به گزارش گلستان ما؛ حسن بيارجمندي فعال فرهنگی اجتماعی گلستانی که در روسیه مشغول تحصیل در رشته دکترای حقوق فضاست طي مطلبي كه براي ما ارسال كرده است نوشت: هفته گذشته بود که یادداشتی در ارتباط با شهادت اولین مدافع حرم اهل گرگان با عنوان بوی کربلا گرفته کوچه های ما نوشتم و در همین سایت منتشر شد. فردی با ارسال پیامی ضمن تشکر، گلایه های بحق و در عین حال تکان دهنده ای از تبعیض یاد و تکریم شهدا و چرایی چنین سیاستی نمودند.

در بخشی از این پیام به چرایی عدم پرداختن شایسته تر و استانی به تکریم اولین شهید مدافع حرم استان پاسدار شهید غلامعلی تولی اشاره کرده بود.شهیدی که سال گذشته در گمنامی تشییع و در زادگاه خود به خاک سپرده شد.اما گمنام تر از این اولین شهید بزرگوار مدافع حرم استان،روایتی مستند به تصاویری تکان دهنده از مزار شهدای گمنام بود که حقیقتا روایتگر مظلومیت این شهداست.

آقای فلانی!شما که می گویید بوی کربلا گرفته کوچه های ما(گرگان)! اما یکسال است که مزار شهدای گمنامی که در سالروز شهادت حضرت فاطمه طاهره سلام الله علیها و با حضور خیل عظیم عزاداران فاطمی تشییع و تدفین شدند و تا به امروز در چنین وضعیتی نگاه داشته شده اند؛بوی کوچه بنی هاشم گرفته است! از اختلاف بی پایان مسئولین شهرستان و استان در ارتباط با محل تدفین و ساخت یادمان شهدای گمنام،از توهین به قبور و دست بردن معنا دار در محتوی نوشته سنگها،آتش سوزی ها تعمدی در محدوده یاد شده و از همه سوزناک تر تصاویر خیره کننده بی سامانی که با توجه به منزلت این شهدا و گمنامی و روز تشییع و تدفین آنان یادآور کوچه مورد هجمه قرار گرفته بنی هاشم است!آتش و توهین به علی و آه فاطمه از عدم یاری و مظلومیت فرزندان فاطمه سلام الله علیهما!

آقای فلانی!امروز مزار شهدای گمنام ما بوی مظلومیت و غربت کوچه ای می دهد که اگر به مدینه رفته باشی!همچون شهیده گمنامش نشانی از آن نمی توانی بیابی!این چه رسمی است که امروز می بایست گمنامی این شهدا را با فراموشی وظیفه خودمان در قبال آنها ترسیم کنیم؟و گذر زمان و حاشیه هایی که برای خودمان درست کرده ایم!ما را از این سرمایه های معنوی غافل کند؟ آقای فلانی! اگر با مزار برادر خودت این کار را می کردند؛آیا سکوت می کردید؟شما تابستان در یادداشتی از به حاشیه راندن نام کوچه ای که به نام برادرتان بود گلایه کردید اما در قبال این تصاویر اگر سکوت کنید...؟

این بخش هایی از فراز های تکان دهنده پیامی بود که خواب را از چشمانم ربود!!!چه چیز ما را در این زمانه به محافظه کاری واداشته است و ما را چه می شود با این سکوت های خفت بار در قبال این جفا به شهدا؟حوزه مدیریت فرهنگی شهدا و خانواده شهدا نیاز به تحولات اساسی و بنیادی دارد.

با مدیریت های انحصاری،خانوادگی،ارثی و میراثی،محافظه کاری و...-که نمی توان با کُمپرِسور هم آنان را از میزشان جدا کرد- نمی توان در خط مقدم دفاع از شهدا و فرهنگ ایثار و شهادت قرار گرفت.امروز در استان چه کسی حاضر است در خط مقدم دفاع از شهدا و فرهنگ ایثار و شهادت از همه داشته ها و ....خود مایه بگذارد؟یک عده ای واقعا در این مسیر حیاتی خسته شده اند و تاب و توان مدیریت جهادی در عرصه این فرهنگ سازی برایشان به یک امر اداری روز مره مبدل شده است! و...

این چند سطر اولین گام برای بیدار کردن آن عده ای است که خود را به خواب غفلت زده اند و برای حفظ جایگاه خودشان حاضر نیستند از این خواب مرگ بیدار شوند! اما ما بنا نداریم با وجود تمام این تحقیرها سکوت کنیم و نظاره گر روزی باشیم که همانند آن اتفاق شومی که در یکی از مراکز علمی گرگان در هتک حرمت مزار یکی از شهدای گمنام رخ داد ؛در دیگر نقاط استان نیز رخ دهد.

دوستانی اعلام آمادگی کرده اند که با تشکیل گروه «دیده بان تکریم شهدا» علاوه بر پوشش خدمات ارزنده و نقاط قوت مدیران استان و شهرستان های تابعه استان در حوزه شهدا،نقاط ضعفی که نوعی دوگانگی در رفتار با شهدا و خانواده های شهدا را در اذهان عمومی به تصویر کشیده است را رصد و به مسئولین ذیربط متذکر شوند و در صورت عدم اصلاح چنین نقاط ضعفی از طرق مقتضی که خود نوع آن را تشخیص خواهیم داد با مسببین آن در هر مقام و مسئولیتی برخورد قانونی نماییم و این حقیر از این تاریخ در خط مقدم چنین دیده بانی قرار خواهم گرفت و این کمترین آبرو و حیثیت که خود شهدا به این حقیر داده اند در این راه هزینه خواهم کرد.

انتهاي پيام/