش ارزنده ای در زنجیره تمدن سازی نوین ایرانی اسلامی- که از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی ترسیم شده است- ایفا کند.

بنابراین آن دسته ای که به هر دلیلی بر تاریخ 20شهریور بعنوان روز گرگان تاکید و اصرار می ورزند بدانند؛خواسته یا ناخواسته در مقابل چنین جریان و آرمان انقلابی قرار می گیرند و اقدامات آنان ممکن است تلقی به تبلیغ و تحکیم سیاست های رژیم سابق و تحکیم بنیان های فکری و اندیشه ای منحط و جعلی آن گردد و گذشته از آنکه اقدامات آنان ناقض سیاست ها و برنامه های نظام می باشد بلکه اصرار بر چنین انحرافی اولا می تواند نوعی تبلیغ علیه جمهوری اسلامی و حمایت غیرمستقیم از سیاست ها و برنامه های رژیم منحوس پهلوی باشد که دارای وصف مجرمانه در حوزه جرایم علیه امنیت داخلی و ملی باشد ثانیا به استناد قانون رسیدگی به تخلفات اداری، اقدام مدیران و کارکنان دخیل در برگزاری غیرقانونی چنین روزی (20 شهریور) بجهت تبلیغ ، ترویج و تحکیم سیاست های رژیم سابق تخلف و مشمول پاکسازی اداری می گردد.

حسن بیارجمندی - فعال فرهنگی اجتماعی

انتهای پیام /

 

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

کاربر

پیرو این بحث ، انتخاب نام گلستان برای این استان هم یک اشتباه بزرگ تاریخی بود که همچنان باعث ناشناخته ماندن و عدم توسعه این منطقه شده و خواهد بود...

0
0
پاسخ
1394-06-08 19:13
غربتی

حسن بیارجمندی - فعال فرهنگی اجتماعی؟ فقط کافیه پاراگراف آخر مطلب خوانده بشه تا وجه فرهنگی شما مشخص بشه. فرهنگ که عرصه تهدید نیست آقا . با این دیدگاه های توتالیتر کار کردید که امروز به اینجا رسیدیم دیگه!

0
0
پاسخ
1394-06-09 06:08
محمد

بزرگترین مشکل و عامل تمام این اختلافات، بسط حوزه سیاست در تمام حوزه ها از قبیل فرهنگ است. گروه ها اعم از قومی، مذهبی یا هر مشخصه دیگر برای رسیدن به اهداف گروهی خود، از عامل فرهنگ و زیر مجموعه هایش مثل زبان سوء استفاده می کنند. امروزه شخصیت فرهنگی نداریم بلکه شخصیت فرهنگی سیاسی داریم. اما شاید ساختارهای ناکارآمد هم مزید بر علت باشد. ضمن این که شخصا با برخی مطالب نویسنده مثل سیاست های رژیم منحوس پهلوی و یا واقعیت های تاریخی موافقم اما ایشان هم ظاهرا سعی در تحلیل سیاسی فرهنگی این مشکل را دارند و نه صرفا فرهنگی.

0
0
پاسخ
1394-06-09 06:27
فاسفی

راجع به تاریخ این منطقه نظر ندهید بفرمایید برای روستاتون نظر بدهید .

0
0
پاسخ
1394-06-09 20:15

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.