به گزارش گلستان ما ؛ علی اصغر فضیلت مدیر کل ارشاد استان گلستان دیروز مواضع خود را نسبت به فعالیت فصلنامه استارباد اینگونه بیان داشت:

منتقدان اگر دنبال کتک زدن و جوسازی نیستند چرا با ارشاد مکاتبه نکردند / در محتوای فصلنامه چیزی ندیدم! / تخلفات را در رسانه ها خواندم. بنده تا به حال چیزی ندیدم و به لحاظ محتوایی آخرین شماره‎ای که منتشر شده را باید بپردازم، در رسانه‎ها دیدم که چنین اتفاقی افتاده اما فصلنامه را نرسیدم که ببینم .

علیرضا فرساد در یادداشتی نسبت به مطالب فصلنامه استارباد و موضع مدیرکل ارشاد گلستان اذعان کرد:

اولا : متعجبم از مواضع مدیرکلی که در یکی از مهمترین دستگاه های فرهنگی قرار دارد و اعمالی همچون برگزاری کنسرت در هفته دفاع مقدس و توهین به امام و یاران امام در استارباد تنها میگوید ما به دنبال کتک زدن هستیم و نامه نگاری کنید. اگر نامه نگاری هم می کردیم امروز جوابش را گرفتیم چون چیزی ندید!

ثانیا : مشکل اصلی بعضی حضرات این است که چشمانشان را به روی همه چیز حتی اهانت به امام بسته اند بعد می گویید در محتوای استارباد چیزی ندیدم. خب مشکل از چشمان شماست اگر چشمان مبارک تان را باز کنید خواهید دید که چه مواردی در این فصلنامه نگارش شده است.

ثالثا : گفتید تخلفات را در رسانه ها خواندم.شاید شما این مطالب منتشر شده توسط استارباد را تخلف نمی دانید و تردیدی ندارم قلم منتشره در این فصلنامه صدای قلب برخی اصلاح طلبان است ، حتی این مطالب مورد تایید شخصیت های اصلاح طلب ملی همراه با امام هم نیست. شما که حتی اینقدر ضعیف عمل میکنید که تخلف را از درون رسانه ها می شنوید نمیدانم چطور بر رسانه و انتشارات هایتان و سایر حوزه های مرتبط با این اداره کل نظارت دارید؟!

جایی که باید یک مجموعه روی آن نظارت داشته باشد به صورت دقیق و لحظه به لحظه به روی حوزه مرتبط با خود اعمال شود صورت نمی گیرد فردا صدایش در میاید که بخاطر چیزی ندیدن بعضی ها همه چیز را بردند و خوردند و یک پارچ آب هم رویش نوشیدند.

نمیدانم چطور میشود در جمهوری اسلامی مدیری این حجم از اهانت ها به انقلاب و امام و یاران امام را ببیند و تبلیغ علنی رژیم ستم شاهی را مشاهده کند و شاید برای منافع سیاسی خود مهر سکوت بر دهان خود بزند.

اما در رابطه با فصلنامه استارباد که عده ای کج اندیش مطالب موهونی را مطرح کردند که خودشان هم نفهمیدند چه گفتند! اگر چه شاید منظور آقای فضیلت از اینکه در محتوا چیزی ندیدم این بوده که اصلا محتوایی نداشته است که بخواهم ببینم. امیدواریم منظورش این بوده باشد.

 امام آغاز گر فصل جدید مبارزات انقلابی با ایدئولوژی متفاوت

 در این نشریه آمده است که حضرت امام از دی ماه 56 رهبری و سخنگویی انقلاب را به عهده گرفتند.عجیب است که آقای فضیلت این مطالب را ندیدند.

نویسندگان این مطلب اگر تاریخ انقلاب را به درستی مطالعه کنند در خواهند یافت که شروع مبارزات امام از زمان حضرت آیت ا... بروجردیست. حتی در آن موقع که شهید نواب صفوی و همراهان ایشان حرکت مبارزه با رژیم را آغاز کردند این حرکت بسیار مورد تایید امام بود که هنگامی که آیت الله بروجردی با این گونه تحرکات نواب مخالفت میکند تا آنجایی میرسد که امام ارتباط خود را با آن مرحوم قطع می کند.

و همه کسانی که در تاریخ انقلاب حضور داشته اند میدانند که پس از آیت ا... بروجردی ، امام خمینی(ره) اجماع مراجع قم و آغاز گر فصل جدیدی از مبارزات علیه رژیم پهلوی بودند اما با یک ایدئولوژی متفاوت نسبت به همه قیام های شیعی جهان.

 اما کدام افراد نزدیک به امام انقلابی نما و سوء استفاده گر بودند؟

در جایی دیگر نیز اشاره داشتند که انقلابیون اطراف امام افرادی انقلابی نما ،سوء استفاده گر بودند. آری این مسئله ممکن است بوده باشد. وقتی نگاهی به همراهان امام در پرواز پاریس تهران می اندازیم دقیقا به این حرف شما میرسم که بعضی ها واقعا کنار امام دنبال سوء استفاده بودند و پشت نقاب انقلاب قایم شده بودند.

اگر چه در این پرواز شخصیت های انقلابی و برجسته بسیاری که ایران کمتر همانند آنان به چشم خود دید نیز حضور داشتند اما برایتان خواهم گفت که چه کسانی از اسم انقلاب و امام سوء استفاده کردند.

در پرواز پاریس تهران، شخصیت هایی مانند: ابولحسن بنی صدر، حسینعلی منتظری، سید محمد خاتمی، موسوی خوئینی ها، هادی غفاری و آقای دعایی، صادق قطب زاده و شخصیت های دیگری حضور داشتند. راست میگویید این افراد چه سوء استفاده هایی که از نام امام نکردند. چگونه پشت انقلاب قایم شدند و ضربه هایی جبران ناپذیر به انقلاب زدند.

آن از بنی صدر که امروز از ایران فراری است و منفور نزد مردم ایران است، اگر چه ببخشید بنی صدر را منفور میخوانم شاید از نظر استارباد بنی صدر اندیشمندی فرهیخته باشد. آن هم از سید محمد خاتمی که جایی دیگر در فتنه 88 آتشی به پا کرد که کشور به تعطیلی کشیده شد. آن هم حسینعلی منتظری که قلب امام را خون کرد. این هم از موسوی خوئینی ها که میگویند ما با امام خمینی تعارف داشتیم وگرنه از همان موقع موافق حرف هایش نبودیم.

 شاهی که خود در شرکت های عمرانی 50 درصد سهم داشت باید هم راه بسازد!

 اما در جایی دیگر نسبت به این مسئله اشاره داشتید که نگاه ما نسبت به پهلوی رد همه مسائل حتی امنیت و ساخت راه آهن ، دانشگاه و فرهنگستان و غیره است.

متاسفانه اینقدر مطالعه نویسندگان این مطالب در رابطه با تاریخ انقلاب سطحی و بی پایه و اساس بوده است که نمیدانند امنیتی که آن روزهای ایران در حوزه خارجی داشت امنیتی کاذب بود. زیرا اصلا در این مملکت شاه تصمیم گیرنده مسائل کشوری نبود بلکه سولیوان سفیر آمریکا در ایران دستورات آمریکا را به شاه ابلاغ میکرد و ایران حیاط خلوت آمریکا بود.

در دوره حکومت محمدرضا پهلوی بیشترین پول مملکت که تنها راه درآمد آن روز ها نیز تنها نفت بود صرف ارتش و ساواک و کمیته ضدخرابکاری میشد و مردم مظلوم باید در حلبی آبادها در فقر و استضعاف جان می دادند. شاید نویسندگان این قلم از عشق بیش از حد به آمریکا خواستند خوش خدمتی خود را به اربابان ثابت کنند.

آیا در رژیم پهلوی بیشتر اقتدار و قدرت داشتیم که همه تسلیحات ما را باید غربی میدادند یا امروز که بهترین موشک ها را به کوری چشم دشمنان و دنباله روهای آنان در ایران تولید میکنیم؟

آیا در رژیم پهلوی قدرت ملت ما بیشتر بود که اگر یک سگ آمریکایی هم یک ایرانی می کشت حق محاکمه آن سگ را هم نداشتیم یا امروز که اگر کسی به ملت ما تعرض کند با موشک پاسخ آن را می دهیم ؟

در بحث ساخت راه ها و دانشگاه ها و غیره ، حتما نمی دانستید که شخص شاه مملکت در بسیاری از شرکت های عمرانی در ایران 50 درصد سهام به نام وی بود. در کجای دنیا شخص اول مملکت می تواند خود در پروژه های عمرانی کشور سهیم باشد ؟!!

در مبحث ساخت دانشگاه ها و مراکز علمی باز هم نمی دانید و نمی خواهید بدانید که فرح دیبا خود از سهامداران ساخت این مراکز بود و در سود این مراکز سهیم بوده است و بسیاری از شرکت های عمرانی، مراکز علمی و حتی هتل ها و غیره ، شاه و نزدیکان و وابستگان وی در آن سهیم بوده اند و مدارک و مستندات همه این قلم موجود است.

نمی توانند اقتدار مردم ایران را ببینند

امثال استارباد و حامیانشان و آنها که در محتوای این مطالب چیزی نمی بینند خیلی وقت است که نمیخواهند ببینند ، برخی نمی توانند اقتدار مردم ایران را ببینند.

اگر چه در رابطه با مطالب بی پایه و اساس شما در رابطه با سازمان مجاهدین و منافقین حرف بسیار است که خود باید یک کتاب شود.

در پایان باید از مسئولین وزارت ارشاد و مسئولین فرهنگی مربوطه درخواست نمایم تا به این مسئله رسیدگی جدی نمایند .

انتهای پیام /