1393-09-12 15:05
3230
0
6700
گفتگویی با عضو رامیانی تیم ملی والیبال ناشنوایان به مناسبت روز معلولان؛

قهرمانی با پنجه های طلایی و زبان اشاره/ ناشنوا هستم ولی مشکلی ندارم

گفت و گو بامحمود علیمردانی، والیبالیست رامیانی عضو تیم ملی ناشنوایان ایران، حتی اگر به مناسبت روز معلول هم تدارک دیده شده باشد، به ناگاه تبدیل می شود به گفت و گویی پر از انرژی و روحیه، که چیزی به نام معلولیت را به فراموشی می سپارد و از روزنه های بازتری برای تو سخن حکایت می کند.

به گزارش گلستان ما به نقل از گل رامیان، محمود علیمردانی 21 ساله که در دنیای آرام و بی سرو صدای خود یک تنه با در میدانهای مبارزه با حریفان با سلاح توپی و 198سانت قد، یکی پس از دیگری حریفان خود را دوستانه پشت سر می گذارد و برای کشور خود مدال آفرین می شود و دنیای پر از محبت و صفای خود را با دیگران قسمت می کند .

پدر محمود که او را در مصاحبه اش با خبرنگار "گل رامیان" همراهی می کند،  به استعداد، هوش و خصیات بسیار خوب پسرش اشاره می کند ومی گوید: محمود به علت قد بلند و علاقه  شدید به والیبال از سن 14 سالگی فعالیت ورزشی خود را در این رشته آغاز کرد و در سن 15 سالگی به دلیل استعدادهای فراوان و رضایت مربیان وارد تیم ملی شد.

پدر تاکید دارد که مشکل ناشنوایی محمود و این که رفتار برخی ها باعث شد تا علاقه محمود به مدرسه و درس خواندن از بین برود، اما از شیطنت ها و بازی گوشی های محمود با بچه های روستا کم نمی شود و باید برای تحصیل خود به شهر برود. پدر، بیان خاطره را با حسرتی که در چشمان پدرانه اش موج می زند ادامه می دهد: مدیر مدرسه مراعات محمود را نکرد و با رفتاری زننده باعث شد محمود دیگر به مدرسه نرود.

اما محمود با تمام مشکلات انگیزه خود را از دست نداد و برای علاقه خود در رشته ورزشی والیبال تلاش کرد و اکنون به عنوان یکی از بازیکنان موفق تیم ملی ناشنوایان برای کشورمان مدال آفرین است.

ارتباط برقرار کردن با محمود 198 سانتی اصلا سخت نبود و با لب خوانی تمام حرفها را متوجه می شد و حتی مشکل شنوایی اش با گذاشتن یک سمعک رفع می شود ولی به گفته پدرش چون سمعک در خارج از گوش برای دیگران قابل رویت است لذا محمود در محیط بیرون از سمعک استفاده نمی کند و متاسفنه توانایی خرید سمعک درون گوش را نداریم.

اولین سوال خود را اینگونه آغاز کردم که از چه سالی وارد تیم ملی شدی و در چه بازیهایی شرکت داشتی، و وی پاسخ داد: از سال 91 به عضویت تیم ملی انتخاب شدم.عضو باشگاه آق قلا هستم و در بازی های جام رمضان، والیبال ساحلی و مسابقات داخلی زیادی شرکت کردم.

وی به اولین بازی اش در المپیک 2013 اشاره کرد و گفت: در بازیهای المیک 2013 در بلغارستان مقام سوم را کسب کردم. بازی های داخل کشوری هم به زودی شروع می شود.

از او پرسیدم فکر میکردی روزی وارد تیم ملی شوی؟  در یک کلمه و با اشاره سر گفت بله و پدرش ادامه داد: محمود خیلی استعداد دارد و مربیانش بارها به استعداد او اشاره کردند.

