شهید قاسم عسگری در نامهای به خانوادهاش مینویسد: امروز دوباره صحنه کربلا تکرار شده و حسین زمان خمینی بتشکن را فریاد میکشد.
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی «گلستان ما»؛ شهید قاسم عسگری، بیستم شهریور ۱۳۴۱ در روستای لیوان غربی از توابع شهرستان بندرگز به دنیا آمد. پدرش سیفالله و مادرش کلثوم نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم انسانی گرفت. کشاورز بود. بهعنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. شانزدهم آبان ۱۳۶۱ در موسیان هنگام درگیری با نیروهای عراقی بر اثر انفجار مین و اصابت ترکش آن به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای شهرستان زادگاهش واقع است.
نامهای از شهید عسگری
خدمت پدر و مادر عزیزم سلام عرض میکنم. پس از تقدیم عرض سلام سلامتی همگی شما را از درگاه خداوند متعال خواستارم. مادر جان و پدر جان اگر احوالات پسرت را خواسته باشی بحمدالله خوب هستم. شب و روز به دعای شما مشغول هستم. مادر جان مدتی است که برای شما نامه ننوشتهام و میدانم که از نرسیدن نامه خیلی ناراحت هستید. ولی باید همه این غصهها را تحمل کنید. چونکه این راه خداست و ما هم برای دفاع از اسلام میجنگیم. در مواجه با مشکلات باید تحمل کنیم.
مادر جان فکر میکنم این نامه آخرین نامه من باشد و دیگر نتوانم شما را ملاقات کنم. برای اینکه چند ساعت بیشتر به شروع عملیات نمانده است. معلوم نیست زنده بر میگردیم یا نه! ولی این را بدانید که در همه حال به رضای خدا راضی هستم. امیدوارم شهادت نصیب من شود. خوشا به سعادت آن برادری که در این ماه که ماه محرم است به شهادت برسد.
مادر جان لحظات آخر عمرم است و از شما و پدر و مادرم و تمامی اقوام خود میخواهم که مرا ببخشید.
شیری که به من دادهاید و زحمتهای زیادی که برایم کشیدهاید و چه شبهای طولانی که تا صبح برایم بیخوابی کشیدهاید؛ حلالم کنید.
مادر جان اگر شهادت نصیبم شد مبادا ناراحت شوید و برایم گریه کنید. وقتی خبر شهادت مرا به شما رسید. دستها را به آسمان بلند کرده و بگوید ای خدا تو را شکر میکنم که به من فرزند دادی که در راه تو به شهادت رسید.
پدر جان امروز روز امتحان است. امروز روز لبیک گفتن به ندای حسین زمان است. امروز دوباره صحنه کربلا تکرار شده و حسین زمان خمینی بتشکن را فریاد میکشد.
امت حزبالله پیامم به شما این است که امام را تنها نگذارید و از فرمایشات پیامبر گونهاش استفاده کنید. از روحانیت اصیل پیرو خط اما جدا نشوید. از شخصیتهای مذهبی و سیاسی حفاظت کنید.
اکنون اسلام بعد از گذشتن چهاردهقرن نیاز به آبیاری آنها با خون ما جوانان است به ثمر خواهد رسید. از شما برادران میخواهم که به جبهه بروید. نگویید که من چند بار رفتم و این را بدانید که این جنگ یک نعمت الهی و یک تکلیف الهی است.
انتهای خبر/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد