1396-08-07 19:33
4966
0
45911

روایتی تلخ از زندگی دختر فراری که ۴ بار خودکشی کرد

فرزند طلاق، طلاق زاده می شود، دختری که آغوش گرم او با غم، سرد و تاریک می شود و تمام رویاهای کودکی اش یک شبه بر باد فراموشی می رود.

به گزارش گلستان ما به نقل از رباط نیوز، فرزند طلاق، طلاق زاده می شود، دختری که آغوش گرم او با غم، سرد و تاریک می شود و تمام رویاهای کودکی اش یک شبه بر باد فراموشی می رود.

فاطمه دختری است که هیجده سال دارد و تنها تحصیلاتش که می تواند به آن بنازد دوم راهنمایی است، او در سنین پایین والدین اش را از دست داده وبه جمع بچه‌های طلاق اضافه می شود. فاطمه حتی یادش نمی آید که پدر چندسال داشته اما این را خوب می داند که مادر 6سال با پدر اختلاف سنی داشته و از او بزرگتربود.

فاطمه به خبرنگار رباط نیوز می گوید: پدر و مادرم همیشه با هم دعوا داشتند، پدرم از نظر روحی و روانی وضعیت مناسبی نداشت و به صورت مداوم مادرم را کتک می زد.

این دختر جوان می گوید: در این دنیا با اینکه والدین ام با همدیگر دعوا می کردند اما آنها را دوست داشتم اما هیچ گاه نمی‌توانستم فکر کنم که به خاطر یکی دیگر پای روی تمام خاطرات اطرافیانم بگذارم و خط سیاهی بر روی آنها بکشم.

فاطمه به نقش عاطفه ومهربانی و رابطه آن با تحکیم بنیان خانواده اشاره کرد و گفت: آن روزها با این که تمام خانواده در کنارم بودند اما یک چیزی در میان ما کم بود عاطفه، و به همین خاطر شد که مصمم شدم پای کسی دیگر را در میان زندگی ام باز کنم پای یک پسر تا بتواند مرحمی بر زخم های تیره زندگی باشد.

او ادامه داد: یک روز با دختر خاله در یکی از پارک‌های رباط کریم نشسته بودیم، پسری جوان با موتورسیکلت به سمت ما آمد و از جیبش شماره تلفنی در آورد و به من داد، آنجا آغاز دوستی ما با« محسن» بود و حالا شش ماه از آن ماجرا می گذرد و هر روز وابسته‌تر می‌شوم.

این دختر جوان می گوید: پیش از دوستی با محسن با 5 نفر دیگر دوست بوده و حالا محسن نفر ششمی است که او را به اصلاح دوست می دانم، او معتقد است که دوستی‌اش با دیگران متفاوت است.

هیچ گاه محبت‌های پدرانه و مادرانه را ندیده‌ام

این دختر طلاق ادامه داد: تا به امروز هیچ گاه محبت‌های پدرانه و مادرانه را ندیده ام،دوست داشتم پدرم چون دیگران با من رفتار می کرد و آرزوهایم را برآورده می کرد اما دریغ از یک آرزو...

فاطمه با بیان اینکه مهربانی والدین نقش مهمی در زندگی دارد،خاطرنشان کرد: پسر حالش خوب نیست و تکلیف اش را نمی داند، او حتی نمی داند که می خواهد ازدواج کند یا نه، محسن پسر شری است و از سرو روزانه مشروباتش نمی گذرد، او موتوری دارد که ولگردی در خیابانها تنها یک برای او سرگرمی است.

مرا به خاطر دوستی‌های خیابانی می‌خواست

این دختر جوان که تاکنون 4بار دست به خودکشی زده است، اظهار کرد: مادرم با محسن تماس گرفت و گفت از جان دخترم چه می خواهی، می توانی با او ازدواج کنی یا فقط برای دوستی های خیابانی او را می خواهی، در حالی که تلفن بر روی بلندگو بود محسن جواب داد: خانم من با خانواده خودم نیز مشکل دارم و نمی توانم خودم را جمع و جور کنم، حالا می خواهی مسئولیت زندگی دختر شما را نیز بر عهده بگیرم، نمی توانم هرگز.

او از نخستین باری که از خانه فراری شد و می گوید: در یک برهه از زمان تمام اطرافیان و حتی همسایه ها نیز از دوستی من با محسن خبردار شدند، آن زمان می گفتند باید با بابا بروی که حاضر نشدم بروم، گفتم با محسن می روم اما با پدر نه، این طور شد که از خانه پدری فرار کردم و حدود 5 روز را در خانه محسن بودم.

خودکشی کردم و آسیب‌اش را امروز دیدم

این دختر جوان همچنین در بخش دیگری از این گفت وگو با اشاره به آسیب‌های خودکشی،تأکید کرد: سه بار را در خانه پدری خودکشی کردم، هر بار دو برگه 20 تایی از قرص های مختلف مصرف می کردم، در آن زمان نگذاشتند که پدرم متوجه این موضوع شود، امروز هم آسیب های جدی به سیستم گوارشی بدن وارد شده و آزار دهنده شده است.

فاطممه تصریح کرد: یک بار دیگر نیز در خانه پدر بزرگم دست به خودکشی زدم که این بار به صورت رگ زنی بود اما پس از مدتی دیگر نیز به دلیل این که از شرایط زندگی نا امید شده بودم در یکی از بیابانهای رباط کریم اقدام به خودکشی کردم.

دختران دست به خودکشی نزنند

وی گفت: از همه دختران می خواهم که اگر بدترین اتفاق دنیا برایشان رقم خورد نه از منزل فرار کنند و نه دست به خودکشی بزنند.من پشیمان شدم و با اینکه بسیار دشوار است با محسن خداحافظی کردم و این به خاطر پیگیری‌های روانشناس نیروی انتظامی است.

این دختر جوان عنوان کرد: می خواهم دوباره درس بخوانم و وارد دانشگاه شوم، اما شرایط خانه به گونه ای است که ناپدری از من خوشش نمی آید و من را از خانه بیرون می کند.

زهرا بیات، روانشناس معاونت اجتماعی نیروی انتظامی شهرستان رباط کریم است که کار درمان چنین دخترانی را این روزها بر عهده گرفته است، او تاکنون توانسته دختران و پسران بیماری را از که یا اقدام به خودکشی کرده و یا معتاد هستند را درمان کند، بیات درخصوص پرونده این دختر می گوید: این پرونده ای است شکواییه ندارد و خود معرف بودند،ابتدا مادر اشاره ای داشت به فرارهای مکرر دخترش و هیچ مسأله ای از اعتیاد پدر مطرح نشد اما در ادامه اظهار داشت که دخترش با شخص دیگری ارتباط دارد و پسر رفتارهای نامناسبی دارد.

او می گوید: براساس بررسی‌ها نخستین آسیبی که به فاطمه وارد شده بود، درگیری و جدایی والدین بود. و زمان حضور والدین اش از عدم عاطفه رنج می برده وجزء خانواده های از هم گسیخته به شمار می آمد.

روانشناس معاونت اجتماعی نیروی انتظامی شهرستان رباط کریمادامه داد: فاطمه برای اینکه از شرایط حاکم بر خانواده رهایی یابد، پایه های ارتباط با جنس مخالف را رقم می زند و از آنجایی که ارتباط خوبی با دو خواهر تنی نداشته سعی می کند تا ارتباط دوستانه ای به یک فرد مذکر داشته باشد.

وی خاطرنشان کرد: فاطمه به اصطلاح« گرسنگی عاطفی» را می خواهد با فرد دیگری جبران کند این می شود که او با فرد دیگری دوست می شود، بعدا متوجه می شود که پسر نیز شخصیت نابه سامانی دارد اما گاها سیکنال های عاطفی را از او دریافت می کند و به همین خاطر دیگر او را رها نمی کند.

گفت وگو: مهدی امیری

انتهای پیام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.