نباید فراموش کرد که چه بخواهیم وچه نخواهیم این جعبه جادویی مانند هر رسانه دیگری حتی بیشتر برای آموزش و فرهنگسازی برنامهریزی شده و برنامههای آن بهخصوص تولیدات روتین نمایشی، آموزنده و تاثیرگذار است؛ خواه این آموزهها مثبت و در راستای بهبود زندگی افراد و جامعه باشد، خواه منفی و مانع پیشرفت؛
به گزارش گلستان ما به نقل از طنین یاس، چند وقت پیش یکی از دوستان که تازه صاحب فرزندی شده با هیجان میگفت: دوست دارم با دخترمان رابطه دوستانه و راحتی داشته باشیم گفتم: خیلی خوب است اما چطوری؟! گفت: اینکه ما را به اسم کوچک صدا بزند و تو خطاب کند تا احساس صمیمت کنیم و سنگینی رابطه احترام آمیز فرزند و پدر و مادری مثل نسل ما نباشد اینطوری ما هم احساس پیری نمیکنیم. از این دیدگاهی که داشت ناراحت شدم و کمی از آنچه در اسلام و قرآن درباره احترام به پدر و مادر سفارش شده را برایش شرح دادم ولی او با ژستی روشنفکرانه همچنان به صحبتهای خود پافشاری میکرد و تاکید داشت زمان عوض شده است. ابتدا تصور میکردم تمام این قضایا متاثر از شبکههای ماهوارهای و سریالهایی است که مدام سعی دارند فرهنگ و سبک زندگی غربی را به مخاطبان عامی الغا کنند؛ ولی با دیدن برخی از مجموعههای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی خودمان آه از نهادم برخاست، که همیشه نمیتوان و نباید مشکل را از بیرون دنبال کرد.
متاسفانه در مجموعههای شبانه که در بهترین زمان بیشترین مخاطب را تلویزیونی دارد کم و بیش چنین سبک عاریتی و تقلیدی آموزش داده میشود؛ فرزندانی که در هر سن و سالی هستند پدر ومادر خود را با اسم صدا میکنند و آن را نشان از رابطه صمیمانه میدانند و یا خیلی راحت آنها را تو خطاب میکنند. بابا منصور، عرشی مامان، بابا بهروز، مامان عاطفه و... این درحالی است که خداوند در آیاتی چون آیه 24 سوره اسراء فرموده است:« فرزند درهر موقعیتی که هست باید متواضع باشد و کمالات خود را به رخ والدین نکشد.» و پیامبر اعظم به این مضمون فرمود: چند چیز است که باعث فقر و تهیدستی میگردد و صداکردن والدین با نام کوچک آنها از جمله این امور است. کلیدواژههای پدر و مادر از الفاظ مقدسی هستند که در به وجود آمدن انسان نقش بسزایی دارند و بعد از خدا در پیدایش و تکمیل انسان موثر هستنند و نباید آنها را به نام خواند و صدا زد، بلکه لقب یا کنیه ایشان را ذکر کرد، یا بگوید بابا، آقا، خانم، و مانند اینها که مبادا درباره ایشان بیحرمتی و کسرشان ایجاد شود.
بااین وجود در رسانه ملی کم و بیش شاهد ترویج عناصر فرهنگ غربی در جامعه هستیم مثلا رعایت حریم محرم و نامحرم از دیگر مواردی است که در مجموعههای تلویزیونی کمتر به آن پرداخته میشود و یا اگر هم مطرح و اشاره شود، برای افراد دگم و متعصب است مثلا در سریال «گمشدگان» که از شبکه دوم پخش میشد دختر جوانی از شیراز با برادر کوچکش به تهران فرار کرده تا در امنیت باشد دختری که برای گذران معاش و خواب هر جا میرفت و در آخر پرستار پسری جوان و مجردی شده بود که به تقلید از غربیها از او در همه حال پرستاری و مراقبت میکرد حتی هنگامی که نبود به زن مستخدم میگفت برای ریختن قطره در چشم باید پلک پایین او را با دست بگیری و پایین بکشی تا قطره خوب وارد چشمش شود! و خیلی راحت با بیمار خود و سایر مردها ارتباط برقرار میکرد و نگاه همراه با عشوهگری به آنها می دوخت که البته میخواستند معصومیت او را نشان بدهند اما برای یک دختر جوان نسبت به مردهای نامحرم آن هم در فرهنگ اسلامی و ایرانی ما این طور نگاهها و نامتعارف است!
تلویزیون به جای اینکه خطرات در کمین فرار به کلانشهری چون تهران را به دختران مخاطب خود گوشزد کند، برعکس ماجرایش او را مانند رمانها به گونهای نشان داد که درتهران وضع مالی خوبی پیدا کرد و با پسری پولدار و تنها هم آشنا و ازدواج کرد، سرانجام هم یک زندگی رویایی و با پایانی شیرین را به نمایش گذاشت. دختری که در ابتدا هیچ جایی برای خواب هم نداشت و مجبور بود در پارک بخوابد آخرش به جاهای خوبی رسید. آیا این آموزش از رسانه ملی ماست که تشویق به فرار و رفتن به تهران میکند که هرجا، نتوانستید ادامه بدهید نمانید و بروید به دنبال زندگی جدید و خوشبختی!! درسریال «گسل» هم که از شبکه اول پخش میشود اول اینکه پسر جوان مادر خود را به اسم عرشی مامان صدا میزند یک کار غلط و نازیبا دوم آنکه تنها خانم چادری مجموعه یعنی همسر معاون مستعفی وزیر، زنی متعصب و بدخلق و تند مزاج و دگم نشان داده شده به صورتی که ناخواسته از افرادی چادری و محجبه اینگونه در ذهن مخاطب متصور میشوند و ....
براستی رسانه ملی که به زعم امام خمینی دانشگاه عمومی است، با این شیوه ای که در پیش گرفته میخواهد کدام سبک زندگی را ترویج میکند؟! آیا راه مقابله با شبکههای ماهوارهای آن است که برنامههای آنها را تقلید کنیم و تنها بر سر داشتن روسری بر سر زنان بازیگر وجه تفاوت با آن باشد؟! آیا برای تولیدات تلویزیونی بهخصوص نمایشی به واسطه اثرگذاری زیادی که دارند هیچ اتاق فکری وجود ندارد تا با مهندسی فرهنگی، عناصر سبک زندگی اسلامی ایرانی را در برنامهها بگنجانند؟!
نباید فراموش کرد که چه بخواهیم وچه نخواهیم این جعبه جادویی مانند هر رسانه دیگری حتی بیشتر برای آموزش و فرهنگسازی برنامهریزی شده و برنامههای آن بهخصوص تولیدات روتین نمایشی، آموزنده و تاثیرگذار است؛ خواه این آموزهها مثبت و در راستای بهبود زندگی افراد و جامعه باشد، خواه منفی و مانع پیشرفت؛ چراکه در همه جای دنیا هر جا آموزشهای رسمی در ترویج یک باور یا رفتار اجتماعی یا اشاعه یک فرهنگ با شکست روبهرو شدهاند این تلویزیون بوده که توانسته است آستین بالا بزند، مداخله کند و خوش بدرخشد.
در حقیقت تلویزیون وظیفهای فراتر از سرگرمی سازی و گذران فراغت برای مردم دارد. این رسانه عمومی یک کلاس درس سراسری است، کلاسی که همزمان میلیونها نفر در هر رده سنی و موقعیتی و تحصیلی که هستند در آن مینشینند و میآموزند. تلویزیون بهترین ابزار برای آموزش جامعه و فرهنگسازی درباره مسائل مهمی است که زندگی روزمره افراد جامعه و در نهایت سرنوشت یک کشور را رقم میزند. چه در حوزه سیاست، چه اقتصاد، پزشکی یا فرهنگ همواره حرفهایی برای گفتن و چیزهایی برای آموختن وجود دارد و تلویزیون به دلیل بهرهمندی همزمان از جاذبههای تصویر و صدا و حرکت، تاثیرگذارترین و سریعترین راه برای رساندن این پیامها و آموختن این شیوهها به جامعه است.
در واقع در بعد رواني كه شامل تقليد و الگوپذيري مخاطب است میتوان اينگونه بيان كرد كه برنامههای تلويزيونی بهخصوص سریالهای شبانه و روتین به ميزان زیادی در حس همدلی و الگوبرداری مخاطبان تاثيرمیگذارند و عمدتا محتوای برنامههای خانوادگی به گونهای بوده كه قدرت همانند سازی را در تماشاچی ايجاد كرده است. نوع گفتار و رفتار و حتی نحوه چیدمان و برند وسایل خانه بازیگران مجموعههای تلویزیونی بر مخاطب اثرمی گذارد به همین خاطر تاثیرگذاری برنامههای تلویزیونی بر سبک زندگی مخاطبان غیرقابل انکار است و نباید نسبت به آن بیتوجه بود.
نویسنده معصومه طاهری - انتشار دهنده منیره غلامی
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد