در روزهای گذشته مردی به وفاداری عباس در چنگال داعش به شهادت رسید که آخرین توصیه اش دفاع از رهبر برحق امام خامنه ای بود و همه رهروان راهش را به اطاعت از او توصیه کرد.
به گزارش گلستان ما به نقل از دانشجو سلام، در یکی دو ماه گذشته هر چند وقت یک بار سوژه ای در جامعه همه نظرات و فضای مجازی را متوجه خود کرده بود.
اتفاقاتی که گاهی باعث خوشحالی یا ناراحتی و متاسفانه گاهی شرمساری را به دنبال داشت.
از هشتکهای پر افتخاری که برای پرتاب موشکهای قدرتمند سپاه زده شد تا این اخری که برای شرمساری از سلفی خجالت اور نمایندگان و بازی دو بازیکن ناجوانمرد، فوتبال مقابل اسراییل زده شد.
اما اتفاقی که دل هر انسان آزاده را سوزاند و روی مدعیان دروغین را سیاه کرد تن بی سر سرباز ولایت محسن حججی بود.
حتی فکر کردن آن لحظه برای انسان سخت است که این چنین سنگ دلانه تن از سرش جدا کنند و سلفی بگیرند.
اما برق نگاه شهید و نگاه ناترس او باعث قوت قلب انسان می شود و دلیل نوشتن از آن اتفاق سخت نیز همان صلابت نگاه است.
راستی ، نمایندگانی که در هفته قبل دست و پا می شکستند برای یک لحظه توجه موگرینی برای سلفی گرفتن توانستند در چشمان این شهید نگاه کنند! از برق نگاهش شرمنده نشدند! برق نگاه محسن حججی برنده تر بود یا چشمان رنگی موگرینی!
مسعود شجاعی و احسان حاج صفی چطور! از جنازه بی سر شهید و کودک دو ساله اش خجالت نکشیدند که این چنین پشت به آنان کردند و با پدر معنوی و حامی اصلی این شمر های زمان در یک زمین بازی کردند.
و شرم آورتر عمل کسانی است که برای محرومیت آنان از تیم ملی هشتک می زنند و هنوز مدعی اند! امروز کسانی به امثال حججی طعنه می زنند که حتی نتوانستند از پول بگذرند و از حیثیت کشورشان دفاع کنند، آنوقت به شهید بی سر که برای امنیت این خاک و مردم، قهرمانانه سر داد ایران دوستی را یاد آوری می کنند !عجبا از غربت شهدا!
محسن حججی وقتی تصویر اسارتت در دست دشمن خونریز را دیدم به یاد حرف سخیف دلال لیستهای انتخاباتی «کرباسچی» افتادم که با وقاهت و تعبیرهای سخفیف به مدافعان حرم به آنا ن توهین کرد و تازه طلبکار بود که چرا اینان می روند و هزینه کشور را هدر می دهند!! و حرفهای دیگری که ارزش گفتن ندارد...
امروز سر بریده تو به او و تمامی مدعیان فهماند که قیمت نشستن پشت میز نشینیشان واینکه در جای گرم بنشینند و گزافه گویی کنند چیست! ثابت کردید اینکه می گویید در راه جانان سر میدهیم شعار نیست و پایش برسد تا مرز بریدگی حلقوم هم پیش میروید.
رگ های نازک گردنت بریده شد تا کسانی امروز با گردن کلفتی خط و نشان بکشند که اگر ما نبودیم چنان می شد و چنین!
این سر بریده تو امروز برای کسانی که اهل فهم اند حرفها دارد ! برای نمایندگان که اگر این سر دادنها نباشد داعش می تواند وارد حریم مجلسشان شود!
چشمانت از برخی که میگویند اینها برای پول می روند پرسید سر بریده قیمتش چند؟!
نگاه پر صلابتت فقط شرمنده مان کرد و تنها کاری که می توانیم کنیم به وصیتت چشم بدوزیم و با خود تکرار کنیم تا ملکه ذهنمان شود تا راه را گم نکنیم «انشاله شهادتم صدق گفتارم را گواهی می دهد..
شک نکنید و مطمئن باشید راه ولایت همان راه علیست رهبر برحق سید علیست . والسلام».
هاشمی
انتهای پیام/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد