سن بلوغ جنسی و در نتیجه برقراری رابطه جنسی تا به سنین مدرسه کشیده شده است به این دلیل که هیچ ساختاری برای تربیت مربیان و معلمان وجود ندارد که خروجی آن یک مربی باشد که علاوه بر آموزش توانایی مربیگری داشته باشد. نکته بعدی اولویت آموزش در مدارس است.
به گزارش گلستان ما، محمدمحسن حقیقی- در چند سال اخیر آمارهایی دربارهی پایین آمدن سن اولین رابطهی جنسی در میان دانش آموزان، در رسانهها منتشر شده است و حتی مرکز پژوهش های مجلس گزارشی در این زمینه منتشر کرده است که بسیار تامل برانگیز است، فارغ از همهی این آمارها نگاهی به خروجی های آموزش و پرورش در این چندسال بعد از انقلاب اسلامی به لحاظ اخلاقی، تربیتی و علمی، جامعه را با حقایقی تلخ و شیرین روبرو میکند، از یک سو انقلاب اسلامی سبب رویش های بسیاری در کشور در میان جوانان و نوجونان دانش آموز در عرصه های مختلف شده است، اما قسمت تلخ این ماجرا همین آمارهای منتشر شده میباشد و ناراحتی از این بابت که چرا حتی تعداد قلیلی از فرزندان این خاک و بوم در منجلاب فساد وارد و شاید غرق میشوند.
این آمارها اذهان را به این سوال متوجه میکند که بعد از حدود 40 سال از انقلاب، آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران چه مسیری را با چه هدفی طی کرده است؟ چه خروجی هایی داشته است؟ و چرا آسیب های اجتماعی در میان دانش آموزان شیوع پیدا کرده و تاثیرات جبران ناپذیری را بر دانش آموزان داشته است؟ در یادداشتی با عنوان «بررسی نظام تربیتی کشور در موضوع حجاب» بخشی از این سوال پاسخ داده شد، اما بخش دیگری از آن را در این یادداشت پاسخ میدهیم.
نکتهی مهم قبل از پاسخگویی به این سوال، بررسی مسئلهی نیاز جنسی در جامعه است. رهبر معظم انقلاب در سخنی، حل مسئلهی جنسی را در جامعه نجات بخش دنیا و آخرت میدانند اما رویکرد مسئولین و نظام حاکم بر این مسئله کاملا متفاوت است. در رابطه با نیاز جنسی دو نگاه موجود است، عده ای که مسئلهی جنسی را نیازی مانند سایر نیازها (گرسنگی، تشنگی و...) میدانند و عدهای دیگر نیز کاملا برعکس این دیدگاه، مسئلهی جنسی را مسئلهای کاملا متفاوت از یک نیاز میدانند و بر این اساس برای آن برنامه ریزی می کنند؛ به گونه ای که با اندکی مطالعه و تامل در سند های بالادستی فرهنگی، تربیتی و خانوادگی این موضوع را در مییابیم که اصلا در این موضوع نظام جامع و سیاستگذاریای مدون وجود ندارد و انسان ایرانی در اسناد و سیاست ها، انسانی فاقد نیاز جنسی درنظرگرفته شده است.
به این مطلب نیز در یادداشتی تحت عنوان «هیاهوی سند 2030 و آن چه گم شد» اشاره شده است. نکته اینجاست که دختران و پسران نوجوان و جوان ایرانی هم دارای نیاز جنسی هستند و باید به موقع و به هنگام و سریع به این نیاز پاسخ داده شود به خصوص در عصر بازار پیام و فراگیری رسانهها که میزان تحریک پذیری صد درصد افزایش یافته و مدت زمان دسترسی به محتوای پورن شاید کمتر از 5 دقیقه باشد در این موضوع دو راه بیشتر متصور نیست یا رفتن به سمت گناه و زنا و فساد و یا رفتن به راه حلال و طیب.
اما بررسی علل و عوامل بروز و شیوع چنین آسیب هایی در دانش آموزان؛ به صورت کلی در نظام تعلیم و تربیت رسمی شکافی جدی در امور تربیتی وجود دارد، که دو اشکال جدی در آن دیده میشود؛ یکی در ساختار تربیتی و دیگری در محتوای تربیتی. در اینجا ابتدا نیاز است، تربیت توضیح داده شود. در این زمینه تعاریف مختلف و متعدد وجود دارد اما در تعریفی ساده که شهید مطهری هم بدان اشاره داشته است، تربیت به معنی بسترسازی و پاسخ به نیازها در جهت رشد و شکوفایی استعدادها میباشد.
منظور از ساختار وجود نظامی جامع در مدارس است که به همهی اجزای آن فکر شده باشد و بر مبنایی تربیتی تدوین شده باشد به طوریکه از سر در ورودی مدرسه تا کادر مدرسه تا نوع معماری و نحوهی چینش کلاس ها، نوع پوشش و... طراحی شده باشد. به صورتی جزئی تر از نشانه های یک ساختار تربیتی وجود مربیان تربیتی است، زیرا امر تربیت نیازمند یک راه بلد است، به صورتیکه به ازای تعدادی متربی یک مربی تعریف میشود که این ساختار در مدارس، ما به ازایی ندارد الا یک معاون پرورشی برای 300 دانش آموز، نکتهای مهمتر در این زمینه افکار خشک و متصلب دست اندرکاران آموزش و پرورش است که حتی به این موضوع و راهکارهای آن نمیاندیشند و همواره بهانه های مختلف از جمله کمبود نیرو و بودجه را مطرح میکنند.
در کنار این فقدان مربی، هیچ ساختاری برای تربیت مربیان و معلمان نیز وجود ندارد که خروجی آن یک مربی باشد که علاوه بر آموزش توانایی مربیگری داشته باشد. نکتهی بعدی در این مورد اولویت آموزش در مدارس است و موضوعات تربیتی در فضاسازی و تبلیغات و پخش شیرینی در مدارس خلاصه میشود در صورتیکه کار تربیتی معنایی متفاوت از کار فرهنگی و تبلیغاتی دارد.
نکتهی دیگر عدم اختصاص بودجهی مناسب به امر تربیت در آموزش و پرورش است. نبود آیین نامههای انضباطی که با رویکردی تربیتی تدوین شده باشند، از دیگر اشکالات این ساختار است. نکتهی بعدی نوع معماری مدارس است که تقریبا امر تربیت را غیر ممکن میسازد. نوع رفتار و برخورد و تعاملات کادر مدرسه از دیگر نقاط ضعف این فقدان ساختار است.
اشکال دیگر در نظام تعلیم و تربیت رسمی کشور، فقدان محتوای تربیتی است. هر ساختار تربیتی نیازمند محتوایی تربیتی است. محتوا اعم از کتاب، روش تدریس، تفریح، بازی، ورزش، تنبیه و ... است. امروزه در مدارس پیشرو در کشورهای غربی و شرقی، محور کار بر محتواهای تربیتی قرار گرفته است به طوریکه دیگر فقط دانش آموز با کتاب و معلم سروکار ندارد و سایر ابزارهای سنتی و نوین به کمک رفتارسازی و تربیت آمده اند.
در مجموع از چنین نظام تعلیم و تربیتی نمیتوان انتظار تربیت انسان هایی وارسته و متقی را داشت، نظامی که حتی در ماموریت آموزش خود لنگ میزند، لذا برای کوتاه مدت باید ساختارهایی برای جبران خلأ تربیتی مدارس جایگزین نمود که مسجد و حلقات صالحین و تقویت تربیتی خانواده ها می توان آن جایگزین باشد./طنین یاس
انتهای پیام/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد