غلامرضا خارکوهی تاریخنگار انقلاب اسلامی در یادداشتی با عنوان سایه سنگین بیگانگان بر خاک ایران از شهریور ۱۳۲۰ تا مرداد ۱۳۳۲ به ابعاد تاریخی این واقعه پرداخت.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «گلستان ما»، تاریخ ملتها، گنجینهای از فراز و فرودها، قهرمانیها و البته گاهی، رنجها و مصیبتهاست برای ایرانیان، دو مقطع تاریخی در قرن اخیر، یعنی اشغال کشور در شهریور ۱۳۲۰ و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، یادآور اوج دخالتهای خارجی و پیامدهای ویرانگر آن بر سرنوشت یک ملت است.
غلامرضا خارکوهی تاریخنگار انقلاب اسلامی با نگاهی دقیق و موشکافانه به این برههها، پرده از حقایقی برمیدارد که درک آنها برای شناخت هویت و مقاومت تاریخی ایران، حیاتی است.
اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ رقم خورد در بحبوحه جنگ جهانی دوم، با وجود اعلام بیطرفی دولت وقت ایران به رهبری رضاخان، نیروهای متفقین، شامل انگلستان و شوروی (و با حمایت ضمنی آمریکا)، به بهانههای واهی نظیر حضور تعداد اندکی از کارشناسان آلمانی در ایران که تعدادشان هرگز توجیهکننده یک اشغال تمامعیار نبود خاک کشورمان را زیر چکمههای نظامی خود گرفتند این اشغال، ضربهای مهلک بر پیکره استقلال نوپای ایران بود و فصل جدیدی از درد و رنج را برای مردم رقم زد.
پیامدهای این تجاوز نظامی، گسترده و ویرانگر بود کشور که در آستانه یک تحول اقتصادی و اجتماعی قرار داشت، ناگهان درگیر بحرانی عمیق شد.
قحطیهای سهمگین، نخستین و دردناکترین رهاورد اشغال بود اشغالگران، با هدف تأمین نیازهای لجستیکی نیروهای خود، به مصادره و غارت گسترده ذخایر غذایی مردم، از جمله گندم و جو، پرداختند.
این اقدام وحشیانه، میلیونها ایرانی را به کام مرگ کشاند و بخشهای وسیعی از کشور، بهویژه مناطقی مانند گرگان و دشت که از مراکز تولید غله بودند، به صحنه فجایع انسانی تبدیل شد. تصاویر کودکانی با شکمهای برآمده از سوءتغذیه و اجسادی که در خیابانها رها شده بودند، گواهی تلخ بر این فاجعه بود.
علاوه بر قحطی، اشغالگران با رفتارهای خودسرانه و تحقیرآمیز با مردم ایران برخورد میکردند سرقت اموال، بیاحترامی به نوامیس، و ایجاد فضای رعب و وحشت، بخشی از سیاستهای اشغالگران بود. سیستم قضایی و اداری کشور عملاً از کار افتاده بود و قوانین داخلی در برابر اراده بیگانگان کوچکترین اعتباری نداشت.
امنیت عمومی به شدت کاهش یافته بود و شیوع بیماریهای واگیردار، به دلیل نبود امکانات بهداشتی و درمانی کافی و همچنین ضعف دولت مرکزی، بر شدت بحران افزود این دوره، نشاندهنده اوج ضعف حاکمیت ملی و رنجهای مردم از تحمیل اراده خارجی بود.
اما این سایه سنگین بیگانگان، ۱۲ سال بعد، به شکلی دیگر و با ابعادی متفاوت، بر سر ایران سنگینی کرد. در نیمهشب ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، رادیو بیبیسی با رمز «اکنون دقیقاً نیمهشب است»، فرمان آغاز یکی از تلخترین و ننگینترین صفحات تاریخ معاصر ایران را صادر کرد.
این تأکید بر واژه «دقیقاً»، در مقایسه با عبارت معمول «اکنون نیمهشب است» در شبهای گذشته، مهر تأییدی بود بر شروع عملیات کودتا؛ کودتایی که با دسیسهچینی و طراحی سرویسهای جاسوسی انگلستان و آمریکا (MI6 و CIA)، و با همدستی عناصری از ارتش شاهنشاهی، اوباش و عوامل نفوذی داخلی، به هدف سرنگونی دولت دکتر محمد مصدق کلید خورد.
مصدق، نخستوزیری بود که از محبوبیت بیبدیل مردمی برخوردار بود و در اوج جنبش ملی شدن صنعت نفت، قلب میلیونها ایرانی را با خود همراه کرده بود. او به دنبال کاهش اختیارات و نفوذ شاه و دربار، کاهش بودجه نظامی و ارتش، و تقویت استقلال اقتصادی و سیاسی کشور بود.
این سیاستها، به ویژه ملی کردن صنعت نفت که منافع هنگفت بریتانیا را به خطر میانداخت، او را به دشمن درجه یک قدرتهای استعماری تبدیل کرد.
آمریکا که پس از جنگ جهانی دوم به عنوان قدرت برتر جهانی ظهور کرده بود، نیز نگران گسترش نفوذ کمونیسم در ایران و منطقه بود و مصدق را مانعی در مسیر منافع خود میدید.
با وقوع کودتا، شهرهای ایران به صحنه نبردی نابرابر و خونین تبدیل شد طرفداران شاه، با حمایت نظامیان و اوباش اجیرشده، با خشونت تمام به جان حامیان مصدق افتادند.
قتل، شکنجه، بازداشتهای گسترده و حمله وحشیانه به خانهها، مغازهها و اماکن تجاری طرفداران مصدق، از جمله پیامدهای آن روزهای سیاه بود.
در این میان، خون جوانان بسیاری بر زمین ریخته شد؛ از جمله شهید «قربان عرب» که در همان روز ۲۸ مرداد در گرگان به شهادت رسید و نام او به عنوان نمادی از مقاومت در برابر کودتا در تاریخ ثبت شد.
با پیروزی کودتا، پردهای از خفقان و استبداد بر ایران کشیده شد دوران پس از کودتا، شاهد سلطه مطلق استعماری آمریکا و انگلستان بر منابع و مقدرات کشور بود.
نفت ایران، این شریان حیاتی اقتصاد، دوباره تحت نفوذ و غارت شرکتهای نفتی غربی قرار گرفت سرمایههای ملی به تاراج رفت و ارتش ایران، به جای آنکه مدافع منافع ملی باشد، به ابزاری در دست قدرتهای خارجی تبدیل شد.
استقرار حدود ۶۰ هزار نیروی آمریکایی در ایران و اعطای مصونیت قضایی به آنها از طریق «قانون کاپیتولاسیون» (که به آنها اجازه میداد در صورت ارتکاب جرم در ایران محاکمه نشوند)، اوج تحقیر استقلال و حاکمیت ملی ایران بود. این قانون، به آمریکاییها اجازه هرگونه جنایتی را میداد، بیآنکه کسی یارای بازخواستشان را داشته باشد.
سایه توطئهها و دخالتهای خارجی، که ریشه در این دو رویداد تلخ و البته دیگر وقایع تاریخی دارد، نشان میدهد که چقدر سرنوشت یک ملت میتواند تحت تأثیر ارادههای بیرون از مرزهایش قرار گیرد.
این وقایع، نه تنها زخمهای عمیقی بر پیکره جامعه ایران وارد آورد، بلکه در حافظه تاریخی ملت ایران نیز به عنوان نمادی از مقاومت در برابر استعمار و استبداد باقی مانده است. درک این تاریخ، برای نسلهای امروز و آینده، جهت حفظ استقلال، هویت و پیشرفت کشور، امری ضروری و حیاتی است.
متاسفانه مشاهده میشود که برخی جریانهای سیاسی، با نادیده گرفتن درسهای این وقایع دردناک، به نوعی «تجویز تسلیم» در برابر فشارهای خارجی میپردازند. این رویکرد، که اغلب با توجیهاتی نظیر «ضرورت تعامل»، «اجتناب از تقابل» یا «رهایی از تحریمها» همراه است، ناخواسته یا خواسته، همان فضایی را تداعی میکند که در دوران اشغال، استقلال و حاکمیت ملی ایران را به مسلخ برد.
تاریخ به ما آموخته است که تسلیم در برابر زور، نه تنها به حل مشکلات منجر نمیشود، بلکه راه را برای زیادهخواهیهای بیشتر هموار میکند و منافع ملی را به شدت به خطر میاندازد. آن روزها، توجیههایی برای حضور بیگانگان و تن دادن به خواستههایشان وجود داشت، اما نتیجه چیزی جز قحطی، ناامنی و تحقیر ملی نبود؛ این درس نباید فراموش شود.
تأسفبارتر اینکه، این جریانها گاهی تلاش میکنند تا با برجستهسازی ضعفهای داخلی و نادیده گرفتن پتانسیلهای بومی، القای حس ناتوانی و ناامیدی در جامعه کنند.
این شیوه، شباهت عجیبی به فضای روانی حاکم بر دوران اشغال دارد که در آن، امید به مقاومت کمرنگ شده و تسلیم، تنها گزینه ممکن به نظر میرسید.
در آن دوران، بیگانگان به بهانه تأمین امنیت یا حفظ منافع، به خود اجازه میدادند تا در امور داخلی ایران دخالت کنند و منابع کشور را غارت کنند.
امروز نیز، برخی صداها ناخواسته به ابزاری برای همان روایت تبدیل میشوند؛ روایتی که به جای تکیه بر توان داخلی و مقاومت فعالانه، به دنبال پذیرش شرایط تحمیلشده از بیرون است.
ضروری است که با هوشیاری، تاریخ را چراغ راه آینده قرار دهیم و اجازه ندهیم تجربههای تلخ گذشته، در لباسی جدید، تکرار شوند و استقلال و عزت ملت ایران خدشهدار گردد.
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد