«حق الناس یعنی حساب و کتابی که در آن با مردم طرفیم؛ بدهی که به مردم داریم» برای محسن شکوریان فرد، فرهنگی باسابقه قمی ، این جمله مثل یک تلنگر بوده؛ جمله ای که پای منبر یک کارشناس مذهبی شنیده و ته دلش لرزیده از این بدهی؛ همین شده که حالا دنبال دانشآموزانی است که در این سالها در مدرسه او، در دورانی که او مدیر و معاون انضباطی بوده درسخواندهاند.
به گزارش گلستان ما به نقل از جام جم آنلاین، مرداد که به نیمههایش برسد، درست 5 ماه از وقتی که این معلم باسابقه ، دنبال دانشآموزان سابقش میگردد میگذرد. او از این کار یک هدف بیشتر ندارد؛ طلب حلالیت. با محسن شکوریان فرد، به بهانه همین حرکت جالب توجه به گفتوگو نشستهایم:
آقای غفوریان فرد چندساله هستید؟
تقریبا 48 سال.
چند سال است که معلمید؟
26سال در آموزش وپرورش سابقه دارم و 4 سال دیگر بازنشسته میشوم. در یک دورهای مدیر و معاون انضباطی بودم و الان مدتهاست که فقط معلم هستم تقریبا از سال 81.
معلم چه مقطعی هستید؟
مقطع راهنمایی.
چه شد به فکر حلالیت گرفتن از دانش آموزان تان افتادید؟
درمتون اسلامی و آیات و احادیث دین ما ، اهمیت زیادی به حق الناس داده شده، من هم در اینباره چیزهای زیادی خوانده بودم اما یکبار که پای منبر یکی ازکارشناسان مذهبی نشسته بودم، شنیدم که «حق الناس یعنی حساب و کتابی که در آن با مردم طرفیم؛ بدهی که به مردم داریم» این جمله واقعا درآن لحظه من را تکان داد... بعد دیدم که حقالناس در آن دنیا حساب وکتاب میشود و این حساب و کتاب اصلا راحت نیست، بهخاطر همین به فکر جبران افتادم. بعد چون مرجع تقلیدم مقام معظم رهبری هستند با دفتر ایشان تماس گرفتم و درباره این موضوع کسب تکلیف کردم و اینطور جواب شنیدم که اگر فکر میکنید حقی برعهده دارید، باید از صاحبان حق حلالیت بطلبید. از همان موقع شروع کردم به حلالیت طلبیدن از دانش آموزانم.
چرا فکر کردید که حقی از آنها ضایع کردهاید؟
خب بالاخره در دنیای معلم - شاگردی در فضای مدرسهها پیش میآید که ناخواسته عصبانی بشویم، حرفی بزنیم، چیزی بگوییم و باعث ناراحتی دانشآموزی بشویم. یا حتی بهخاطر برقراری نظم وانضباط به بعضیها سخت بگیریم، با اینکه هیچکدام از اینها از روی عمد و دشمنی نیست اما بالاخره حقالناسی است برگردن ما که من هم بعد از استفتائی که از دفتر مقام معظم رهبری انجام دادم، سعی کردم تا جایی که میتوانم دانشآموزان سابقم را پیدا کنم و از آنها حلالیت بطلبم.
الان چه مدت است که این کار را انجام میدهید؟
تقریبا 5 ماهی میشود. البته قبل از این ماجرا هم بارها پیش آمده بود که دانش آموزان سابقم را در خیابان ببینم و سرصحبت باز بشود و من از آنها حلالیت بطلبم، حتی یک بار چند تا از آنها را در عراق دیدم وقتی برای زیارت به بین الحرمین رفته بودم، یا یکی دونفرشان را درصحن حرم امامرضا (ع) دیدم، اما این دفعه واقعا با هدف گرفتن حلالیت دنبالشان میگردم.
کسی را هم پیدا کردهاید؟
بله خیلیها را پیدا کردم.
چطوری پیدا کردید؟
اسامی بعضیها را که درذهنم بود روی کاغذ نوشتم، بعد شروع کردم دنبال آدرس خانه هایشان گشتم. بعد مثلا یکی از دانشآموزانم را پیدا کردم و از طریق او به دو نفر از دوستان دیگرش وصل شدم و خوشبختانه الان از خیلیها حلالیت طلبیده ام.
واکنش این دانش آموزها بعد از این همه سال چطور بود؟ وقتی شما را میدیدند و میشنیدند که میخواهید از آنها حلالیت بطلبید؟
تا حالا که همه واقعا مثبت برخورد کرده اند. خیلی ها از دیدنم خوشحال شدهاند. همه هم میگویند که ما اصلا از آن روزها چیزی به دل نگرفته ایم که حالا بخواهیم حلالت بکنیم. تازه خیلیهایشان گفتند که اگر شما هم از ما اذیت و آزاری دیدی ما را حلال کن...حتی دانشآموزی بود که بهخاطر مشکلاتی که برای مدرسه بوجود آورده بود، ازمدرسه اخراج کردهبودیم، من به سختی این دانشآموز را پیدا کردم و او آنقدر گرم با من برخورد کرد که خودم هم باورم نمیشد...
بیشتر دنبال دانشآموزان چهسالهایی میگردید؟
سالهای 76 تا 80 که مدیر و معاون انضباطی بودم... در این سالها بالاخره به خاطر مسئولیتی که داشتم برخوردهایی ناخواستهای بین من و بچه ها بوجود آمده بود که دلم میخواهد جبران کنم.
الان احتمالا همه آنها برای خودشان کار و زندگی دارند.
بله همه بزرگ شدهاند... خیلیهایشان اصلا دیگر درقم زندگی نمیکنند، درجریان همین ماجرای حلالیت گرفتن، من تلفنی با چند تا از آنها در خارج از قم صحبت کردم. یکی از دانشآموزانم در شهر کرج بود، چند تا دیگر را در تهران پیدا کردم.حتی آدرس یکی از آنها را در شهر یزد گرفتم.
بعد از این همه سال، بچه ها شمارا یادشان میآید؟
بله همه یادشان بود، فقط یک نفر بود که اولش من را نشناخت که بعد از توضیحاتی که دادم یادش آمد.
حالا که پنج ماه گذشته و خیلی از این دانشآموزها را پیدا کردید، از کاری که شروع کردید رضایت دارید؟
بله... خیلی زیاد. احساس راحتی وجدان دارم. شاید باورتان نشود اما وقتی به حقالناس فکر میکردم، بعضی شبها تا نزدیکهای صبح خوابم نمیبرد، فکر میکردم آن دنیا چطورمیتوانم جوابگوی این همه دانشآموز باشم... اما الان دیگر وجدانم راحت است.
فکر میکنید همه دانشآموزان این چندسال را بتوانید پیدا کنید؟
نه از خیلیهایشان خبر ندارم، اما از طریق همان استفتائی که انجام دادم به این تصمیم رسیدم که اگر کسی را پیدا نکردم، حق الناس او را به صورت رد مظالم بپردازم. مثلا یکی دانش آموزانم فوت کرده بود که در مورد ایشان رد مظالم انجام دادم.
همکارانتان از این کاری که شروع کردید خبر دارند؟
بله خبر دارند، به خیلیها پیشنهاد دادم که بیایید با هم حلالیت بطلبیم و کلا فکر میکنم هرکسی درهرشغلی که داشته باشد، فرقی نمیکند معلم باشد یا نباشد، هرشغلی که دارد، میتواند به دنبال حلالیت طلبیدن برود ،همیشه بالاخره حقی بوده که ما از مردم ضایع کنیم و نباید فراموش کنیم که این حق همیشه برگردن ماست و چه خوب است که این فرهنگ در جامعه ما نهادیه شود. اینطوری خیلی بیشتر حواسمان را نسبت به رفتارهایی که انجام می دهیم جمع میکنیم.
انتهای پیام/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد