1402-01-30 00:15
528
0
84561
مرور زندگینامه شهید درس‌آموز است؛

تعهد و تعصب «شهید رفیعی محمدآبادی» به خانواده

شهید بهمن رفیعی محمدآبادی اوج تعصب به کشورش را در سال‌های تجاوز دشمن به میهن ثابت کرد و در سال 1361 از طریق سپاه به کردستان راهی شد.

به گزارش گلستان ما، شهید بهمن رفیعی محمدآبادی فرزند مرحوم علی اکبر متولد سوم خرداد 1349 در روستای امیر از توابع شهر گرگان به دنیا آمد. خانواده ی این شهید عزیز همچون خانواده های متعهد و متعصب دیگر ایرانی ها او را طبق سفارشات اسلامی به نماز و روزه و تلاوت قرآن کریم تشویق و ترغیب شد. که خانواده و اجتماع توقع داشتند.

دل شهید است که مجلای حضور یار است و عشق شهید است که سبب متصل ارض والسماء است شاهراه وصول دل است هر آنکه خود را متصل به دل شهید کرد لاجرم حضور اله را می‌یابد که قلب شهید محل تجلی یار است و آینه مصفی خدا
 

مروری بر زندگی نامه شهید «بهمن رفیعی»

شهید بهمن رفیعی محمدآبادی فرزند مرحوم علی اکبر متولد سوم خرداد 1349 در روستای امیر از توابع شهر گرگان به دنیا آمد. خانواده ی این شهید عزیز همچون خانواده‌های متعهد و متعصب دیگر ایرانی ها او را طبق سفارشات اسلامی به نماز و روزه و تلاوت قرآن کریم تشویق و ترغیب شد. که خانواده و اجتماع توقع داشتند.

او برادر شهیدش را الگوی راه خود قرار داد و همان راهی قصد کرده بود که برادرش به آن راه رفته بود. بهمن رفیعی از آن جا که در دوران کودکی پدرش را از دست داده بود. به جای درس و مدرسه به سر کار رفت و در نانوایی مشغول به کار شد و در اوقات فراغت در مسجد روستا به کارهای عقیدتی، سیاسی و فرهنگی فعالیت می کرد.

و می خواست خود را از همان آوان کودکی و نوجوانی با مسائل کشورش آشنا کند و کشورش را برای خود پر اهمیت جلوه دهد. شهید رفیعی اوج تعصب به کشورش را در سال‌های تجاوز دشمن به میهن ثابت کرد و در سال 1361 از طریق سپاه به کردستان راهی شد.

مروری بر زندگی نامه شهید «بهمن رفیعی»

و سه ماه در آن جا مشغول انجام وظیفه شد و سال 1362 در عملیات رمضان در جنوب با مسئولیت تیرانداز شرکت کرد و در سال 1363 در هر دو بار سه ماه و مجموعاً شش ماه خدمت کرد.

او در سال 1365 با زهرا خانم فرهنگی ازدواج کرد و با سن کمی که داشت، متعهد خانواده‌ای دیگر شد و بعد از ازدواجش مجدداً در همان سال به عنوان غواص خط شکن به جبهه جنوب بازگشت.

او در جبهه بارها مورد اصابت تیر و ترکش قرار گرفت و همین ترکش‌ها سبب جراحاتی برای او شد از جمله یک دفعه در کردستان از ناحیه پا زخمی شد و باعث شد که دو هفته در بیمارستان بستری شود.

اما پس از بهبودی‌اش دوباره به جبهه بازگشت. او در همین اثنای حضورش در جنگ طعم شیرین پدر شدن را چشید اما دریغا که هنوز کودکش 19 روزه نشده بود که در جزیره ام الرصاص در سال نوزدهم دی 1365 بر اثر ترکش در میان جزیره مفقود شد.

و یازده سال بعد در سال دوم خرداد 1375 از طریق پلاکش شناسایی شد و در خاک امامزاده عبداله گرگان در خانه ی ابدیش به آرامی به خواب رفت.

خبر مفقودالاثر شدنش توسط برادرش محمود از طریق نامه به خانواده رسید. با این مفهوم بیت شعر که:

گر چه مفقودالاثرهای مزاران جهانند / بی‌نشان و گمنام مشهور ملک در آسمانند

شعار او را تا آخرین لحظات زندگی تأکید بر ادامه جنگ تا پیروزی بود و همیشه خواستار تبعیت مردم از امام و خط امام بود و دعایش این بود که: خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

«روحش شـاد و راهش پر رهرو باد»

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات استان گلستان

 

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.