نام او با آزاد سازی و دادن حق حیات دوباره به انسان های بی پناه و کودکان معصوم گره خورده است.این چهره اقتدارش بیش از آنکه از مولفه های خارجی مرسوم در حوزه امنیتی-نظامی نشات بگیرد از عمق ارزش ها و اصول مکتبی انسان ساز او نشات می گیرد
به گزارش گلستان ما ؛ دکتر حسن بیارجمندی از فعالین فرهنگی اجتماعی استان که مشغول تحصیل در روسیه است ، طی مطلبی نوشت:
"مطالعه خصوصیات قدرت های جهانی از منظر اثرگذاری بر شاخصه های روابط بین الملل و همچنین نقش آنان در مناطق واجد اهمیت ژئوپولتیکی جهان از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد.
هژمونی خود از این دست خصوصیاتی است که بطور برجسته ای با هدایت اتاق های فکر ایالات متحده بعنوان برترین قدرت جهان! و با بهره گیری از ابزار های مختلف از جمله رسانه و بالاخص سینمای هالیوود در قالب فیلم های سفارشی پنتاگون در دو دهه اخیر مورد توجه خاص قرار گرفته است.
ما در این یادداشت از چنین منظری و با توجه به این رویکرد ایالات متحده و هم پیمانان غربی و عربی آنان، در منطقه بسیار واجد اهمیت غرب آسیا ، در صدد بررسی :
اولا : « هژمونی سخت - تهاجمی» ائتلاف جهانی!!! مبارزه با داعش به رهبری ایالات متحده در عراق و سوریه (ائتلاف هالیوودی).
ثانیا : «هژمونی نرم - تدافعی» نظام جمهوری اسلامی و ام القری جهان اسلامی از کیان امت واحده اسلامی در برابر توطئه های داخلی و خارجی .
ثالثا : نقش بی نظیر و منحصر به فرد سردار قاسم سلیمانی در به تصویر کشیدن « سرباز مدافع امت اسلامی » و تاثیر شگفت انگیز آن در بسط جهانی هژمونی نرم ام القری جهان اسلام است و... می باشیم.
در چارچوب نظری «آنتونیو گرامشی» هژمونی (Hegemony) زمانی ایجاد می گردد که یک کشور نه در یک جنبه بلکه در تمامی جنبه ها و ابعاد ایدئولوژیک، اجتماعی-فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی و نظامی در موقعیت و وضعیتی برتر نسبت به دیگر رقبای منطقه ای و جهانی خود قرار گیرد و البته چنین برتری در جنبه ها و ابعاد یاد شده می بایست مورد توجه و قبول قاطبه افکار عمومی جهانی باشد.
تحلیل گران و کارشناسان این حوزه این چنین موقعیت و وضعیتی را در عرصه بین الملل برای ایالات متحده آمریکا از دوره زمانی ۲۵ دسامبر ۱۹۹۱ تا ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ برشمرده اند. دوره ای که با پایان یافتن جنگ سرد و حذف بزرگترین رقیب جهانی ایالات متحده آغاز و تا تهاجم به تمامی نمادهای هژمونی آن ادامه داشت . در این دوره زمانی ایالات متحده با گذار از پیچ تاریخی جنگ سرد به دوران هژمونی پایدار جهانی دست یافت و در سایه آن خود را بعنوان تک قطب بلامنازع معرفی نمود.
شاید در بادی امر نوعی توازن در جنبه های یاد شده هژمونی ایالات متحده آمریکا مشاهده می شود؛ اما در میان جنبه های یاد شده، هژمونی امنیتی- نظامی ایالات متحده از نقش و جایگاه ویژه ای جهت حفظ و تقویت اولا ثبات و پایداری هژمونی ثانیا انگاره سازی در افکار عمومی جهان با بهره گیری از توان رسانه ای و سینمای هالیوود بازی می کند.
در ابتدای همین دوره زمانی یعنی سال 1991 ایالات متحده و متحدین غربی خود در جنگ اول خلیج فارس موسوم به طوفان صحرا – که به تصریح دانشنامه جنگ و صلح بزرگترین نبرد قرن بیستم پس از جنگ جهانی دوم از لحاظ تعداد تجهیزات نظامی سنگین، نیروی انسانی و کشورهای مشارکت کننده است-با به تصویر کشیدن غلبه چنین جنبه ای نسبت به دیگر جنبه های یاد شده هژمونیک ؛به تعبیری گربه دست آموز خود را در دم حجله دنیا یعنی عروس جهان غرب قربانی می کند و تصویر،مستندات،فیلم ها و گیم های مختلفی را برای انگاره سازی چنین هژمونی در سطح گسترده ای تولید و منتشر می کند.
بعد از این اقدام ایالات متحده آمریکا و متحدین غربی او بطور خاص و در دو مقطع زمانی سه تمدن رقیب را مورد تهدید و تجاوز نظامی قرار می دهد اولا در 24 مارس 1999 با همکاری متحدین غربی خود با حمله نظامی به یوگسلاوی سابق برخلاف اساسنامه ناتو بطور خاص با هدف قراردادن یک کشور هم نژاد و متحد با روسیه و ساختمان سفارت چين در بلگراد؛ هژمونی امنیتی- نظامی تمدن لیبرال دموکراسی را در برابر تمدن های ارتدوکسی و کنفوسیوس به رخ جهانیان می کشند.
در همین دوره زمانی و سالهای 1992-1999 پروژه هالیوودی سرباز جهانی( Universal Soldier) و بازگشت ؛سرباز جهانی (Universal Soldier: The Return ) از اصلی ترین عناصر و نمادهای هژمونی امنیتی- نظامی تمدن لیبرال دموکراسی تولید و به نمایش در می آید.
از تحلیل این اسطوره سازی ها و شخصیت های اسطوره همچون تمدن بسته و تهی از معنویت لیبرال دموکراسی ؛ می توان بخوبی دریافت که حتی آنچه در ابعاد مختلف انسانی این اسطوره های جهانی غلبه دارد وجه سخت افزاری و ظرفیت های مادی است نه وجه نرم افزاری و ظرفیت های معنوی. انسان هایی با توانمندهای مدرن نظامی بالا بعنوان نماد هژمونی امنیتی- نظامی ایالات متحده، حامل سلاح و آماده شلیک به هر هدف به هر دلیل!،خشن و تهی از احساسات و عواطف انسانی و...است.
و ثانیا با آغاز دوران افول هژمونی ایالات متحده بعد از حملات موسوم به 11سپتامبر که تاکنون ادامه دارد؛حمله به کشورهای اسلامی و فراهم کردن زمینه برای مداخلات بلند مدت در حوزه تمدن اسلامی .
این دوره زمانی از۷ اکتبر ۲۰۰۱ با حملات ایالات متحده آمریکا و متحدین غربی او موسوم به« عملیات بلندمدت آزادی »! آغاز و تا جنگ عراق موسوم به عملیات آزادسازی عراق! در ۲۰ مارس ۲۰۰۳ امتداد می یابد.دوره ای که ایالات متحده و غرب در سطح جامعه بينالملل برخلاف ادعاهای ایدئولوژیک خود به استفاده از زور و قدرت نظامی اهتمام ویژه ای می یابند و اما در نقطه نهایی و هدفگذاری شده آن یعنی حمله نظامی به جمهوری اسلامی محور اصلی تمدن نوین اسلامی متوقف می شود.
ویژگی اصلی این دوره زمانی غلبه خاص هژمونی امنیتی- نظامی ایالات متحده است که بیانگر واقعیت عدم توازن هژمونی است.ایالات متحده در این مقطع زمانی از جنبه های ایدئولوژیک(تهی شدن لیبرال دموکراسی از اصول ادعایی) ،اقتصادی،اجتماعی-فرهنگی،سیاسی با چالش ها و بحران های جدی مواجه می گردد که هنوز نیز با آن دست و پنجه نرم می کند و این دوره زمانی را باید دوره تک جنبه ای شدن هژمونی ایالات متحده نامید که البته این چنین برتری در میدان های یاد شده افغانستان و عراق خود با چالش مواجه می گردد و همین چالش به اذعان کارشناسان با رفع موانع هژمونی زمینه های ظهور جمهوری اسلامی را بعنوان یک قدرت منطقه ای فراهم می کند.
در همین دوران است که یک اسم و نام خانوادگی بر سر زبان ها می افتد و از او بعنوان مانع اصلی تحقق اهداف و برنامه های ایالات متحده یاد می کنند و آن «قاسم سلیمانی»است!!! نامی که حتی برای عامه مردم ایران در آن مقطع زمانی نیز ناآشناست و حتی جای سئوال که چگونه جمهوری اسلامی بدون حضور و مشارکت نظامی و بواسطه«یک نفر» توانسته است ایالات متحده و متحدین غربی او را به چالش و شکست بکشاند!!؟ و منافع راهبردی حاصل از این جنگهای 3تریلیون دلاری به بعض برآوردها و 6 تریلیون دلاری به بعض برآوردهای دیگر تا کنون را به حساب ویژه جمهوری اسلامی واریز کند و دولت هایی در این کشورها بر سر کار بیایند که همسو با منافع جمهوری اسلامی باشند!
در این مقطع(سال 2005)، نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری مهمترین نقش تاریخی خود را بعنوان یک کاتالیزور ایفا می کند و با روی کار آمدن دکتر محمود احمدی نژاد ظرفیت های بالقوه عظیم هژمونی نظام جمهوری اسلامی یعنی ایدئولوژیک(اسلام ناب محمدی)،اجتماعی –فرهنگی،سیاسی(در سطح داخلی و خارجی) و حتی اقتصادی( با توجه به افزایش در آمدهای نفتی و امکان اجرای برنامه های اقتصادی فراگیر) بالفعل و بطور اعجاب انگیزی در سطح داخلی و خارجی بالاخص در جهان اسلام به یک گفتمان غالب مبدل گردید.
در همین دوره زمانی با وقوع دو جنگ خارج از معادلات و تحلیل های غرب یعنی ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۶ لبنان و ۲۷ دسامبر سال ۲۰۰۸ غزه؛هژمونی منطقه ای جمهوری اسلامی در تمامی جنبه های یاد شده به ثبات و توازن لازم می رسد ؛اما هنوز نقش جمهوری اسلامی و «قاسم سلیمانی» در پیروزی های اعجاب انگیز یاد شده – که نقش اساسی هم در بستر سازی قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی و هم در ثبات و توازن هژمونی منطقه ای جمهوری اسلامی داشته و دارد- در هاله ای از ابهام است؟
عمده ابهام در ماهیت و جنس نرم هژمونی امنیتی-نظامی جمهوری اسلامی بر خلاف هژمونی سخت امنیتی-نظامی ایالات متحده و غرب است که تحلیل گران اولا از درک و فهم ثانیا از باور چنین نوعی از هژمونی عاجزند! شاید به همین دلیل است که ایالات متحده در سال ۲۰۰۹ میلادی به احیای پروژه سرباز جهانی خود(Universal Soldier: Regeneration) می اندیشد! و یا با این اسطوره سازی و وارد کردن مستقیم آن به شبکه های خانگی بدنبال انحراف افکار عمومی است.
اما ۱۸ دسامبر ۲۰۱۰ سرآغاز بیداری اسلامی متاثر از گفتمان اصیل انقلاب اسلامی و هژمونی منطقه ای نظام جمهوری اسلامی را می بایست نقطه عطف تاریخی انقلاب اسلامی دانست .نقطه ای که امام خمینی (ره) در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی آنرا پیش بینی و بر تحقق آن در آینده تاکید نموده بود.
در این مقطع تاریخ ساز، غرب به سرکردگی ایالات متحده تحت راهبردی دوگانه(که در مقالات بعدی به آن خواهیم پرداخت) بظاهر عمق استراتژیک جبهه تمدن نوین اسلامی را با بدل سازی بهار عربی! در سوریه هدف قرار می دهد(اما در لوای آن عمق استراتژیک تمدن ارتدوکسی روسیه در مدیترانه را در گام اول خود نیز مورد هدف قرار می دهد).
ما در این دوره شاهد اعلام رسمی رسالت جهانی انقلاب اسلامی و حضور مسئولانه و مدبرانه ایران اسلامی در دفاع از کیان و حقیقت بیداری امت اسلامی هستیم.تمام سئوالات و ابهاماتی که تا پیش از این در خصوص واقعیت هژمونی نرم امنیتی- نظامی جمهوری اسلامی در برابر هژمونی سخت امنیتی- نظامی ایالات متحده و متحدین غربی آن وجود داشت ؛ در جبهه شامات و با وجود بکارگیری اجیر شده گانی از بیش از 80کشور جهان و کمک های نظامی و مالی هنگفت بعض کشورهای عربی ،پاسخ داده و مرتفع می شود و ناباورانه به اصالت و عمق چنین هژمونی نرمی در سطح جهان اذعان می کنند و با تداوم پیروزی ها و ایجاد توازن قوا در منطقه یاد شده و عقب نشینی ایالات متحده و کشورهای غربی از یک تجاوز مستقیم نظامی در جبهه شامات، به یک باور عمومی جهانی مبدل می گردد.
با گسترش دامنه این تجاوز به لبنان و خفه کردن این توطئه در نطفه آن و همچنین اشتباهات فنی و محاسباتی از سطح آمادگی امنیتی و نظامی جریان مقاومت در غزه از یک سو و آمادگی جریان مقاومت داخلی با وجود خروج یکی از اضلاع اصلی مقاومت و همچنین وجود جبهه های سنگین در عمق سوریه و لبنان از سوی دیگر که منجر به برهم خوردن معادلات جبهه استکباری لیبرال دموکراسی گردید ؛ افکار عمومی جهان تشنه پرده برداری از چهره و هویت واقعی شخصی می شود که در پشت این پیروزی ها و اسطوره دفاع مشروع از کیان اسلام ناب محمدی(ص) است؛او که توانسته است ماشین جنگی متجاوز امپراطوری لیبرال دموکراسی به امت اسلامی و تمدن نوپای آن را متوقف و به عقب براند و همچنین با بسط دامنه این جنگ نیابتی به قهرمان مردم عراق اعم از شیعه و سنی در نجات بغداد از سقوط و آزاد سازی شهرهای در محاصره اقوام کرد،ترکمن،عرب و... و عقب راندن متجاوزین گردد.
در این مرحله ایالات متحده و ایادی غربی و عربی آن دست به دست ائتلاف جهانی!مبارزه با داعش!-که خود، آنان را ساخته و با میلیون ها تصویر ،چهره ای اهریمنی از فرمانده هان و سربازان آن به اسم اسلام و حکومت اسلامی! در افکار عمومی جهانیان انگاره سازی کرده اند- تشکیل داده تا اولا همچون فیلم های هالیوودی خود را ناجی جهان از شر این نیروهای اهریمنی معرفی کنند ثانیا تحت یک جنگ روانی عظیم افکار عمومی جهان را از آن تشنگی برای شناخت قهرمان میدانی هژمونی نرم ام القری جهان اسلام منحرف کنند .
آنان در این راه از طریق تطمیع و دعوت به مشارکت به ائتلاف کذایی،دعوت به همکاری و اعلام رسمی آن، اعلام آمادگی به جنگیدن با داعش در کنار قاسم سلیمانی! و...تا تهدید به تخریب و تضعیف جمهوری اسلامی در صورت عدم همکاری ! بهره می برند که با شناخت کامل مقامات عالی نظام از زمین و قواعد یاد شده این پروژه ناکام می ماند و همچنین در برابر انتشار ده ها هزار عکس و هزار ساعت خبر و فیلم و مستند از عملیات این ائتلاف فقط انتشار 10قطعه عکس یادگاری از حضور میدانی سردار قاسم سلیمانی از آزادسازی مناطقی در عراق برای اولین بار و آنهم در شبکه های اجتماعی،ائتلاف جنگی-رسانه ای ده ها میلیارد دلاری را با شکست سنگین مواجه می کند.
این تصاویر در هر یک از مقاطع انتشار به صدر بازدیدکنندگان داخلی و خارجی مبدل و در چند ماه اخیر به صدر تحلیل های رسانه های داخلی و خارجی مبدل می شود.در سطح خارجی سئوال اصلی ای که بطور عمده با وجود حجم سنگین پرداختن موضوعی و مستمر آن مطرح می گردد این است که رسانه های خارجی با چه هدفی اقدام به پوشش این سطح از خبر نموده اند؟ بالاخص با توجه به نیات و اهداف پیش گفته رسانه های یاد شده!
آنچه در این ارتباط می تواند گفت این است که اولا همچنانکه پیش از این اشاره نمودیم بخشی از این اطلاع رسانی بجهت جذابیت خبری و تشنگی افکار عمومی جهان برای شناخت این چهره است و طبیعی است که با روشن شدن ابعادی از شخصیت این قهرمان جهان اسلام،بدان پرداخته شود ثانیا بهره گیری از این ظرفیت ایجاد شده طبیعی یعنی جذابیت خبری و تشنگی افکار عمومی جهان برای ساخت افکار عمومی جهان براساس اهداف مورد نظر خود ثالثا جلوگیری از اسوه و الگوی شدن آن در جهان اسلام و ایران اسلامی.
توضیح اینکه در این تصاویر انتشاری بر خلاف انگاره سازی از چهره های متجاوز «سرباز جهانی» تمدن لیبرال دموکراسی-که بدان اشاره نمودیم- چهره مدافع«سرباز امت اسلامی»همچون ماهیت تمدن اسلامی که مدافع آن است ؛ یک چهره معنوی و مکتبی است؛بدون لباس نظامی،بدون حمل سلاح و ابزار و ادوات مدرن نظامی،چهره خندان و سرشار از انرژی مثبت و جذاب،اطمینان خاطر واعتماد به اطرافیان در نوع پوشش حفاظتی،ساده گی و بدون تشریفات مرسوم نظامی،مردمی بودن،روابط صمیمی و عاطفی با اقوام و مذاهب مختلف و...بالاخص اینکه نام او هر بار با آزادسازی مناطق شهری و غیر نظامی بر سر زبان ها می آید!
بعبارتی نام او با آزاد سازی و دادن حق حیات دوباره به انسان های بی پناه و کودکان معصوم گره خورده است.این چهره اقتدارش بیش از آنکه از مولفه های خارجی مرسوم در حوزه امنیتی-نظامی نشات بگیرد از عمق ارزش ها و اصول مکتبی انسان ساز او نشات می گیرد که هر انسان آزادی خواه را مجذوب خود می کند و به دیدار او مشتاق و آرزومند.
چنین تصویری از یک فرمانده نظامی در سطح داخلی در دوران 8سال دفاع مقدس و تنها در محدوده داخلی و در موارد اندکی در یک یا دو کشور از سرداران و فرماندهان شهید ایجاد شده بود که اکنون بعنوان اسوه و الگوهای جامعه اسلامی-ایرانی آنان را می شناسیم اما بعد از آن و به جرات می توان گفت در طول تاریخ معاصر ایران نمی توان نمونه ای از یک فرمانده نظامی ایرانی آورد که در سطح جهان به چنین جایگاه و در امت اسلامی چنین نقشی را ایفا کرده باشد.
گسترش چنین تصویری از این مجاهد خستگی ناپذیر درست در نقطه مقابل هدفگذاری شده آنان در سطوح اشاره شده و نیز شکست انگاره سازی از اقتدار سرباز جهانی تمدن لیبرال دموکراسی بعنوان نماد هژمونی سخت امنیتی –نظامی ایالات متحده و غرب است.
از این رو با توجه به ظرفیت هایی که اشاره شد شاهد حجم گسترده ای از مطالب برای ایجاد خدشه و انحراف از این حقیقت سرباز امت اسلامی با ارائه تصویری غیرمرتبط در فضای میدانی کنونی، خشن و اقتداری متاثر از وجوه نظامی و مادی او در صدر اخبار و تیتر و صفحه اول مجلات معتبر هستیم.
امروز اگر نظام جمهوری اسلامی دارای قدرت بازدارندگی نرم و سخت،توازن قوا با کشورهای غربی در مذاکرات،امنیت ملی و احساس امنیت بالا در این منطقه بحران زده و...است؛به بهای مجاهدت این مرد خستگی ناپذیر تحت فرماندهی ولی امر مسلمین در دفاع از امت اسلامی در برابر توطئه دشمنان اسلام ناب محمدی(ص) است و ضرورت دارد که برای شناساندن ابعاد شخصیتی این«سرباز امت اسلامی» اهتمام ویژای صورت بگیرد .
همچنین در راستای حفظ دستاوردهای صدرالاشاره همگان باید به این هدف گذاری اصلی دشمنان اصلی انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی در اختلال و بر هم زدن توازن هژمونی منطقه ای جمهوری اسلامی با تحریم های اقتصادی ،علمی و فناوری ، کاهش قیمت نفت ، ایدئولوژی زدایی از سیاست ها ، اهداف و برنامه ها به اسم عقلانیت ابزاری ، انحراف و مشغول کردن سیاست خارجی به امور غیرمرتبط با اصول و آرمان های انقلاب اسلامی ، بدل سازی و موازی کاری های غیرهم پوشان سیاسی و امنیتی در رایزنی های منطقه ای با متحدین جمهوری اسلامی ، انفعال در برابر تحریم ها و توجه مداوم به خارج از مرزهای ایران برای بهبود وضعیت اقتصادی ، نگاههای التقاطی و انحرافی به حوزه های امور اجتماعی و فرهنگی ، کاهش توانمندی های نظامی و مانع تراشی در اجرای مانورهای نظامی ، تخریب و تضعیف جریان مومن و...توجه لازم داشته باشند و از بازی کردن و پرکردن پازل دشمنان با مواضع ، سخنان ، اقدامات و تصمیمات خود به اسم منافع موهوم خودداری کنند.
حسن بیارجمندی
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد