1399-11-28 12:07
1537
0
73249
یادداشت؛

مُهر استانداردش تقلبی است!

اصلاح طلبان این روزها از گزینه هاشان برای انتخابات 1400خبر می دهند، از قضا نمونه مرغوب و استانداردشان حتی نتواست آب شرب و هوای سالم مردم را هم تامین کند!

به گزارش گلستان ما؛ سال موش هم با تمام فرازو نشیبش رو به پایان است و چه کوه های امیدی که با تدبیر و مدیریت دولت برای مردم موش زایید.

به انتخابات 1400که نزدیک میشویم هر روز از گوشه و کنار و پستهای اینستاگرامی و توییتری مطالبی را می خوانیم که انگشت به دهان می مانیم.

جریان شکست‌ خورده لیبرال که در سال 92 توانستند از آب کِره مورد نظر خود را بگیرند، با ترساندن و امید دادن ادعا کردند اگر بیایند نون مردم در روغن است اما روغن که پیدا نشد هیچ، همین تکه نانمان هم آجر شد.

حالا آقایان اصلاحاتی به جای اینکه به این افتضاحشان پاسخ دهند دست پیش گرفتند و ژست دانای کل و زبان فهم های دنیا دیده را در می آورند که بله! خدا کند شورای نگهبان گزینه هایمان را تایید کند که اگر چنین شود ما کاری میکنیم کارستان و شاخ غولی می شکنیم غیر قابل تصور !

وعده های قبلی شان هنوز  سرخرمن مانده، آقایان باز  وعده جدید حواله میدهند که اساسا در منطق این جماعت ریشه مشکلات در سه چیز خلاصه میشود: خواست خداست! تقصیرمردم،تقصیر تحریم

راستی از حق نگذریم ترساندن و معامله نسیه کردن را هم خیلی  خوب بلدند که مجال نیست به آنها اشاره کنم

(گفتم  روغن یاد صف‌های طولانی افتادم که از قضا قرار بود  بساط آنها برای حفظ شان مردم جمع  شود! شاید هم استدلالشان این است  وقتی هوس نان روغنی کردیم باید تاوانش را هم بپردازیم این نمی شود که هم خدا را بخواهیم هم خرما را! نیم ساعت، یک    ساعت صف در همه دنیا برای "روغن پخت و پز وسالادی" حد إستاندارد است و برای روغن سرخ کردنی باز هم طبق همان إستاندارد جهانی اصلا در صفی نباید ایستاد، باید آشنا و مشتری سوپری باشی بلکه یک قوطی روغن 800گرمی دریافت کنی!)

بگذریم! بالاخره  هر چه نباشد آنها چهار تا کشور توسعه یافته و اروپایی را بیشتر دیده اند و زبان دنیا را بهتر از جماعت انقلابی دنیا ندیده بلدند !

این توییتها و حرفها را که می بینم یاد دوران کودکی ام میفتم، بچه های دهه 60 نصف روزشان را در کوچه بودند آن زمان دعوا ، بازی و تخلیه انرژی شان آنجا بود. زمانی که پسربچه ها دعوایشان بالا میگرفت ، و فریادشان در کل کوچه می پیچید ما هم سریع می رفتیم و از لای در دعوایشان را با اضطراب تماشا می کردیم اما این ترس چند لحظه بیشتر طول نمی کشید و بعد شروع می کردیم به خندیدن!

پسرک زیر دست و پا که حسابی از حریفش ضربه فنی شده بود بعد از پایان دعوا باهمان حالت نیم خیز  سریع فرار میکرد و چند قدم آن طرف تر می ایستاد و انگشت اشاره اش را دورسرش میچرخاند که صبر کن بُگذار تنها گیرت بیاورم به حسابت میرسم!

 از قضا این وضعش به خاطر این بود که حریفش کمکی نداشت چون واقعا معلوم نبود  اگر همراهی میداشت چه برسراین نگونبخت می آمد! در را می بستیم و پشت در به رجزخوانی صورت زخمی میخندیدیم  که اگر تو بزن بودی خب همین حالا میزدی !

حال و روز اصلاح طلبان شده حکایت خاطرات دوران کودکی ما.

نمونه های استاندارد و نابشان در این هشت سال در پستها و منصبهای مختلف رونمایی شد!  اما باز  لشکر توییتر بازهاشان فضا را پر کردند که اگر ما بیایم و مدیرانمان را تایید کنند شاخ غول می شکانیم که قابل وصف نباشد!

نمونه مرغوب و استانداردشان همین جناب شریعتی  مدیر جوان دهه 50ای! حتی از پس مشکلات جزیی برطرف کردن آلودگی هوای و تامین آب شرب سالم مردم خوزستان بر نیامد، هم حزبی های تهران نشینش رجز می خوانند که می خواهند حال و هوای یک ملت را خوب کنند و سیرابشان کنند از نعمات الهی!

خداکند داستان این استانداردهای دوگانه و آبکی شان در همین سال 99 خاتمه یابد.

 چون با این روش که آقایان پیش گرفته آند معلوم است برای ۱۴۰۰ باز می خواهند چنان آش کشکی برایمان بپزند که نه یک وجب بلکه صد وجب  روغن رویش داشته باشدو هزینه روغنش را مردم در صف بپردازند.

 حال آنکه این ملت هر چه داشتند سر محصول گلابی های برجام،رونق اقتصادی ایجاد شده، حقوقهای نجومی مدیران استانداردشان  همه را یکجا دادند و رفت و واقعا برای آش و کشک های  سال بعد  این جماعت لیبرال چیزی ندارند که هزینه کنند!

یادداشت: لیلا هاشمی

انتهای پیام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.