پدر شهید نقل میکند: «یک روز متوجه شدم شهید عبدالزمان از کسی پول نمیگیرد. پدر خندید و گفت: این جوری که باید صلواتی کار کنیم. ایشان آنقدر بخشش داشت که به منافع خود فکر نمیکرد.»
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «گلستان ما»؛ شهید عبدالزمان طعنه، در دهم تیر ۱۳۴۶ در شهرستان آققلا دیده به جهان گشود. پدرش قربان محمد راننده بود و مادرش بیبی نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. کارگر بود به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. نهم آبان ۱۳۶۵ در دزفول بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
خاطرات شهید
شهید عبدالزمان در نوجوانی پسری خوب با ادب و خوش اخلاق بودند و همیشه خنده بر لبهای او بود. از زمان کودکی در کنار پدر در مینی بوس خط گرگان آق قلا کار میکرد.
پدر میگفت یک روز متوجه شدم شهید عبدالزمان از تمام کارکنان آموزش و پرورش و دوستان و آشنایان پول نمیگرفته. پدر خندید و گفت این جوری که باید صلواتی کار کنیم. ایشان انقدر بخشش داشته که به منافع خود فکر نمیکردند.
یادم میآید وقتی بچه بودم با هم بازیام میرفتم نزد برادرم و از او پول میگرفتم تا خوراکی بگیرم. هیچ وقت و هیچ زمان به من نه نمیگفتند و دست مرا خالی نمیگذاشتند. حتی به هم بازی من هم پول میدادند.
زمانی که شهید عبدالزمان در جبهه بودند، مادر خوراکیهای مختلفی برای او و هم رزمانش فرستاد تا در کنار دوستان هم رزمش بخورد. آخرین فرستادههای ما چهار روز قبل از شهادتش بود مثل همیشه آنها را بین هم رزمانش تقسیم میکند و نامهای را به عنوان احوال پرسی و خبر رسیدن فرستادههای مادر نوشته بودند. حتی گفته شده بیسکویتهای که مادر فرستاده بود در جیب لباس شهید عبدالزمان بود.
شهید عبدالزمان انسانی به تمام معنا خوش اخلاق مهمان نواز، مهربان، پاکدامن بود. فامیل و خانواده و همسایهها او را بسیار دوست داشتند. شهادت او اگر چه افتخاری بزرگ برای خانواده ما و کشور عزیزمان ایران بود، اما تحمل دوری این چنین انسانی برای ما بسیار سخت بود.
تمام این سالها همیشه یاد و خاطره او با ما بود و ما با یاد و خاطره او زندگی میکردیم و همیشه برایش دعا میخواندیم.
انتهای خبر/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد