1396-07-30 06:01
872
0
45584
سفرنامه‌ زیارت اولی‌های گلستان/ محسن نادران؛

خدا رو شکر که هست، مشهد در اختیار زیارت نرفته ها

سال‌هاست که دل‌های عاشق زیارت نرفته در مسیر امام مهربانی‌ها لحظه شماری می‌کنند و دل‌هایشان به انتظار نسیمی از سوی حریم رضوی در مسیر عشق نشسته است.

به گزارش گلستان ما به نقل از فارس، سال‌هاست که دل‌های عاشق زیارت نرفته در مسیر امام مهربانی‌ها لحظه شماری می‌کنند و دل‌هایشان به انتظار نسیمی از سوی حریم رضوی در مسیر عشق نشسته است.

حالا اقدام زیبای خادمان آستان قدس رضوی باعث شده است تا دیدار امام مهربانی،  بعد از سال‌ها نصیبشان شود و آنها از این دعوت سر از پا نمی‌شناسند.

هر کدام داستان و حکایتی دارند و پای درد و دل‌های آنها که بنشینید، با اینکه شاید یک بار در عمر خود و یا اصلا به پابوس امام رضا (ع) نیامده باشند روزها و سال‌ها حکایت‌های شنیدنی از دلدادگی‌شان به امام رئوف دارند.

گویی  برای تمامی آنها، تک تک دعوت نامه‌ای به درب خانه‌هایشان آمده است و گفته است «بفرمایید، به سمت قطعه‌ای از بهشت»

اسم زیارت  امام مهربان که می‌آید زائران همچو ذره‌ای که مهربانی امام را چشیده باشند ، کاروان محبت و نیکی را برای رسیدن به سرچشمه مهربانی‌ها  شکل می‌دهند.

اصلا شرط عاشقی همین است که هم‌رنگ معشوق شوی، فکر و ذهنت همراه او باشد و اسمش دمادم بر لب..

از او همیشه بگویی و غیر را نبینی..

کاروان لحظه به لحظه به مشهد نزدیک می‌شود، شور و صدای  تپش‌های اولین دیدار در قلب‌ها بیشتر می‌شود، این را می‌توان از سوال‌های زائراولی‌ها فهمید؛ آقا تا مشهد چقدر راه مانده است؟ کی می‌رسیم مشهد؟ خیلی راه مونده؟

بی قرارند تا بال‌های دل را در آسمان امام پرواز دهند.

سرانجام لحظه  دیدار می‌رسد، اتوبوس در مسیر مستقیم چشم قرار می‌گیرد، راننده بلند صلوات می‌فرستد و چشمان همه برق گنبد طلایی را به خود می‌گیرد‌.

همه دست به سینه سلام می دهند. ناگهان سکوت اتوبوس را فرا می‌گیرد و بغض‌ها در گلو می‌ترکد، صدایی با گریه می‌گوید: «آقا خدا رو شکر نمردم و بعد از 10 سال آمدم مشهد»

خانمی از پشت سر می‌گوید: «آقاجان خیلی‌ها التماس دعا گفتند، مریض‌ها رو شفا بده»

 خانم دیگری می گوید: «آقا کربلا نصیبم کن»

دوباره کربلا، دوباره شور دلدادگی..

در گوش‌ها صدایی چاوش می‌خواند: «هرکه دارد هوس کربُ بلا بسم الله.»

آنها خوب می‌دانند که مسیر کربلا از مشهد می‌گذرد و اینجاست که برات کربلا را امضا میکنند، ما به  مشهد آمده‌ایم ولی دل‌هایمان کربلایی شده است.

اینجا نمی‌دانی چه غوغایی شده است.

دوباره حسین (ع)، دوباره عاشورا..

 پای حسین (ع) همه جا در میان است و تنهایمان نمی‌گذارد،  مشهد برای ما کربلا شده است..

 همین‌طور که اشک از دیده بعضی‌ها سرازیر شده، همین هنگام  آقایی بلند داد می‌زند «کربلا برید صلوات بفرست»

گویا ما به کربلا آمده‌ایم، به مکه و منا آمده‌ایم، اینجا حج فقراست، ما بعد از کربلایی شدن، حالا به مکه آمده‌ایم و صدایی دوباره به گوش می‌رسد

اللهم لبیک، لبیک، لا شریک لک لبیک..

تا آخرین لحظه  چشمان عاشق شده در مسیر، حرم گنبد را دنبال می‌کنند و کبوترانه در آسمان هشتم پرواز می‌کنند.

 بعد از سال‌ها، دقیقه‌ها و ثانیه‌ها قسمت شده است و حالا

دستم به روی سینه برای ارادت است 

این بارگه قدس امام کرامت است

فرقی نمی‌کند که کجای حرم روی

حتی نگاه کردن حرم عبادت است

انتهای پیام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.