برای فهم و دانستن این چنین سوالات، باید آنرا بصورت مبنا و ریشهای مورد بررسی قرار دهیم و بر این اساس لازمه اینکه بتوانیم حقوق یک انسان و یا بشر را خوب دریابیم، باید ابتدا حقیقت بشر را به خوبی درک کنیم؛ اینکه بشر از کجا آمده؟ هدفش از آمدن چه بوده؟ چه نیازهایی دارد؟ و دیگر سوالات مبنایی از قبیل…
به گزارش گلستان ما به نقل از قابوس نامه، به راستی چه کسی، چه تفکری و یا چه ایدولوژی پاسخ گوی این سوالات به صورت مفصل و کامل است؟! چه کسی از تمامی حقوق مادی و معنوی بشریت آگاه است؟! و یا چه کسی حقیقت بشر را به خوبی میشناسد که برای او حقوقی تعیین کند؟!!
برای احیای حقوق بشر به صورت صحیح و مورد قبول عموم بشریت، قطعا پس از شناخت حقیقت، به دنبال خود، اجرای عدالت را نیز به همراه خواهد آورد؛ زیرابشریت تنها زیر سایه عدالت است که میتواند به حقوق واقعی خود برسد؛ بنابراین لازمه شناخت این مقوله، آگاهی کامل از این سه ضلع مثلث یعنی حقیقت بشر، حقوق بشر و عدالت میباشد.
حال در شرایط کنونی آیا سردمداران جهان و کسانی که خود را قدرت برتر میدانند و این اجازه را به خود دادهاند که حقوق بشر را برای تمام بشریت تعیین و تبیین کنند، توانستهاند عدالت جهانی را برپا کنند؟ آیا ابرقدرتها که در راس آنها صهیونیسم جهانی و حامی آن آمریکا است، خود را منجی بشریت میدانند یا بشر آنها را به عنوان منجی عدالت گستر انتخاب کرده است؟
برای پاسخگویی به این سوالات و سوالاتی از این قبیل اصلا لازم به داشتن علم بصورت آکادمیک و دانشگاهی نیست، کافیست بشریت یک لحظه تامل کند و اندکی به فطرت و عقل خود رجوع کند، گویا پاسخ به آنها و فهم آن کار سختی نباشد.
امروزه دشمن با داشتن نفوذ و قدرت رسانهای بالا توانسته است با درهم آمیختن حق و باطل به صورت زیرکانه، قدرت تحلیل، تفکر و تصمیم را از بسیاری انسانها بگیرد و ساختار فکری بشریت را برهم بزند وبه خوبی توانستهاند بشریت را چنان اغوا کنند که یک انسان دارای فطرت الهی که باید برای تحقق حق الله و حقالناس تلاش کند، در مسیری قرار دهند که به صورت ناخودآگاه برای حقالشیطان تلاش کند؛ به این صورت کهاوج حقوق یک بشر را آزادی همجنس بازان، ازدواج محارم، نداشتن حجاب، آزادی محض فردی (امانیسم) ، فمنیسم و… معرفی کردهاند و بشر مسحور شده در پی این حقوق شیطانی کمپین تشکیل میدهد و با شعار روشنفکری سعی در برآورده کردن آنهاست.
خیلی جالب است افراد و جوامعی که در طول تاریخ قویترین نقض کننده حقوق بشر بوده و بیشترین جرم و جنایت، غارت، تجاوز به کشورها و استفاده از سلاح های کشتار جمعی و غیر انسانی را در کارنامه خود دارند، حال دست به قلم شدهاند و حقوق بشر را مکاتبه میکنند و به صورت کاملا زیرکانه ظلم و جنایتی که در حق بشریت انجام میدهند را در قالب یک جعبه هدیه که جلد و کاغذ روی آنرا با رنگ و لعابهایی مثل نگرانی از انقراض گونهای خاص از فلان حشره و یاکمک بازیگر زن هالیوودی به گرسنگان و غیره بزک کردهاند را در اختیار بشریت قرار میدهند؛ بطوریکه فرد در نگاه اول و بدون تامل فریب ظاهر را خورره و دیگر قدرت تحلیل خود را از دست داده و برای شناخت حق از باطل و دست پنهان دشمن ناتوان و ضعیف میشود.
