1396-10-19 18:48
1116
0
48948
یادداشت به قلم احمد رضا احمدی؛

حساب معترضین از متعرضین جدا است

حساب معترضان که بر آنند مسئولان را بر سرخط آورند تا معضلات را حل نمایند از کسانی که اغتشاش و آشوب کرده و شعار« نه قرآن نه اسلام؛ هردو فدای ایران» سرمی دهند و یا پرچم مقدس جمهوری اسلامی را به آتش می کشند، جداست. از اینرو هتاکان در زمره متعرضان و متجاوزان هستند که بی شک با منافقین همسو و همپیاله اند.

به گزارش گلستان ما ؛ احمد رضا احمدی عضو شورای تحول شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی کشور طی مطلبی با عنوان حساب معترضین(اعتراض کنندگان) ازمتعرضین (متجاوزین)در آشوب و اغتشاشات اخیر جدا است نوشت : از حیث مفهومی و حقوقی بین متعرض و معترض تفاوت ماهوی وجود دارد زیرا در میان متعرضین حتما جماعتی از افراد ذیل الذکر دیده می شود.

۱.سلطنت طلبان

۲.منافقین باحمایت سرویسهای امنیتی سیا،موساد و کشورهایی همچون فرانسه،عربستان و...

۳.باندجاسوسی بهائیت

۴.اسلام ستیزان تحت تاثیر شبکه های صهیونیستی

۵.برخی از بازماندگان اعدامی قاچاق فروش های حرفه ای، و برخی از بازماندگان محکومین و معدومین سیاسی

۶.تکفیری های نفوذی

۷.و....

افراد بالا در شعارهایشان به مقدسات(قرآن و اسلام) فحاشی و جسارت مشاهده می شود. متعرضین به اموال عمومی و بیت المال خسارت وارد ساخته اند. از هتاکی و فحاشی نسبت به شهدا،امام خمینی،امام خامنه ای و انقلاب اسلامی و... از هیچ اقدامی دریغ نکرده اند.

این جماعت فراتر از مطالبه های معمول قانونی اعتقاد داشته و به کمتر از براندازی نمی اندیشند و با سرویس های جاسوسی و معاند با انقلاب اسلامی ارتباط داشته و مواجب بگیر نیز هستند.

و طیف دیگر اغتشاش گران معترضان هستند که صد البته با متعرضان تفاوت ماهوی دارند و در میان معترضان افراد ذیل الاشاره را می توان دید:

۱. منتقدین از عملکرد مدیریتی دولتمردان و مجریان در امر معیشیت،گرانی،تورم وعدم امنیت اموال سپرده گذاران(ضعف در صندوق و موسسات مالی و اعتباری)

۲.گروهی از تحصیلکرده هایی هستند که از اشتغال محرومند و به آینده خود بدبین.

۳.برخی از شاغلین که شاهد رانت،اختلاس و تبعیض اند

۴.اکثر معترضان به مدیریت نظام، اگرچه فریاد و پرخاشگری می کنند اما به قرآن و اسلام و حتی انقلاب اسلامی پایبندند. اما از سر درد اعتراض می نمایند.

۵.اکثر معترضان از منافقین، سلطنت طلبان و ضدانقلاب بیزارند.

۶.اکثر معترضان به اقتضای سن جوانی،احساساتی ،غافل،جاهل و ماجراجویند.

نکته اول:

آنچه که مسلم است دشمن، گسل ها را شناسایی و اقدام خود را براساس آن طراحی می کند.

مسئله اشتغال،معیشت،مسکن،ازدواج و درمان، گسل هایی هستند که اجماع بر آنها از سوی معترضان آسان تر است و بر مسئولان نظام است به رفع معضل های یاد شده، بدور از هیاهوهای سیاسی بپردازد.

مع الاسف برخی از مدیران بجای سبقت در تقوای الهی و توجه به آخرت و امید به فضل خداوند؛ که بایستی اهتمام ورزند، به منافع فردی و بهم زدن سرمایه و دستیابی به زندگی اشرافیگری می اندیشند.

وقتی مدیران جامعه حریص شدند و منفعت فردی را بر منافع عمومی ترجیح دادند قطار فکری آنان از ریل انقلاب خارج خواهد شد و در این صورت است که مدیران، نه انقلابی می اندیشند و نه انقلابی عمل می کنند و در شرایط فعلی، کشور دچار این آسیب است والا با منابع سرشاری که در کشورمان داریم و با عنایت به توانمندی نیروی انسانی مجاهدگونه و پر انرژی نبایستی شاهد مشکلات عدیده مورد اشاره باشیم.

‌که نتیجه ان اعتراضات اخیر باشد.

نکته دوم:

احیا دوایر گزینش مدیران نظام است. این قابل قبول نیست که افراد انقلابی در تهدیدات نظام دیده شوند و عده ای نالایق در مدیریت نظام با استفاده از امکانات دولتی طوری عمل کنند که برای انقلاب هزینه تراشی نمایند و در مواقع خطر باز همین انقلابی ها برای دفع خطر پیشگام شوند.

چرا از میان دولتمردان (فرقی نمی کند که از کدام جناح متداول سیاسی باشد)هزار ،هزار میلیارد تومان به جیب بزنند و در راس امورات هم باشند. عده ای به نان شب محتاج باشند بطوریکه رهبرمعظم انقلاب اسلامی از شنیدن اخبار فقر مردم مغموم شوند. تا کی از این فاسدین اقتصاد می توان اغماض کرد.

این تساهل و حمایت از رانت خواران،اختلاس گران و تبعیض، به مرحله ای از خطر می رسد که برخی دیگر تحمل شنیدن و طاقت مشاهده افراد را در نهایت جنایت ندارند و احساس می کنند که باید اعتراض را فریادکنند که البته این افراد و همچنین اهل نقد، مع الاسف مورد سوء استفاده متعرضان قرار می گیرند. و معترضین و اهل نقد باید هوشیار باشند که در صف متعرضان قرار نگرفته و در زمین دشمن بازی نکنند.

نکته سوم:

شکی نیست که بسیاری از معترضین به وضعیت موجود از متعرضان و ضد انقلاب اسلامی بیزارند اما از بیکاری رنج برده و یا نسبت به آینده زندگی خود دل نگرانند. که وظیفه دولت و نظام تلاش برای رفع نگرانی آنان است.

موکدا یادآور می شود که حساب معترضان که بر آنند مسئولان را بر سر خط آورند تا معضلات را حل نمایند از کسانی که اغتشاش وآشوب کرده و شعار« نه قرآن نه اسلام؛ هردو فدای ایران» سرمی دهند و یا پرچم مقدس جمهوری اسلامی را به آتش می کشند، جداست. زیرا همه ما باید فدای اسلام و قرآن شویم. از اینرو هتاکان در زمره متعرضان و متجاوزان هستند که بی شک با منافقین همسو و همپیاله اند.

نکته چهارم:

در رفتار معترض احتمال منطق وجود دارد و ممکن است در مقابل برهان و استدلال قوی تسلیم شود اما متعرض لجاجت بخرج داده و تا مرز عناد پیش می رود.

متعرض اصلا برهان ناپذیر، بدبین و خشن است. اما معترضان بدانند که اگر اعتراضات به آشوب کشانده شود و فتنه گران جرقه ای را به شعله ای تبدیل کردند دیگر اعتراض معنا ندارد بلکه تعرض محقق شده و از آن لحظه به بعد خود را از آشوبگران جدا کنند که در غیر اینصورت متعرضین از آنان بعنوان هیزم در جهت شعله ورتر کردن آتش فتنه استفاده خواهند کرد کمااینکه در فتنه های دهه شصت،سال ۷۸و۸۸و۹۶، اتفاق افتاد.

از منظر فرهنگ و مبانی دینی،معترض به وضعیت موجود، اگر در مقابل مخالف از برهان قوی تر( با چهارچوب و ضوابط وحیانی) برخوردار باشد از مرحله اعتراض به مرحله اصلاح و سپس به مرحله انقلاب پیش می رود که در این مرحله تنها عالمان فقیهِ خویشتن دارِ مبارزْ که بر نفس خود مسلط هستند و تنها به اجرای احکام خداوندمی اندیشند و جز از خداوند اطاعت نمی کنند حق انقلاب و دعوت به انقلاب تا مرز جهاد را دارند و دیگران بایستی از چنین فقیهی اطاعت کنند.

اعتراضِ دارای مبنای فقهی که تنها از فقیه باشرایط پیش گفته می باشد جهاد محسوب میشود و الا اگر چنانچه عقبه اعتقادی نداشته باشد شیطانی و باطل است و به تعرض و فتنه می انجامد.

نکته پنجم:

براساس تقسیم بندی بالا؛ هرآنکس که به ارزشهای دینی و مقدسات مردم توهین کند و امنیت عمومی را برهم بزند و تعرض به اماکن عمومی نماید از دایره معترضان خارج و متعرض تعریف می شود. و اگر شدت تعرضات، کیان مقدسات و امنیت ملی را به مخاطره افکند از حیث فقهی و قانون مجازات اسلامی، عاملان آشوب و متعرضان، در چنین حالتی باغی و محارب شناخته می شوند.

دراینجاتوجه به چندماده قانونی در این خصوص خالی از لطف نیست.

طبق ماده ۱۸۳ از قانون مجازات اسلامی محاربه را این چنین تعریف می کند: (هر کسی که برای ایجاد رعب و وحشت وهراس وسلب آزادی و امنیت مردم دست به سلاح ببرد، محارب ومفسد فی الارض می باشد)

براساس ماده 186قانون مجازات اسلامی مصوب 1370(هر گروه یا جمعیت متشکل که در برابر حکومت اسلامی قیام مسلحانه کند مادام که مرکزیت آن باقی است تمام اعضا و هواداران آن که موضع آن گروه یا جمعیت یا سازمان را می دانند و به نحوی در پیشبرد اهداف آن فعالیت و تلاش مؤثر دارند محاربند اگرچه در شاخه نظامی شرکت نداشته باشند).

مطابق با ماده 187قانون مجازات اسلامی هر فرد یا گروه که طرح بر اندازی حکومت اسلامی را بریزد و برای این منظور اسلحه و مواد منفجره تهیه کند و نیز کسانی که با آگاهی و اختیار امکانات مالی مؤثر و یا وسایل و اسباب کار و سلاح در اختیار آنها بگذارند محارب و مفسد فی الارض می باشند).

انتهای پیام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.