سلام بچه های شهر من==یکی بود یکی نبود - تو شمال یه شهری بود - که بهش میگفتند گرگان ----اسم شهرش معروف بود - ولی خودش ویرانشهرداری داشت که بود صادقلو =جرمش این بود که خوب کار می کرد = باج نمی داد به اعضا شورا = صادقلو مرد عمل صادقلو یه تک سوار= صادقلو استخوان تو گلو شد واسه شون= حامیان صادقلو = چند نفر قسم خورده بودند = تا آخر باشن با اون اما اعضاء دیگه جا زدند = به قسم خود پشت پا زدند = گروه 5 نفره) = گرگانها پس زدند = بر سینه صادقلو دست رد زدند = چون یکی تب شهردار شدن را داره = فکر می کنه کلاتی می زاره = کلاتی مرد سیاست = نمی زاره شهردار بعد صاقلو س بشه = این سیاست فقط گول زنکه = بجه های شهر من گوش کنید به حرف من =ن کنید با خدمتگزار شهرمان بی حرمتی = انتخابات بعدی است رای ما با شما نیست =مگر شما قول ندادین با هم باشید = گفتن از من بود به خدا = گوش نکنید حالا = یه روز پشیمان میشید = باز می بینید شهردار قبلی اومده = خوب فکر بکنید مردم اذیت نکنید === بزارید که صادقلو کار کنه === آبروی شهر ما را بخره === دست رانت خوران را کوتاه بکنه......

مسئول اتوبوسرانی گنبدخطاب به خبرنگارانی که از ساعت 6/30 صبح در هوای سرد زمستانی منتظر امدن مینی بوس شهرداری برای رفتن به گرگان جهت شرکت در روز گرامیداشت بسیج رسانه بودند گفت اگر کمتر از 10 نفر باشید نمیتوانم اجازه حرکت بدهمو بازگشت خبرنگاران یخ زده به منازل ، رئیس اتوبوس رانی گفت این بیت المال است ! پس حق ضایع شده ما خبرنگاران چی؟ حق الناس نیست به هر حال با اینگونه برنامه ریزی های غلط خدا آخر عاقبت مسئولین شهرمان را بخیر کند