امروزه دیگر بر تمام مردم آزاده جهان روشن است که حقوق بشر آمریکایی نه تنها حقوق بشر نیست، بلکه یکی از ابزارها و ادوات جنگی آنها در عرصه جنگ نرم علیه کشورهای مستقل میباشد و تنها از این حقوق بشر کذایی و سلیقهای خود در مسیر پیشبرد اهدافش استفاده میکنند؛زمانی که بخواهند به اعتقادات مردم، ادیان الهی، پیامبران خدا توهین کنند، آنرا بر مبنای حق آزادی بیان اعلام کرده و از آن حمایت میکنند، امادر طرف دیگر اگر کسی بخواهد مقداری حوزه حکومتی آنها را مثل پیدایش صهیونیسم و هولوکاست، زیر سوال ببرد این شخص به عنوان ناقض حقوق بشر معرفی میشود و باید از صفحه روزگار حذف شود.
حال راه خروج و مقابله با این حقوق بدون بشر و ابزاری چیست؟ کیست که میتواند حقوق بشر را تعیین کند و عدالت را بین بشریت نشر دهد؟ کیست که از حقیقت و ذات بشریت بطور کامل آگاه است؟
جواب آن تنها و فقط الله است و بس؛ تنها خالق و مدبر تمام هستی میتواند به ذات انسان، نیازها و حقوق او آگاه باشد؛ تنها اوست که میتواند عدالتی که آرامش بشریت را فراهم میاورد، کامل و بدون کوچکترین نقص بگستراند؛ اما عدالت الهی محقق نمیشود، تا زمانی که بشریت از خواب غفلت بیدار شود و خود را از حاکمیت شیطان خارج سازد و برای قرار گرفتن در زیر پرچم حکومت عدل الهی، ولی خدا و نماینده او را طلب کند.
تنها ایدولوژی که می تواند انسان را از گمراهی و فتنهها خارج سازد و نیازهای بشری را برای رسیدن به کمال برآورده کند، کاملترین ایده و دین خدا یعنی اسلام محمدی است، ایدولوژی اسلام است که حقیقت بشر و تمام نیازهای مادی و معنوی را به خوبی میشناسد و بشر را برای احقاق حقوق خود از زیر بار ذلت و استکبار خارج میکند.
خداوند متعال برای نجات بشریت و خارج ساختن آنها از جهل، کاملترین دین خود را به واسطه آخرین پیامبرش عرضه فرمود و هر بار نماینده و امامانی را برای برقراری حکومت الهی بر روی زمین فرستاد، ولی مردمی که لبریز از غرور و جهل بودند آنها را پس زدند و ادعا کردند که خود به تنهایی توانایی اداره دنیا را دارند، به این صورت که بشر انواع ایدولوژیها را یکی پس از دیگری مطرح کرد از قبیل کمونیسم، امپریالیسم، لیبرالیسم، سکولاریسم، ماتریالسم،اومانیسم و غیره.
اما هر بار به شکست منجر شد و نتیجه آن همین دنیایی است که از ظلم، جنگ و خونریزی، گرسنگی و بیماری لبریز شده است؛ حال این انسان معمولی دیگر قادر به مطرح کردن ایده جدیدی نیست که بشر را از این بحران نجات دهد و گویا به یک بن بست فکری رسیده است؛ امااگر بشریت به دنبال حقوق از دست رفته خود هستند و تصمیم به خروج از این بیعدالتی و جاهلیت مدرن را گرفتهاند، باید به منشا حقیقی خود وصل گردند و آخرین منجی و ولی خدا را از او بخواهند؛ زیرا تنها اوست که میتواند اخلاق را به عنوان زبانی مشترک بین تمامی اقوام، ادیان و نژادها حاکم کند و بشریت را به تمامی خواستههای حقوقی خود برساند.ان شاالله…
تهیه کننده: محمدرضا ناب
انتهای پیام/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد