1393-07-05 16:58
1583
1
3447
گفتگو با معاون پژوهشی آموزش و پرورش و آزاده سر افراز گلستانی :

اسرا در زمان اسارت ادامه تحصیل می دادند/ نگرانم برای کسانی که زیاد دنبال مسائل مادی و قدرت اند

معاون پژوهشی آموزش و پرورش و آزاده سر افراز گلستانی گفت : دراسارت هرکس سعی می کرد از دیگری چیزی یاد بگیرد قرآن ، دعا، فیزیک و..بچه ها درنشست های3 نفره به همدیگر مطلب می دادند  وبه نوعی ادامه تحصیل می دادند.

به گزارش گلستان ما به نقل از کلاس بیست ، آنقدر آرام و درونگرا می نمایند که بعید می دانستیم که بخواهد خاطرات بسیاری  که در درون دارند باز گو کنند اما با احترام مارا پذیرفت و با روی گشاده به تمام سوالات ریز و درشت ما پاسخ گفت.

ماحصل گفتگوی  خبرنگارکلاس بیست با معاون پژوهشی آموزش و پرورش گرگان و آزاده نخبه فرهنگی را در ذیل بخوانید..

لطفاًخودتان رامعرفی کنید؟                                       

عباس عبدالهی فرهستم متولدسال۱۳۴۵فارغ تحصیل رشته ی الاهیات از دانشگاه تهران-معاون پژوهشی اداره آموزش پرورش گرگان                                             

درچه سالی به جنگ رفتید و در آن زمان چند سال داشتید ؟                                            

درسال ۱۳۶۳ در اوایل ۱۸ سالگی                                

قبل اعزام به جبهه کجاآموزش دیدید؟از کدام پایگاه به جبهه اعزام شدید؟    
سال۶۳بودکه پادگان گوهرباران ساری اموزش دیدم وهرباراز پایگاه امام رضاحوزه ستادی ثارالله اعزام می شدم .            

برخوردخانواده دراعزام شما به جبهه چگونه بود؟               

اوایل علاقه ای به حضورمن دربین اتش وخمپاره های دشمن نداشتند ولی بااین حال همراهی می کردندولی بعد موافق بودند وبا بنده همکاری می کرند و این اتفاق باعث دلگرمیم می شد

چه مدت درجبهه حضورداشتید؟                                     

۳باربه منطقه رفتم درسال های۶۳-۶۵و۶۷که اخرین باربعدازبمباران وتعطیلی دانشگاه درسال ۶۷بود که همان سال اسیر شدم.           

اولین صحنه که درجبهه دیدیدچی بود وچگونه باان برخوردکردید؟

ورود مابه جبهه به صورت صورت می گرفت و اینطور نبود که در همان لحظه ورورد با توپ و تانک مواجه شویم ؛ یکی ازچیزهای غیرقابل باوراین بودکه هواپیما روی زمین حرکت می کردند به این صورت که هواپیماهای ایرانی باارتفاع خیلی کم(مثلاً۶۰متری)ازبالای سرما پرواز می کردندوبراردوگاه های عراق موشک می انداختن که این مهارت خلبانان ایرانی جای تحسین دارد .

مجروح هم شدید ؟

یک نکته جالب در زمان رزمندگی ام این بود که من ترکش خوردم اما مجروح نشدم واز اینروشاید یک اعجوبه در نوع خود به شمار بیایم.

اولین باری که سوارقایق شدم نصف شب بود و هواه سرد بهمن ماه بود جهت راگم می کنیم  وبعداز ساعت ها سرگردانی مسیر راپیدا کردیم.

هدف شمااز رفتن به جبهه چه چیزی بود؟

هدف ازجبهه رفتن بربعضی ها واضح بود ، اما آنچه که برای جوانان در آدوران  مهم تر بود مشارکت در دفاع مقدس  و دفاع از مملکت خودبود. آن زمان وقتی با پیکرجوان های دیگرمواجه می شدند باخود می گفتند حالاوظیفه ما چیست؟برای همین درپی انجام کاری برای دفاع بودندوبرای دفاع از جامعه و مشارکت وولایت بوده که به جبهه می رفتند.

فکر می کنید چرا اون روحیه شهادت طلبی و.. در دانش آموزان و نوجوانان ما کمتر دیده می شود وشاید به نوعی کمرنگ شده ؟

البته من به این اعتقاد ندارم ، با اینطور قضاوت کردن ها موافق نیستم.جوانان الآن شاید خیلی بهتر از جوانان آن زمان باشند  و اتفاقا در این مسیر هستند و با توجه به شرایط الآن بحث اعتقادی علمی و..بسیار با انگیزه تر و دارای ذهن بازتری هستند.
چون خودم استاد دانشگاه هستم  با خیلی از جوانان در ارتباط هستم  ، شرایط فرهنگی الان باقبل فرق کرده و شاید به ظاهر اختلافی باشد ولی دراصل هیچ اختلافی ندارند.

در آن زمان چه کسی رابه عنوان الگو برای رفتن به جبهه انتخاب کرده بودید؟                

در آن زمان نیازنبود یک فرد خاصی الگو باشد وجوقالب آن زمان بگونه ای بود که به جای یک الگوشما ده ها نفر الگوداشتید،شهدایی را  که می آوردند و ما  بعضی از آنها را از نزدیک میشناختیم به رفتار و منششان آشنا بودیم ، باین حال برای من دکتر چمران الگو بودکه هم اهل  علم و دانش ،هم عرفان وتقواوهم اهل جهاد بود، شخصیت ایشان برای الگو بودند و هستند.
از گرگان  نیزصادق مکتبی ، اسماعیل احمدی معروف به اسماعیل چریک به عنوان الگوی محله ما بود.

abdolahifar2

یک تصویر فراموش نشدنی از جبهه که همیشه درخاطر شماست ؟

تصویر همرزمانی که در شب عملیات  باهم خداحافظی می کنند هم دیکر را در آغوش می گیرند و می گریستند که ایا دوباره همدیگر را خواهند دید.

همرزمان شهیدتان را برای ما معرفی می کنید؟

شهید حسن یوسفی ، احمد نجفی ، صادقعلی شکری که از آزادگان بودند که به شهادت نایل شدند.

در چه زمانی ، چگونه ودر چه عملیاتی اسیر شدید؟                            

فروردین ماه ۶۷بودکه عراقی ها درفاوعملیات می کردندومابرای پاک سازی رفتیم ، عراقی ها ما رامحاصره کردندواسیرشدیم.                       

چندسال اسیر بودید؟                                                    

اسارت ۲سال ونیم به طول انجامیداز سال۶۷ تا ۶۹    

احساس شمادرلحظه ی اسارت چه بود؟                              

دردقایق اول نگران بودم و دلم گرفته بود ولی بعد ازیک ربع احساس خوشایندونورامید و احساس خوشایند در من ایجادشدکه مال همان زمان است .

اگربخواهید از اسارت برایمان بگویید؟ روز های اسارت راچگونه می گذراندید؟                                                       

اسارت یک زندگی است یک متن ، یک واقعیت وهمه ی افعال ورفتارهایش باهم توجیه می شوندونمی شودیکی راازبقیه جداکرد چیزی که برای من همواره جالب بود، علاقه اسرا به آموختن بود، در آنجا هرکس سعی می کرد از دیگری چیزی یاد بگیرد قرآن ، دعا ریاضی ، فیزیک فارسی عربی یاد..بچه ها درنشست های۳ نفره به همدیگر مطلب می دادند  وبه نوعی ادامه تحصیل می دادند. 
اردوگاه برای ما به عنوان یک مدرسه بود هم درس های عملی می گرفتیم و هم درس های نظری . ما دراسارت ازکمترین امکانات بیشترین استفاده رامی کردیم.

وضعیت اردوگاه های عراق چگونه بود؟

حداقل امکانات در آنجا حاکم بوداردوگاه های عراق وضعیت خوبی نداشتندوضع غذابه گونه ای بود که به ماروزی ۱۳قاشق برنج ویک نصفه فنجان آب عدس می دادند.می شود گفت همش گرسنگی بود و تشنگی با وضعیت بهداشتی بسیار نامناسب .
کتک دائما باشد، ۵ ساعت در آفتاب عراق وسط حیات باشند وسایل سرگرم کننده مثبت نباشد و...، اینها میراث آن زمان است.

درچه تاریخی به جمع ازادگان پیوستید؟                              

ما جز اسرای مفقودین بودیم یعنی جایی اسامی ما ثبت نشده بود.در۲۳شهریورسال۱۳۶۹به ایران بازگشتیم که قریب ۳ساعت قبل از ازاد شدنمان سلیب سرخ مارا ثبت نام کردودرساعت۶یا۷بودکه به وطن بازگشتیم ودر۲۷شهریورماه نیزوارد گرگان شدیم.
ازچه سالی وارد آموزش و پرورش شدید؟ از همان زمان من در آموزش و پرورش بودیم از دوم نظری به جنگ رفتیم و ترم چهارم دانشگاه آخرین زمان رفتن به جبهه ام بودم.
نقش امام راحل در جبهه هاچه بود؟                                   
امام پیری راه بلد  که اصول زندگی کردن  ورزمندگی را درطریق عرفان و عمل را به عینیت درمی آورد.                                                                          

یک خاطره جالب از اسارت برایمان بگویید؟                           

یکی از اتفاقات جالب اسارت ایستادگی ووفاداری اسرای ایرانی که با وجود کتک خوردن هرروز با کابل ، جنگ رادر جبهه به اتمام نرسانده  بلکه جنگ را در اردوگاه دشمن اورده بودند. اسرا حتی در اردوگاه دشمن هم از امام راحل دفاع می کردند وززمانی که عراقی ها از ما می خواستند در واژه هایمان بگوییم مرگ برخمینی بچه ها این جمله رابامرداست خمینی عوض کرده وبعد بیان می کردند که درزمانی که متوجه می شدند همه را به باد کتک می گرفتند و با کابل می زدند.                                   
                                                         
چه درسی از جبهه واسارت اموختید؟

درجبهه واسارت اموختم که پست وقدرت وعنوان های ظاهری ارزش چندانی ندارند مگراینکه باآن هاکارمهم وخوبی انجام داده باشیم ، نباید بخاطر پول وقدرت ، عقایدوباورها و ایمان خود رابه خطربیندازیم.
 نگرانم برای کسانی که زیاد دنبال مسائل مادی اند، از بیت المال به نفع خودشان استفاده می کنند، خود محوری دارند  ودنبال قدرت ،ثروت و پست بالاترند. امروزه چیزی که بیش از همه به انقلاب ماآسیب می رساندهمین قدرت طلبی  است، پول و قدرت در فرهنگ اسلامی دو ابزار کمک و خدمت به جامعه  و مردم باید باشه.

تعریف شما از جنگ ودفاع مقدس ؟    

میدان آزمون عشق و اخلاص  وعمل     

      abdolahifar1                         

فکرمی کنیدبزرگترین مشکلی که الان گریبان گیرجامعه ما شده است چیست؟و برای برون رفت از آن چه راهی پیشنهاد می کنید؟

مهم ترین مشکل مواجه  با موج رسانه های مجازی وفعالیت های رسانه های علیه انقلاب اسلامی صورت می گیرد، ما باید یک مدیریت استراتژیک و هدف دقیق برای مقابله با آن به عرصه عمل برسانیم.معتقدم دراین عرصه نهایتا ما راه خودمان به بهترین نحو پیدا خواهیم کرد ولی باید کاری کرد که آسیب آن کمترشود .
در این میان باید توسعه را در ایران تبیین کنیم، این که ماقراراست درایران  باچه سبکی زندگی کنیم و چه مدل زندگی کردن رابه عرصه نمایش درآوریم ، مهم است.
باید سبک اسلامی رادردل دنیای جدید یاد بگیریم، اسلام برای حفظ اعتقادهایمان به ماراه خوبی نشان داده است وبایدبه آن ایمان پیداکنیم زیرابرخی می خواهنداسلام رااز ایران جداکنندونسل جوان وخانواده راسست نشان دهند و جوانان مارا  نیز در دنیای سرگشته وغرق در لذت های مادی غرب هدایت کند اما ما باید نسبت به دنیای امروز فعالانه برخورد کنیم.
نباید منتظر هجمه ازسوی دشمن بمانیم بلکه خود باید فرهنگ سازی کنیم.                  

نقش آموزش و پرورش در این میان چیست ؟

نقش آموزش و پرورش بسیار مهم و فراگیر است.۱۲میلیون دانش آموز داریم و همه به نوعی  با آموزش و پرورش سرو کار دارند ولی شرطش این است که به آموزش و پرورش توجه شود و از مشارکت حداکثری مردمی برخوردارباشد و افراد تاثیرگذار دولتی و نهاد ها و سازمان ها باید بخشی از در آمد خود رابه آموزش و پرورش اختصاص دهند. آموزش و پرورش اگه از نظر مال حمایت نشود کاری از پیش نخواهد برد. از نظر بنده وضعیت موجود خوب نیست ، آموزش وپرورش باید چند برابروضع الآن حمایت شود  اگر اینطور نشود معضلات آن گریبانگیر جامعه ما خواهد شد. باید به آموزش و پرورش رسمی و غیر رسمی توجه بیشتری شود ، نهاد هارا قوی کرده ، به خلاقیت  و رشد علمی بهای بیشتری داده  شود ،درآمدها به سمت حوزه های فرهنگی وحوزه ی تعلیم وتربیت و نیروی انسانی  سوق پیدا کند.
در حال حاضر اگر کشوری نیاز به کمک نیروی انسانی دارد می توانیم بارایزنی ویاشرکت های ملیتی یاچندملیتی وفارغ تحصیل هایمان رابه کشورهای دیگربرای تصدی شغل هدایت کنیم و یکی لز زیرساخت های آن قوی  کردن پایه درسی در مدارس و آموزش زبان های خارجی است. 
الان از این همه امکانات بهره ی درست نمی بریم باید برای بهبود وضعیت تلاش کنیم ،ما مشکلی در سوادنداریم بلکه در روش های تربیتی مشکل داریم.       

در حین سخنان اشاره کردید درزمان اسارت از حداقل امکانات بشترین بهره را می بردید ؟ ، به نظر شما چرا الان اینطور نیست ؟

ما می توانیم اینگونه باشیم .زمانی این کار شدنی است که  باید به خودمان بیاییم ، دعواهای سیاسی و حزبی را کنار بگذاریم. شدیدا معتقدم همه باید از خود شروع کنند و هرکس در جایگاه خود توانمندی ها آموزش و پرورش را بیابد.
بخشی از مشکلات به تکنیک ها و فنون تربیت مربوط است و مشکل سواد نداریم . ما اهداف را می دانیم و لی راه رسیدن به آن و کیفیت راه برای ما مشکل است دشیوه های رسیدن به اهداف باید تجدید نظر شود.
                                 
حتماًدرراهیان نورشرکت کرده ایدفکر می کنیدتاچه اندازه این سفرهادراشنایی نوجوانان وجوانان از دوران هشت سال عشق ودلدادگی مؤثرخواهدبود؟                                               

این سفرهابسیارخوب وانسان ساز است  و اهداف فرهنگی جهت دار داشته باشیم.ولی بایددر راهیان نورواقعیت رانشان دهیم وامکانات رابه گونه ای ایجادکنیم که مراجعه کنندگان خسته نشوند تا ایجاد انگیزه برای سفرها ی بعدی داشته باشند..مانبایدخیلی به باقی مانده آثارجنگی دست بزنیم و همه را تبدیل به موزه کنیم. تخریب آثار جنگ به بهانه ساختن موزه  آن را ادست نخوردگی دربیاوریم ما نباید زیباسازی کنیم بلکه بایدواقعیت رانشان دهیم آثار جنگ را تا انجا که میسر است به صورت خام  نگه داریم.    

اولین چیزی که باشنیدن این کلمات در ذهن شما تداعی می شود چیست ؟

دفاع مقدس : مقاومت                                         شهادت : توفیق درازمون عمل

خانواده : وفاداری                                            فانی : مدیری علاقه مندبه اموزش وپرورش

آموزش وپرورش : مشارکت                                   ضمن خدمت :آموزش مدام برای کارایی بهتر

  آزاده : رنج                                                 ماهواره:پیامبرانی بی نام ونشان

بیمه طلایی : سرگردانی در ادارات آموزش و پرورش            غیرت : وصف مردم ایران

دانش اموز : آینده ما                                          همرزم : برادری

پدرومادر : معدن آرزوها  برای فرزندان

ازاینکه وقتتان را دراختیار ما قرار دادید بسیار سپاسگذاریم.

مصاحبه از فاطمه میرکریمی و فائزه خاندوزی خبرنگاران افتخاری کلاس بیست

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

امیر

اگر یک انتصاب خوب در آموزش وپرورش گرگان واستان بخواهیم نام ببریم همین عباس عبداللهی فر است.تمام.

0
0
پاسخ
1393-07-06 08:53

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.