در پاسخ به سوال مهم ترین کاستی آدهای به ظاهر کامل و سالم در برابر شما چیست؟ با حرکت سر و نگاه به پدر گفت چه بگویم . گویا تا کنون به این موارد فکر نمیکرد و به بیان پدرش که می گوید محمود فقط به والیبال فکر می کند .

شخصیت اول داستان ما در پاسخ به این سوال که چه چیزی در درون شما هست که دیگران ممکن است حسرتش را بخورند؟ ، با لبخندی ملایم گفت: قد. و باز پدرش اینبار لب به سخن گشود و ادامه داد: بسیاری ازبازیکنان می گویند محمود استیل بدنی خوبی دارد و حسرت می خورندکه جای او باشند.

والیبالیست عضوتیم ملی ناشنوایان در ادامه می گوید: از نظر قد از همه بازیکنان بلندتر ولی در سن از آنهاکوچکتر هستم.

از محمود می پرسم در میدان مسابقه و آنجایی که نخواهید رقیب از نقشه شما متوجه شود با چه رمز و رازی با بازیکنان حرف می زنید؟

این ورزشکار ناشنوای موفق با دستانش اشاره می کند که فقط با اشاره انگشت و پشت به حریف به یکدیگر علامت می دهیم .

محمود مهم ترین جایزه اش را مقام سوم در بازی های المپیک 2013 بلغارستان بیان کرد. و در ادامه می گوید که اولین بار که وارد تیم ملی شدم در ردیف سیزدهم قرارداشت ولی تا سال 2013 در پله هشتم جهان قرار دارد و به این افتخارمیکرد.

 و سوالی که فضا را تغییر داد و با جواب آن توسط پسر، اشک از چشمان پدر جاری شد و محمود با نگاه به پدر سکوت کرده بود .میگن اگه خدا چیزی را بگیرد یک چیز بهتر می دهد برای شما چه داده است؟

محمود گوشی اش را در آورد و به پدر نشان داد و بعد به من داد که در آن نوشته بود:نمی شنوم ولی وقتی به گنبد طلایی نگاه میکنم اشکم می ریزه ، دلم میخواد با امام رضا(ع) چیزی رو بگم: خدارو شکر ما ناشنواییم اما مشکل نداریم ولی از امام رضا(ع) می خوام بقیه مریضا رو شفا بده.

رضایت محمود را از وضعیتش زمانی متوجه شدم که پرسیدم آیا اینکه در زندگی بشنوید یا حرف بزنید یک آرزوی مهم برای شما است ؟ سرش را رو به اسمان کرد و گفت هرچی خدا بخواهد  .

پدرش گفت: محمود مرتب به زیارت امام رضا(ع) می رود . وقتی محمود از سفر بلغارستان برگشت با کمک مردمی روستا و شورا و دهیاری محمود را به سفر کربلا فرستادند .

در پایان خواستم که از مشکلات و خواسته های خود از مسئولین برای مابگوید و با همراهی پدر گفت: وقتی از مسابقات المپیک برگشتم مسئولین به وعده های خود عمل نکردند .

پدر در ادامه افزود: در روزنامه ها و اخبار اعلام کرده بودن که تعداد 30 سکه به مدال آوران اهدا می شود ولی 15 سکه دادند .

محمود هم عنوان کرد: به دیگر ورزشکاران در رشته های تکواندو، کاراته و .. 30 سکه هدیه دادند . حتی در استان نیز از ما هیچ تقدیری نشد طوریکه به استانهای دیگر خانه هدیه داده بودند .

وی گفت: انتظار حمایت از مسئولین را داریم.

حر ف پایانی ...

معلولین از عزلت نشینی کنار بکشند و از طریق ورزش و اشتغال استعدادهای خود را نشان دهند و نگاه به عیب و نقص خود نکنند و وارد جامعه شوند.

 در پایان از رئیس بهزیستی شهرستان رامیان که زمینه این گفتگو را فراهم کردند تشکر می کنیم .

گفتنی است، محمود علیمردانی ساکن روستای شفیع اباد بخش فندرسک شهرستان رامیان است.

انتهای پیام/

 

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.