زمستان سال 65 عملیات کربلای 4 ، 175 شیر مرد 175 عاشق جوانمرد
به گزارش گلستان ما به نقل از دانشجو سلام، یادداشتی به قلم مریم اسدی؛ زمان می گذرد و به سال یک هزارو سیصد و نود و چهار تقریبا بیست و نه سال از آن حادثه می گذرد و امروز پیکر ملکوتی و آسمانی شان را به کشورمان آورده اند می گویند که دستانشان را بسته بودند آری عقل حکم می کند که خیلی مظلومانه به شهادت رسیدند راستی زنده سوزاندن نوزاد را توسط گروه حیوان صفت داعش همه در اخبار شنیده اید و حتما هم خونتان به جوش آمده است و الان هم 175 دردانه و اگر فقط پدرو مادر اینها را در نظر بگیریم سیصد و پنجاه نگاه منتظر البته نمی دانم شاید خیلی ها از غصه نبود فرزاندانشان دق مرگ شدند و الان نیستند که پیکر فرزندانشان را لمس کنند و آنان را در آغوش بگیرند و نوازش کنند آری با دستان بسته آمدند تا ما کمی به خودمان بیائیم تا ما که تمام عمرمان دست و پایمان بسته هست و مدعی روشن فکری هستیم کمی احساس شرمندگی کنیم آری از این 175 کبوتردست بسته 13 پیکر پاکشان از خطه گلستان است و با آمدن شان دوباره گلستانی تر خواهیم شد گلستانی ها
کاروانی از شهیدان آمدند
کربلائیها به ایران آمدند
آری رفقا گرمای تابستان بیداد می کند خشکسالی زمین های ما مسلمانان شناسنامه ای را خشکانده است فقرای زیادی در مملکت ما از نداری و درد جان می سپارند تبعیض و تجمل چشم و هم چشمی همه جا را فرا گرفته پرونده های میلیاردی هر روز بر ملا می شود آری مگر ما پیرو راه علی (ع)نیستیم مگر امام علی(ع) شمع بیت المال را خاموش نمی کرد مگر .... و هزاران مگر های دیگر که شاید تو می دانی و من نمی دانم مگر اینها وعده و وعیدهای ما به شهدا بود مگر شهدا نگفتند به میزهای که پشتشان قرار می گیریم دل خوش نباشیم پس چه شد که راه و رسم و عهدو پیمان فراموشمان شد و دوباره همان جمله همیشگی شهدا شرمنده ایم ولی به ولای علی خدای نوزاد سوزانده شده ،خدای شهدای جنگ، خدای شهدای غواص و خدای من مدعی مسلمان شناسنامه ای یکی است خدای ما هیچ تغییری نکرده آری شهدای غواص آمدند تا راه و رسم مذاکره را به ما یاد بدهند آمده اند تا به ما بگویند که هر بیگانه ای نمی تواند وارد حریم خصوصی کسی و یا کشوری شود، آمده اند تا به ما بگویند که ما هم مذاکره بلد بودیم ، آری همین شهدای عزیزعملیات کربلای 4 را رادارهای آمریکائی ها و هواپیماهای آواکس در پی انتقام از ایستادگی ملت ایران، عملیات را لو داده بودند.حال می خواهیم دست دوستی به سویشان دراز کنیم آیا خونشان پایمال نمی شود آیا هنوز هم مدعی هستیم که ما پیرو راه شهدا هستیم اصحاب کهف پس از سیصد سال وقتی بازگشتند،دریافتند که دیگر از جنس مردمان شهر نیستند این جوانمردان فقط بیست و نه سال از شهرو دیارشان دور بودند اکنون که بازمی گردند، آیا این شهر همان شهر است
آیا تفکراتشان، ارزشهایشان و سادگی شان با ما تناسبی دارد آیا هنوز مردان مان با غریت و شرف هستند آیا هنوز زنان ما عفت و حیا دارند آیا چادر در جامعه ما ارزش دارد تفاوتمان خیلی زیاد است کوخ نشینی کجا و کاخ نشینی کجا فرسنگ ها فاصله دارند ... ما با خودمان چه کردیم؟؟؟!!!! .......
آری شهدا آمده اند بار دیگر تا بگویند ما هم می توانستیم به جای 1+5 با تمام دنیا 1+ باشیم چون همه دنیا یه طرف و خدائی که با ماست یک طرف آری شهدا غواص دیدند که ما داریم در منجلاب و رنگ و لعاب زندگی غرق می شویم آمده اند تا بار دیگر جان فشانی کنند و دستان بسته مان را بگیرند ولی بیائید کمی منصف باشیم محبت همیشه نمی شود از جانب یکی باشد ما هم باید در حق شهدا کاری کنیم چرا که باید جوابگوی خونشان باشیم پس اول کار است بسم الله الرحمن الرحیم
هر که را چون عهد و پیمان است بسم الله الرحمن الرحیم
ما سینه زدیم بیصدا باریدند
از هر چه که دم زدیم، آنها دیدند
ما مدعیانِ صفِ اول بودیم
از آخر مجلس شهدا را چیدند
انتهای پیام/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد