1394-02-21 03:11
4420
4
14503
یادداشتی از حسن بیارجمندی:

شیعه انگلیسی شاه کلید«پروژه چرچیل» / پیش درآمدی بر سیاست خاورمیانه ای چرچیلی(1)

... اذهان از اهداف و برنامه های کلان نوین انگلیس بعنوان آلترناتیو ایالات متحده در منطقه ، تحولات  کاملا مرتبط و هدفمند در عراق و عربستان سعودی،بسط و گسترش  شیعه انگلیسی در ایران(نئولیبرال ها) در مرحله ای که  ما از آن به مرحله «پسا بهاییت» یاد می کنیم و... غافل می شویم .

به گزارش گلستان ما ؛ حسن بیارجمندی دکترای حقوق فضا از روسیه طی مطلبی نوشت : اصطلاح «شیعه انگلیسی» هر چند در سالهای اخیر و در معرفی یک «فرقه مذهبی» که  بطور مشخص- رهبران آن جز روحانیون  مقیم  عراق و لندن - بیشترین کاربرد را پیدا کرده است؛ فرقه ای که در ظاهر و بطور خاص فعالیت های تبلیغی خود را با به خدمت گرفتن رسانه های دیداری و مجازی حرفه ای بر تضعیف و تخریب بنیان های وحدت اسلامی و بعبارتی بازتولید و تقویت اصل انگلیسی«تفرقه بینداز و حکومت کن» آنهم در این شرایط حساس امت اسلامی گذاشته است.

اما این دو مولفه به تنهایی برای شناخت و  کشف تمام زوایا و ابعاد این فرقه  و اهداف راهبردی این فرقه سازی کافی نیست و با این تحلیل سطحی همچنانکه اکنون در رسانه های گروهی شاهد  آن هستیم؛ صرفا به یک گروه خانوادگی نسبی و سببی(شیرازی ها!!!) محدود می شویم و اذهان از اهداف و برنامه های کلان نوین انگلیس بعنوان آلترناتیو ایالات متحده در منطقه ، تحولات  کاملا مرتبط و هدفمند در عراق و عربستان سعودی،بسط و گسترش  شیعه انگلیسی در ایران(نئولیبرال ها) در مرحله ای که  ما از آن به مرحله «پسا بهاییت» یاد می کنیم و... غافل می شویم .

تمام این مفروضات براساس یک پیشینه تاریخی همه و همه در پازلی به نام «پازل چرچیل» قابل تحلیل و اثبات است.

ما در یک یادداشت تفضیلی بنا داریم در چند بخش مستقل مبانی نظری و پیشینه تاریخی این پروژه،ریشه های تاریخی شیعه انگلیسی،روایت امام خمینی(ره) از شیعه انگلیسی ،زمینه ها و بسترهای اصلی شیعه انگلیسی در ایران قبل و بعد از انقلاب اسلامی،ارتباط دولت موقت و رئیس آن(مهندس بازرگان) با پروژه شیعه انگلیسی و اهداف پنهان از احیای رهبری معنوی مهدی بازرگان در این مقطع خاص...و بطور خاص اِپيدميولوژي شیعه انگلیسی و نقش آن در فتنه پیش رو  را مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم.

1

چارچوب نظری و پیشینه تاریخی سیاست خاورمیانه ایچرچیل

پیروزی انقلاب اسلامی  و استقرار نظام جمهوری اسلامی با رای و نظر قاطع مردم را همچنانکه غالب تحلیل گران بدان اذعان نموده اند؛باید فراتر از انقلاب های معاصر دیگر و آثار آنها دانست که پژواک آن جهانی گشت. پیروزی الهام بخش بر پایه ها و مبانی اسلام ناب محمدی(ص) که مرزهای جغرافیایی این کشور انقلابی را درخواهد نوردید و تمام جغرافیای خفته تمدن بزرگ اسلامی را در بر خواهد گرفت.

دوران تثبیت نظام اسلامی و رو به جلوی سیاست ها و برنامه های داخلی و خارجی آن با وجود تهاجمات سخت و نرم،ترور فیزیکی و شخصیتی نخبگان انقلاب اسلامی،شبیخون های فرهنگی،تحریم های اقتصادی و فناوری و حتی براندازی های نرم و...بخوبی پیش می رود و انقلاب به دوران بلوغ خود پای می گذارد .

اما با  فرو ريختن نظام جهاني دو قطبي كه منجر به از ميان رفتن موازنه قدرت در جهان می شود، با سرنگوني طالبان در افغانستان بعنوان نماد اسلام آمريکايي و رژِيم بعث عراق بعنوان نماد ناسيوناليستي عربي از يک سو(دو آفت بزرگ امت اسلام در آن مقطع زمانی) و پيروزي هاي افتخار آفرين مردم لبنان و فلسطين در  جولاي 2006م (معروف به جنگ 33روزه) و دسامبر 2008م (معروف به جنگ22روزه) با حمايت شجاعانه جمهوري اسلامي بعنوان مظهر اسلام ناب محمدي (ص)، منجر به شکل گيري يک جبهه عظيم مقاومت اسلامي(شيعه و سني) در منطقه و النهايه بيداري اسلامي گرديد؛ که ما را در دومين وضعیت جديد و منحصر به فرد رو به رو ساخت؛

بنحوي که محوریت ام القري جهان اسلام -که تا پيش از بيداري اسلامي در منطقه و تحت تاثير رفتارهاي واگرايانه معدودي از دولت های عربي در برابر غرب و همکاري با آنان محدود شده بود ؛ مرزهای جغرافیایی خود را در نوردیده و جغرافیای مناطق مرکزی و غربی جهان اسلام را تحت تاثیر مستقیم خود قرار می دهد.

این تغییر و تحولات بسیار نزدیک و پیچیده جهاني از يک سو و خيزش تمدن هاي اسلامي، ارتدوکسي،کنفوسيوسي از سوي ديگر- ما را  در یک کلام در«عصر گذار تمدني» قرارداده است.این پدیده جهانی اگر چه برای هر یک از ملل حوزه تمدن های یاد شده یک فرصت تاریخی برای احیای هویت ملی و بازیابی هویت جمعی در عرصه بین الملل است.

اما در چارچوب نظریه برخورد تمدن ها(The Clash of Civilizations) ساموئل هانتینگتون  ،یک تهدید جدی برای حوزه تمدنی بسته« لیبرال دموکراسی» به رهبری ایالات متحده آمریکا و« اروپای وابسته» است.باراک اوباما رييس جمهوري آمريکا نوامبر سال 2011 بود که در سخناني در پارلمان استراليا اعلام کرد که آمريکا به عنوان يکي از کشورهاي حوزه اقيانوس آرام، نقشي بزرگتر و پايدارتر را در شکل دهي مجدد منطقه و آينده آن ايفا خواهد کرد.!

که امروز از آن به رويکرد جديد آسيا - اقيانوس آرام ايالات متحده ياد مي کنند. رويکردي که عملا و بالاخص با بيداري اسلامي و خروش ضد آمريکايي ملل منطقه، توانست به خلا قدرت مسلط و رقابت قدرتهاي جهاني و تمدني از جمله " اتحاديه اروپا- تمدن ليبرال دموکراسي"، "ايران-تمدن اسلامي"، "روسيه- تمدن ارتدوکسي" و همچنين بعض کشورهاي عربي منجر شود.

در دوره زمانی 2012-2011 وقايعي بطور خاص در دو حوزه تمدنی اسلامی و ارتدوکسی رخ مي دهد که  اولا نشان از اصلاح رويکرد و راهبرد اروپا متناسب با رويکرد جديد آسيا - اقيانوس آرام ايالات متحده است؛ که ما از آن به« سياست تکميلي همجواري اروپايي» و يا برنامه تکميلي موسوم به« هم پيماني با شرق» ياد مي کنيم؛ که نقش اروپا بعنوان آلترناتیو  ایالات متحده در دو حوزه یاد شده بسیار پررنگ تر می شود.ثانیا بطور خاص عمق استراتژیک ایران و روسیه  و ...را هدف قرارداده اند و این وقایع نشان می دهد که ایالات متحده و اروپا بطور همزمان مانع از جایگزینی و نفوذ کشورهای روسیه و ایران شده اند.

در این میان بعضی تحلیلگران بازگشت پادشاهی متحده  بریتانیا به منطقه خلیج فارس و ایجاد پایگاه دائمی نظامی را در این راستا تحلیل می کنند؛بازگشتی در چارچوب نقش اروپا بعنوان آلترناتیو  ایالات متحده و با هماهنگی تنگاتنگ و کاملا برنامه ریزی شده با ایالات متحده.آنچه بیش از همه حیرت آور و بسیار شائبه انگیز است«تحرکات خاموش و بدون سر و صدا» پادشاهی متحده بریتانیا در این سالهای پر تلاطم سیاسی،امنیتی و نظامی در این منطقه است.

در فرض یاد شده و پذیرش نقش آینده انگلیس بعنوان آلترناتیو ایالات متحده در این منطقه،مهمترین سئوالی که با توجه به نقش و نفوذ کنونی جمهوری اسلامی در این منطقه مطرح می گردد این است که این کشور از چه سیاست و برنامه ای بهره خواهد برد؟بعبارت دیگر با توجه به تحولات کنونی عمده در این منطقه تا کنون این کشور از چه سیاست و برنامه ای بهره برده است؟

ایران قدیم به دلایل متعدد بالاخص در اوج قدرت خود رقیب آسیایی پادشاهی متحده بریتانیا  از جمله در شبه قاره هند محسوب می شده است؛چراکه ایران با جغرافیای گسترده،توانمند و استعداد های عظیم انسانی و عدم وابسته نه تنها خود مانعی بر سر حوزه نفوذ این پادشاهی محسوب می شد بلکه بعنوان یک تهدید جدی محاسبه و تحلیل می گردد.

بنابراین آنچه بعنوان یک سیاست  پایه ای مورد توجه این پادشاهی قرار می گیرد عبارت است از سیاست ضعیف کردن،تحقیر و حتی نفی حاکمیت ایران در برابر رقبای منطقه ای آن همچون عثمانی و روسیه بوده است؛هرچند چنین سیاستی نیز در برابر روسیه در رقابت با عثمانی دنبال می شده است و این یک سیاست  دوگانه ای بوده است که در بعض موارد حتی به همگرایی علیه ایران مبدل می شده است.

بعضی از کارشناسان تجزیه و تاسیس چرچیلی کشور عراق جدید برای کاستن از قدرت شیعی ایران[1] و همچنین عربستان سعودی را نیز بر مبنای همین سیاست تحلیل می کنند. چرچیل بر این باور بود که   علاوه بر اینکه در سایه چنین اقدامی می‌توان از عراق به عنوان پنجره ای به خلیج‌فارس گشود و تا شبه قاره هند آنرا امتداد بخشید و بر آن بالاخص با جدا کردن اراضی جنوبی خلیج فارس کنترل موثر و مطلق داشت [2] بلکه با  دامن زدن به اختلافات سیاسی و طایفه ای در جهت منافع پادشاهی متحده بهره برد.

همچنانکه این سیاست حتی بعد از دوران دوم نخست وزیری او و در کودتا 1958 در عراق و با  درگیری  جریانات چپ و راست؛تامین کننده  منافع این پادشاهی گردید.در چنین فضای آشفته ای« شیعه انگلیسی» برای اولین بار  متولد شد که وجه شاخص آنان عدم اعتقاد و باور به اسلام سیاسی،عدم پشتیبانی از استقلال، فقدان روحیه عزتمندی و شرف ملی،عدم اعتقاد و باور به اراده ملی و بطور خاص وابستگی به پادشاهی متحده بریتانیا بود.

نقش انگلیس با وجود نفوذ و اقتدار ایالات متحده در منطقه از جمله از طریق ژنرال عبدالکریم قاسم جهت تجزیه کردستان  با فراخوانی ملا مصطفی بارزانی به عراق انکار ناپذیر است؛فراخوانی که با خود «جامعه مدنی»! را در فضای سیاسی و تبلیغاتی عراق جدید به همراه می آورد.طبیعی است که با طرح آن و و مطرح شدن شعارهای آزادی، دموکراسی، پلورالیسم، آزادی نهادهای سیاسی و بالاخص  آزاد شدن احزاب سیاسی وابسته به خارج و مطرح شدن ادعاهایی مبنی بر «استقلال» استان‌ها و فعالیت به اصطلاح روشنفکران تحول خواه، که غایت آن روحیه گریز از مرکز و ..است؛همچنانکه در بالا اشاره شد به اختلافات سیاسی و طایفه ای جهت منافع پادشاهی متحده دامن زده می شود.

شاید یکی از بنبادی ترین اقدامات اساسی در چارچوب سیاست چرچیلی تاسیس شعبه حزب بعث در بغداد بود. این حزب را پادشاهی متحده در سال 1943 توسط میشل عفلق و صلاح بیطار (فراماسون) تاسیس کرده بود که نقش برگ برنده پادشاهی متحده بریتانیا را در رقابت با ایالات متحده ایفا می کند.حتی بعضی قائل به آن هستند که «جورج ریمینگتون» عضو سازمان اطلاعاتی انگلیس  صدام حسین را به عضویت فراماسونری در آورد.(3)

صدام حسین که بعدها بعنوان مجری اصلی سیاست های چرچیلی انگلیس علیه ایران و تحمیل کننده 8سال جنگ ویران کننده علیه ایران گشت. اگر به چنین سیاستی، برنامه های پیشدستانه فرقه سازی و بطور خاص وهابیت و بابیت-بهاییت در سرزمین های یاد شده بیفزاییم که در این دوران آثار خود را نشان می دهد و تا کنون ادامه داشته است؛عمق و ابعاد سیاست کلان صدرالاشاره در رقابت آسیایی پادشاهی متحده و ایران بیش از هر زمان دیگر بالاخص در این شرایطی که امروز جمهوری اسلامی بعنوان یک قدرت منطقه ای مبدل شده است،آشکار خواهد شد

 سید علی محمد شیرازی!!! از طلاب علوم دینی که بعدها با رها کردن طلبگی پای به تجارت و بازرگانی نهاد و از طریق تجارتخانه دایی اش و ارتباط با کمپانیهای ساسون (متعلق به سران یهودیان بغداد) در بوشهر و بمبئی (امپراطوران تجاری شرق و از دوستان خاندان سلطنتی بریتانیا) جذب و بعد از سفر به عراق به سلک شاگردان سید کاظم رشتی (جانشین شیخ محمد احسایی، رئیس فرقه شیخیه) درآمد و از او تاثیرات عمیقی گرفت؛و این تاثیرات در مجموعه پر از اغلاط و ترکیب شده ناهماهنگ کتاب «بیان» که  اختلاط الفاظ و ادعیه شیعه امامیه و برخی اصطلاحات فرقه شیخیه شکل گرفته است کاملا پیداست و به خوبی نشان می دهد؛همانند ساخت فرقه وهابیت چگونه افراد دارای مطالعات سطحی علوم دینی جذب می شوند.

افرادی همچون سید علی محمد شیرازی!!! که از پاسخ به ابتدایی ترین سئوالات صرف و نحو عاجز می ماند و به فرمان امیرکبیر یکی از چهره های ضد استعمار[4] تیرباران می شود.اما همین باب خود بابی می شود برای شکل گیری فرقه بهاییت با پیروی از میرزا حسینعلی نوری و فرزندش میرزاعباس نوری عبدالبهاء می گردد.

در دوران عبدالبهاء  دوران آزادی عمل این فرقه تکامل یافته با حمایت دولت انگلیس فرا می رسد و  حتی از دولت وقت انگلستان لقب «سِر» دریافت نمود و تا آخر عمر به آن مفتخر بود و...

در افق سیاست چرچیلی شاهدیم که ایران رقیب آسیایی پادشاهی متحده تحت یک پروژه پیچیده از مهمترین شاخصه های ثابت و متغییر(انسان) ژئوپولتیک در دوران قاجار و پهلوی تهی و به مستعمره  انگلیس مبدل!و عملا حلقه واسط انتقال قدرت بین قاجار و پهلوی را بازی می کند و حتی به بهای نفت اولین دولت ملی را با رهبری یک کودتای نظامی سرنگون می کنند و بعدا از آن ایران به جولانگاه استعماری انگلیسی-آمریکایی مبدل می گردد؛

جولانگاهی که در مهمترین مصادر آن بهاییان نقش آفرین اداره امور کشور بودند و...اگر از چنین منظری مجددا به ابتدای کلام ما در بیان نقش انقلاب اسلامی و تحولات چند سال اخیر در احیای مجدد قدرت منطقه ای ایران و بازیابی مولفه های ثابت و متغییر ژئوپولتیک خود بنگریم اذعان خواهیم نمود که اولا استعمار نوین «شیر و روباه»(آمریکا و انگلیس) به جمهوری اسلامی در منطقه غرب آسیا بعنوان یک رقیب نگریسته و نه در صدد رقابت سالم بلکه در صدد  شکستن چنین رقابت و حذف ایران از معادلات منطقه ای و جهانی است ثانیا سیاست های منطقه ای«شیر و روباه» که با آن سیاست همخوانی و تطبیق دارد ؛

از جمله

1-تضعیف رابطه راهبردی احیا شده ایران و عراق و کاستن از نفوذ ایران

2- احیای مجدد جنگ های طایفه ای و مذهبی و طرح استقلال استان ها

3-طرح تجزیه عراق

4- احیای معنا دار جریان شیرازی ها!!! و حمایت مستقیم آنان از لندن

5-فرقه سازی نوین بر پایه ها و مبانی وهابیت5-بازسازی ساختار نوین قدرت در عربستان سعودی و تقویت نظامی و امنیتی آن در برابر ایران

6-جلوگیری از قدرت گرفتن جریانات شیعی و همسو با جمهوری اسلامی در منطقه به هر قیمت و بهایی

7-پرده برداری از شیعه انگلیسی در فضای سیاسی کنونی ایران!شیعیانی که باید از آنان به شاه کلید«پروژه چرچیل»یاد کرد و امروز براساس مستندات و شواهد قابل تطبیق تاریخی دقیقا خواسته یا ناخواسته،سازماندهی شده یا غیر سازماندهی شده،تحت امر مستقیم یا غیرمستقیم و...یک به یک پازل سوخته چرچیل را احیا می کنند.

ما در بخش های بعدی به ابعاد این سیاست و ماهیت این شیعیان انگلیسی خواهیم پرداخت.

----------------------------------------------------------------------------------------------------

پاورقی:

1- الاعظمی علی ظریف، الدول الفارسیه فی العراق، مطبعه الغرات، بغدات، 1927 صفحات 9-18

2-یادگاری عبدالصاحب، «سیاست و استعمار در خاورمیانه» کانون نشر اندیشه‌های اسلامی، قم، 1980

3-محمدالسماک من هو صدام حسین التکریتی چاپ منشورات الاتحادالاسلامی لطلبه العراق (فرع کانادا و آمریکا) سنه 1982.

4-امیرکبیر در زمینه سیاست خارجی، سیاست معروف به «سیاست موازنهٔ منفی» را در پیش گرفت؛ که بر اساس آن می‌گفت نه به روس امتیاز می‌دهیم، نه به انگلیس و نه به هیج قدرت خارجی دیگر (در مقابل، در نظریه موازنهٔ مثبت، به دادن امتیاز به هر دو طرف قائل می‌شوند). نجفی م، فقیه‌حقانی م. تاریخ تحولات سیاسی ایران: بررسی مولفه‌های دین-حاکمیت-مدنیت و تکوین دولت-ملت درگستره هویت ملی ایران. تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران؛ ۱۳۸۳. ص:۱۲۲.

منبع:پژواک سخن

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

سهیل

و شیعه روسی چطور؟جناب بیارجمندی..

0
0
پاسخ
1394-02-21 10:10
حسین بیاری

با سلام و خسته نباشید خدمت برادر بزرگوارمان جناب آقای دکتر بیارجمندی الغرض از گذشته های دور آنچه بر ملت ستم دیده و ستم چشیده ایران و جامعه مسلمانان هویدا و آشکار است این است که همیشه این قدرت های جهانی به نوعی سعی در از هم پاشیدگی وحدت مسلمانان و یا خدشه وارد کردن به نام مسلمانان است و سعی دارد یک واقعیت وارونه را به مردم کشور های خودشان و جامعه جهانی نشان دهند و این اهداف شیطانی آنها سالهاست که ادامه دارد و یک دشمنی و کینه دیرینه نسبت به جهان اسلام در دل خودشان دارند و این چیزی نیست که تازگی داشته باشد اینجااست که با اتکا به فرامین رهبر عزیز و فرزانه انقلاب و با اتکا به ایمان قوی و روحیه شهادت طلبی فرزندان این مرز و بوم می توانیم دست آنها را رو کرده و هوشیار تر و آگانه تر عمل کنیم و این خودش یک مشیت الهی است وشکر گذارش هستیم. یا علی التماس دعا

0
0
پاسخ
1394-02-21 14:16
سهیلا

آقا سهیل شک نکن که شیعه روسی هم هست و در حال خدمت اما کجا؟شیعه انگلیسی بروید ببنید در چه سطوحی نفوذ کرده اند و چه خدمت هایی دارند می کنند .در کل لعنت بر هر دوی آنها

0
0
پاسخ
1394-02-21 17:36

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.