1394-04-22 07:43
3101
3
15227
يادداشتي به قلم علیرضا کلاگر:

جریان شناسی سیاسی گلستان در آستانه انتخابات مجلس دهم

جمع آرای اصول گرایان در انتخابات 92، از آرای روحانی بیشتر بود. اتحاد اصلاح طلبان نبود که باعث پیروزی آنان شد. بلکه تکثر اصولگرایان باعث این موضوع شد.

به گزارش گلستان ما ؛ علیرضا کلاگر، فعال رسانه ای استان، درباره جریان سیاسی قبل از انتخابات مجلس دهم در استان گلستان طي يادداشتي نوشت: « در آستانه برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند ماه 94 جریان ها و جبهه های سیاسی فعالیت های انتخاباتی خود را آغاز نموده و با برگزاری نشست ها سعی بر تاثیر گذاری و یارگیری از جامعه هدف خود دارند.

برای تحلیل شرایط انتخابات و پیش بینی درست درباره رفتار جامعه در قبال کنش های سیاسی جبهه های فعال در استان، باید به یک تقسیم بندی درست از وضعیت موجود فعالان سیاسی دست یافت تا بتوان قرابت آن ها با گفتمان غالب بر جامعه را دریافت.

در استان گلستان پیرو جبهه بندی کنونی در کشور، فعالان سیاسی به دو عنوان اصولگرا و اصلاح طلب در حال رقابت سیاسی می باشند که می توان هر یک از فعالان و افراد تاثیر گذار سیاسی را در یکی از دو قالب اصلاح طلب یا اصولگرا گنجاند.

جبهه اصلاح طلب استان گلستان را با توجه به نوع کنش ها و واکنش های سیاسی آن ها می توان به دو جبهه اصلاح طلبان مدرن و اصلاح طلبان سنتی و اصولگرایان را به تبع به دو گروه اصولگرایان سیاسی و اصولگرایان ارزشی تقسیم بندی نمود.

اصلاح طلبان که در طی هفته های اخیر همه هم و غم خود را بر آن نهادند که بر حسب الگوی وحدت انتخابات 92  به اجماع برسند و آن پیروزی را تکرار نمایند، از این نکته غافلند که در انتخابات 92 ریاست جمهوری فقط انصراف دکتر عارف از رقابت های انتخاباتی به نفع حسن روحانی کاندیدای اعتدال گرا و اجماع بین تشکل های اصلاح طلبان بر روی وی، اسباب نشستن حسن روحانی بر روی کرسی ریاست جمهوری را فراهم ننمود. بلکه تکثر کاندیداها در جبهه اصولگرایان، مشغول شدن به تخریب یکدیگر ، زیر سوال بردن نقاط قوت خود در خدمت رسانی به مردم، عدم پایبندی و فاصله از ارزش های اعتقادی و اخلاقی در فعالیت های سیاسی و غرق شدن در رویای پیروزی های پیاپی در انتخابت های سال های اخیر اسباب بهره برداری جریان مقابل را فراهم نمود.

آنچه به نظر می رسد فقط وحدت و انسجام اصلاح طلبان در آستانه انتخابات و تشکیل شورای راهبردی و ... گره گشا از مشکلات متعدد اصلاح طلبان نباشد.

در طی 8 سال حاکمیت اصلاح طلبان به علت بازی کردن نقش اپوزیسیون نظام نه تنها از بدنه اجتماعی خود فاصله گرفتند بلکه به واسطه آن که بزرگان آن ها با تکرار اشتباهات و تجربیات غیر قابل اغماز در معادلات سیاسی هزینه فعالیت سیاسی را بالا بردند، در بین جوانان اصلاح طلب نیز دیگر آن تاثیرگذاری همیشگی را ندارند و نقش رهبری خود را از دست داده اند.

جامعه کنونی پذیرای گفتمان اصلاح طلبی به مفهومی که رهبران آن تئوریزه کرده اند نیست و نگاهی به انتخابات های قبل از ریاست جمهوری 92 نشان از آن دارد  که علی رغم حضور چهره های شاخص اصلاح طلبان، گرایش مردم به سمت گفتمان غالب اصولگرایی بوده است.

جبهه اصلاح طلبان انتخابات سال 92 را به اصولگرایان و احمدی نژاد فرض نمی کنند و باید گفت بیش از آنکه پشتوانه تحلیلی داشته باشد، کاربرد تخریبی و انتقام جویی از 8 سال انزواء و خانه نشینی دارد. در یک حساب سرانگشتی اگر مجموع آراء کاندیداهای اصولگرا را در یک سبد جمع کنیم خواهیم دید بر فرض حضور حسن روحانی در مقابل یک کاندیدای واحد اصولگرا نتایج جور دیگر رقم می خورد.

فارغ از آنکه سران اصلاح طلب همچنان با یک پارادوکس و سوال اساسی در بدنه خود مواجه هستند که چطور آراء یک روحانی عضو جامعه روحانیت مبارز که پس از تکیه بر کرسی ریاست جمهوری در نامه های رسمی بکارگیری فعالان فتنه 88 را در مناصب دولتی ممنوع اعلام کرد، می تواند نشان از پیروزی مفتخرانه اصلاح طلبان به حساب آید؟»

«اصلاح طلبان مدرن گلستان همان نسل جدید و تعدادی از نیروهای در حاشیه نسل قدیم اصلاح طلبان هستند که پس از انتخابات سال 92 و در گذشته نه چندان دور هزینه پرداز و جاده صاف کن همفکران سنتی خود بوده اند و نقش پیاده نظام این جریان سیاسی را بازی کرده اند.

ولیکن با گذر زمان و به واسطه بلوغ سیاسی ، تشکیلاتی و همچنین عبرت آموزی از تجربیات تلخ بزرگان خود، با فاصله از راس قرار گرفته و در حال نقش آفرینی و هویت یابی می باشند. قابل توجه آنکه در دوران سرخوردگی و طی دوران بازنشستگی سیاسی اصلاح طلبان سنتی، اصلاح طلبان مدرن و پیشرو با فعالیت های خود تفکر اصلاح طلبی را با رفع معایب آن احیاء نموده اند و نوع تعاملات قریب دو سال اخیر، هر چند نشان از نرمش سنتی ها نسبت به اصلاح طلبان مدرن می دهد اما رفتار سیاسی آن ها در  گذشته نشان از آنست که بزرگان اصلاح طلب به سختی حاضر به پذیرش این تفکر می باشد و همچون دوران 8 سال اصلاحات تمایل چندانی به سهم دهی به تازه نفس ها ندارند.

اصلاح طلبان سنتی هر چند در دولت های اصلاحات و اعتدال سعی نموده اند فاصله خود را با نظام در معاملات پشت پرده به حداقل برسانند و هزینه های اصلاح طلبی را بر دوش نسل مدرن خود تحمیل کنند که در کسب کرسی های مناصب دولتی قابل درک می باشد، ولیکن 8 سال حاشیه نشینی، در شرایط کنونی، بقاء و دوام خود را در تعامل و توافق بر حداقل ها با مدرن ها می دانند و از طرفی اصلاح طلبان مدرن که در شرایط کنونی با بحران مشروعیت مواجه است می داند برای راه یابی به قدرت تاییدات اصلاح طلبان سنتی و مشروعیت حداقلی آن ها را در نظام نیاز دارد.

آنچه به نظر می رسد در گذر زمان این وحدت استراتژیک و مصلحتی در کنش ها و واکنش های سیاسی و هزینه پردازی ها آسیب پذیر خواهد بود.

اصلاح طلبان جوان بواسطه بازنشستگی نیروهای قدیمی و از طرفی بی انگیزگی اصلاح طلبان سنتی بواسطه کسب تجربه و بلوغ سیاسی پس از دوره ای به هویت واقعی خواهند رسید و کم کم فاصله خود را با گذشتگان زیاد نموده و گوی سبقت را از آن ها خواهند ربود.

در جبهه مقابل اصلاح طلبان، اصولگرایان گلستان می باشند که به یمن 8 سال خدمات دولت احمدی نژاد پس از قریب 30 سال خانه نشینی از انزواء بیرون آمده و از فرصت عدم پایبندی رقیب در پذیرش قواعد بازی سیاسی و خودزنی سیاسی آن ها در سالهای 88 حداکثر بهره را برده و در همه ارکان نظام سخنگو و مفسر آرمان های انقلاب اسلامی گردند.»

«اصولگرایان استان گلستان را باید در دو قالب اصولگرایان سیاسی و اصولگرایان ارزش مدار تعریف نمود . گروه اول به واسطه سابقه فعالیتشان در تشکل های هم فکر در طی سنوات گذشته این عنوان را به ارث برده اند و به همین واسطه نیز با سران این جبهه در مرکز ارتباطات خوبی نیز فراهم نمودند . حضور دو وزیر گلستانی در کابینه دولت های نهم و دهم پس از 30 سال خود نشان از این ارتباطات موثر می باشد.

در گروه دوم اصولگرایان ارزشی که نسلی برآمده از رویش های انقلاب اسلامی هستند را می توان از آن ها به عنوان نسل دوم و سوم انقلاب سخن به میان آورد . به واسطه تاثیر گذاری خوب دولت سابق و تغییر فضای کشور به سمت پر رنگ نمودن شعارهای انقلاب اسلامی و حمایت های همه جانبه مقام معظم رهبری از این خط مشی دولت، شاهد بروز و شکوفایی این نسل بودیم .

برخلاف دولت اصلاحات که بجای بهره برداری لازم و هدفمند از پتانسیل جوانان از آنان به عنوان پیاده نظام خود در لشگر کشی های خیابانی بهره برد و محصولش رانش بخش عظیم از جوانان از آن تفکر بود. این بار حضور این جوانان در نقش های مختلف فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی ملموس بود و همین مشارکت نسل جوان موجب وسعت قاعده هرم اجتماعی این جبهه گشت.

با بکارگیری نیروهای جوان بر عمر سیاسی خود افزودند و برای اثبات این ادعا اگر به گردهمایی های دو جریان سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا در استان نگاهی بیاندازیم خواهیم دید که گردهمایی های سیاسی اصلاح طلبان متشکل از افرادی بازنشسته با میانگین سنی 50 به بالا بوده و غالب شرکت کنندگان در گردهمایی های جبهه اصولگرایان جوانان با انگیزه و با شور و نشاط می باشند که این مرهون نگاه مثبت دولت و رهبری به این نسل می باشد.

یکی از نقاط ضعف دولت روحانی نیز در شرایط کنونی تکرار تجربیات تلخ اصلاح طلبان در بی اعتمادی به ظرفیت ها و توانمندی های نسل جوان می باشد که این امر در چینش کابینه پیر و فرتوت او قابل لمس می باشد.

اصولگرایان جوان به واسطه سبقت از همفکران سنتی در اثبات توانمندی ها و ظرفیت های خود به نظام و مردم در عرصه خدمت رسانی در غبای مدیران دولت سابق، کسب پیشرفت های علمی در لباس دانشمندان و نخبگان علمی و نایل شدن به مقام شهادت در دفاع از حریم ولایت و امامت امروز طلایه دار تسری بخشیدن گفتمان انقلاب اسلامی در داخل و خارج کشور می باشند و در مقابل جبهه فتنه و نفاق مقاومت و ایستادگی نمایند.

دو جریان اصولگرایان ارزشی و سنتی هر چند از مشروعیت و مقبولیت برخوردار می باشند اما به علت پویایی و کثرت گفتمان ارزشی در بدنه اصولگرایی، پرهیز از مصلحت اندیشی در تعامل با جبهه مقابل به خصوص در دو سال اخیر و پایداری و ایستادگی بر اصول و ارزش ها ، این جریان فکری گوی سبقت را از همفکران سنتی خود ربوده است.

از طرفی نگاه منفعت طلبانه و تعاملات پشت پرده دو جریان فکری اصلاح طلبان سنتی و اصولگرایان سیاسی، بهره برداری سیاسی از شعارها و آرمان های اصلاح طلبی و یا اصولگرایی و رسیدن به نقاط اشتراک در تعاملات قدرت موجب بی اعتمادی و ایجاد شکاف با بدنه اجتماعی و به خصوص با نسل جوان خود گشته که حرکت های مستقلانه و متشکل سال های اخیر برآمده از همین نوع نگاه و رفتار می باشد.

آنچه به نظر می رسد در انتخابت های آینده به واسطه بلوغ سیاسی و فکری اصلاح طلبان مدرن و اصولگرایان ارزشی شاهد حضور کاندیدای مستقل به نمایندگی از هر گفتمان در عرصه انتخابات باشیم و کم کم دو جریان اصلاح طلبی و اصولگرایی شاهد یک پوست اندازی ناخواسته خواهند بود که محصول نگاه انتقادی به گذشتگان می باشد.

به همین منوال است که کاندیدا های فکری جوانان اصلاح طلب و اصولگرا فارغ از تصمیملات درون تشکیلاتی بزرگان خود مستقلانه در حال فعالیت های انتخاباتی بوده و آن چنان نیز بر حمایت های معنوی آن ها دل نبسته اند. بدون شک هر کاندیدایی که بتواند در جغرافیای سیاسی نمایندگی یکی از دو گفتمان اصلاح طلبان مدرن و اصولگرایان ارزشی نقش آفرینی کند در انتخابات آینده یکی از برگ های برنده را در اختیار داشته و خود را برای تکیه بر کرسی های قرمز مجلس نزدیک ببیند.»

انتهاي پيام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

حامی مردم

باز هر چه ... هست و مدعی می آیند گلستان ما

0
0
پاسخ
1394-04-22 09:43
ابوالفضل

آقای کلاگر مقاله بسیار جالبی است.حضور افرادی همچون هزارجریبی و چراغعلی نشان از اینست که اصلاح طلبان جوان به فکر آن هستند تا کاندیدای منحصر بفرد داشته باشند.

0
0
پاسخ
1394-04-24 02:50
احمد

دیدارهای اخیر حاج آقا طاهری و حاج آقا نورمفیدی نشان از اینست که آقایان علیرغم آنکه رهبر دو جریان سیاسی هستند بعضی جاها حاضرند سر یک سفره بشینند.

0
0
پاسخ
1394-04-24 02:54

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.