برای مشکلات بوجود آمده در جامعه ی کنونی ما و خطراتی که پیش روی خانواده و فرزندانمان است، هیچ کسی حق ندارد گناه و کوتاهی در انجام وظایف خود را به گردن دیگری بگذارد.
به گزارش گلستان ما به نقل از کلاس بیست؛ سال تحصیلی جدید 97-1396 آغاز گردیده است و دوباره، کوچه ها و خیابان های شهر و روستاهایمان، لبریز از عطر دل انگیز قدم های پاک پسران و دختران عزیزمان شده که در پی کسب دانش و معرفت، به سوی کلاس های درس مدرسه و دانشگاه، روانه می شوند.
آنان نزدیک به سه ماه از تابستان خود را به ظاهر از کتاب و درس و مطالعه دور بوده اند. اگرچه برای برخی از ایشان، تعطیلی و استراحت، معنا و مفهومی نداشته است و ندارد. برخی به دنبال مطالعه ی بیشتر و گذراندن کلاس های علمی تقویتی و جبرانی و کنکور رفته اند.
عدّه ای هم در پی کسب مهارت های فنّی و حرفه ای و بعضی هم به دنبال کمک خرج بودن خانه و کمک به وضعیّت اقتصادی خانواده. برخی هم فقط خواب و خوراک و استراحت و تفریح.
به هرحال، فرقی نمی کند. اقتضای سنّ و سال کودکی، نوجوانی و جوانی است و شرایط فعلی روزگار ما این است. اگرچه، همه ی ما پدران و مادران نیز این دوران را سپری کرده ایم و اخلاق و رفتارمان، کم و بیش، بی شباهت به وضعیّت کنونی فرزندانمان است امّا تفاوت های بسیاری هم وجود دارد. در نوع پوشش، سلیقه های غذایی و ذائقه های جدید، امکانات و شرایط تحصیلی متفاوت و... همگی نشان از گذر نسل جدید از نسل پیشین و نگاه ها، باورها و انتظارات تازه از زندگی است.
به نظر می رسد، بین نسل گذشته، نسل کنونی و نسل آینده ای که رو به شکل گیری است، اختلافات فکری و رفتاری آشکاری در حال بروز و ظهور است.
وقتی چهارده قرن پیش، مولای متّقیان، حضرت علی (ع) خطاب به مردم عصر خود فرمودند: "فرزندانتان را بر آداب خود تربیت نکنید؛چرا که آنها برای[آینده و]زمانی غیر از زمان شما آفریده شده اند. " (ابن ابی الحدید، معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۲۶۷) لزوم توجّه جدّی به بنیان های خانه و خانواده دیده می شود.
برای مشکلات بوجود آمده در جامعه ی کنونی ما و خطراتی که پیش روی خانواده و فرزندانمان است، هیچ کسی حق ندارد گناه و کوتاهی در انجام وظایف خود را به گردن دیگری بگذارد.
همگی مان در بوجود آوردن مشکلات جامعه و بویژه کوتاهی در انجام وظایف نسبت به نسل کودک، نوجوان و جوانمان مقصّریم و هر کسی می بایست به سهم خود، بار این غفلت از مشکلات را بر دوش بکشد، با شهامت آنرا بپذیرد و البتّه به دنبال برطرف نمودن و حلّ مشکلات باشد.
یک ضلع این مثلّث، خانه و خانواده و تربیت مناسب و برخوردهای کلامی و رفتاری پدران و مادران است.
پدر و مادری که تا پاسی از نیمه شب، در میهمانی این و آن هستند و یا میهمانی می دهند(این سخن نه بدان معناست که از روابط اجتماعی و صله ی ارحام دوری کنیم. چرا که یکی از آموزش های مناسب روابط اجتماعی، دید و بازدید اقوام و آشنایان و دوستان و به معنایی وسیع تر، صله ی ارحام است. منظور، میهمانی های بیش از حد و خارج از عُرف است) و یا تا بامدادان، در پای تلویزیون و یا ماهواره می نشینند و از شبکه ای به شبکه ای دیگر، نگاهشان و حواسشان قطع نمی شود، چگونه می توانند فرزندانشان را صبح اوّل وقت و با فراهم نمودن صبحانه ای مختصر، راهی مدرسه و دانشگاه نمایند؟!
و آن دانش آموز یا دانشجویی که تا پاسی از شب یا دمدمه های صبح، با پدر و مادرش به بیداری گذرانده، چگونه می تواند به مطالعه و یا انجام تکالیف درسی اش بپردازد و در کلاس درس، با چشمانی خواب آلوده و جسمی خسته و فرسوده، به سخنان معلّم و استادش گوش فرادهد و مطلبی را بیاموزد؟!
پدر و مادری که به هر مناسبتی و برای در امان ماندن از گریه ها و بهانه جویی ها و لجبازی های فرزندانشان، امتیازات غیرمنطقی و شگفت آوری را در سبد انتظارات نامعقول جگرگوشه هایشان می گذارند تا به خیالی واهی و با استدلاهایی همچون: سرخورده نشدن جلوی دوستان، کم نیاوردن و فخرفروشی در برابر اقوام و بستگان و یا ترغیب و تحریک برای ادامه ی تحصیل و موفّقیّت درسی و یا عدم بهانه جویی و پرخاشگری، آبی بر آتش خواسته های نامربوط و نامعقول و توقّعات بیش از حدّ فرزندانشان بریزند، چگونه قادر خواهند بود سنگرهای مقاومت در برابر زیاده خواهی های آنان را از دست ندهند و سر تسلیم در برابرشان فرود نیاورند؟!
از همه ی اینها که بگذریم، برخی خصایص و رفتارهای نامناسب والدین، تأثیر بسیار نامناسبی در شکل گیری شخصیّت فرزندانشان در مدرسه و دانشگاه و بطور کلّی، در میان مردم و جامعه می گذارد. از جمله: دروغ و دروغ گویی و ترویج و تأکید بر جملاتی غیرواقعی در محیط خانواده، عدم رعایت بهداشت فردی و عمومی و پاکیزه نگه نداشتن محیط زیست، عدم رعایت پوشش مناسب، حتّی در حریم خانه و خانواده و در مقابل چشمان فرزندان، اگرچه هنوز به سنّ بلوغ و تشخیص نرسیده باشند و نیز بی توجّهی به آراستگی ظاهری و فردی، بکار بردن کلمات و عبارات زشت و رکیک و ناشایست نسبت به یکدیگر در محیط خانه، عدم اعتماد به یکدیگر و نداشتن روحیّه ی شادی و نشاط در خانواده، ترویج فرهنگ غلط چشم و همچشمی و یا بدبینی به دیگران با نگاه حسادت و... می تواند در تأثیرپذیری فرزندان از رفتارهای غلط ما والدین و ترویج و گسترش و نشان دادن آن در محیط تحصیل و اجتماع، سهم بسیار زیادی داشته باشد.
به نظر می رسد ما پدران و مادران در وضعیّت فعلی جامعه ی امروزمان، برای تربیت فرزندانمان، راهی بسیار سخت و طاقت فرسا در پیش رویمان داریم.
آغاز سال تحصیلی جدید، فرصت مناسبی برای بازنگری در برخی رفتارها و برنامه های نامناسب اولیای عزیزی است که همه چیز خود را فرزندانشان می دانند و تمام سعی و تلاششان برای خوشبختی و سعادت آنان است.
- دوست بودن با فرزندان، بهترین روش برای ایجاد رابطه ای عاطفی، صمیمانه و مؤثّر در حلّ مشکلات و معضلات احتمالی پیش روی دختران و پسران عزیزمان است.
- پایین آوردن سطح انتظارات و توقّعات فرزندان و مقاومت در برابر زیاده خواهی های آنان(در مسائلی همچون: امکانات رفاهی، پوشاک، خوراک و. . . )، با هدف تربیت و پرورش سالم و سازنده ی ایشان برای روزها و سال های سخت در آینده است.
- ارتباط مداوم خانه و مدرسه و جویا شدن وضعیّت اخلاقی، رفتاری و علمی فرزندان، با مراجعه مستمر به محلّ تحصیل آنان.
- محدود نمودن استفاده ی بی رویّه و مستمر از تماشای تلویزیون در خانه و در عوض، اختصاص زمان بیشتر اعضای خانواده برای باهم بودن.
- حذف گوشی تلفن همراه از سبد خانه و خانواده تا 15سالگی و محدودیّت و کنترل گوشی تلفن همراه فرزندان 15سال به بالا.
متأسّفانه، استفاده ی بی رویّه و نابجا از تلویزیون و تلفن همراه، موجب بروز مشکلات فراوان و سدّی محکم در برابر تلاش ها و توانمندی های سالم جامعه ی امروزی و نسل فعلی نوجوانان و جوانان گردیده و عقب ماندگی علمی، فرهنگی و اخلاقی را به دنبال داشته است.
- کنترل و محدودیّت استفاده از وسایل رایانه ای از قبیل: لپ تاپ، کامپیوتر و تبلت و عدم اجازه به فرزندان در استفاده از بازی های خشن رایانه ای.
- تأکید و تشویق فرزندان به آموختن رشته های فنّی و مهارتی در کنار درس و مدرسه و بویژه در طول تابستان با هدف آماده سازی برای ورود به زندگی اجتماعی در آینده ای نزدیک.
ضلع دیگر این مثلّث، خود پسران و دختران و به زبانی، دانش آموزان و دانشجویان کنونی ما هستند. آنها می بایست بر این نکته واقف باشند که سطح انتظارات و توقّعاتشان از والدینشان، باید بر اساس شرایط اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و توانمندی های فردی شان باشد. ضمن آنکه اگر به دنبال توانایی خود در میان همسالان و همنوعان و در اجتماع هستند، لازم است دانایی شان را افزایش دهند. چرا که: " توانا بُوَد، هرکه دانا بُوَد / ز دانش، دل پیر، بُرنا بُوَد"
ضلع آخر این مثلّث، نگاه دلسوزانه ، مدبّرانه و مسئولانه ی مسئولین کشور است. فرقی نمی کند. می خواهد مسئول عالی رتبه در تهران باشد یا استان یا شهرستان.
اگر قرار باشد مسئولین ما، سنگ نگرانی برای آینده کودکان و نوجوانان و جوانان این سرزمین و در معنایی وسیع تر، سنگ نگرانی ایران را به سینه بزنند و فقط در حدّ کلام و شعار، اکتفا نمایند و دلخوشی شان به برگزاری جلسات و همایش های نمادین و ظاهری و پُرزرق و برق باشد و دیگر هیچ، باید منتظر شکاف و گُسست این سه ضلع و دوری آنها از یکدیگر باشیم. شکافی که هر روز عمیق تر و نگران کننده تر می شود.
- وقتی در شهرستان های کمتر توسعه یافته ای همچون کلاله، گالیکش، مراوه تپّه، مینودشت و... هیچ فرصت تفریحی سالم و سازنده و یا امکانات سرگرم کننده ی مناسب، برای نسل امروزمان به چشم نمی خورد. . .
- وقتی با وجود زمین های فراوان در سطح شهرستان و حومه ی آن، از کمترین امکانات سرگرمی و تفریحی، خبری و اثری نیست و به عنوان مثال، حتّی یک پیست موتور سواری یا دوچرخه سواری برای خیل عظیم علاقمندانش وجود ندارد تا انرژی سرشار خود را تخلیه نمایند، حتماً باید نظاره گر تک چرخ زدن و حرکات نمایشی نامناسب و خطرناکشان در سر کوچه و خیابان و چهار راه های شهر و روستایمان باشیم. . .
- وقتی از برنامه های فرهنگی و هنری سالم و شاداب و سرزنده در شهرمان هیچ خبری و اثری نیست، قطعاً ردّپای دختران و پسرانمان را در مجالس نامتعارف و مخفیانه باید ببینیم و بدون شک، باید منتظر نسلی افسرده، غمگین و عصبی باشیم. . .
- وقتی پسران و دخترانمان از کمترین امکانات ورزشی هم محروم هستند، حتماً باید منتظر بحث و جدال های بیهوده و دعواهای خانوادگی و خیابانی باشیم و یقیناً باید آدرس حضور و سراغشان را در تنگه ی مینودشت و چشمه ی آقسو و دریاچه ی مصنوعی گنبد و ناهارخوران گرگان و. . . بگیریم که قلیان بدست، به ما بزرگترها لعن و نفرین می کنند و هیچ اعتبار و ارزشی هم برای حرفهایمان قائل نیستند و...
یک روی سخن نیز با جامعه ی عزیز فرهنگیان و مدیران و معلّمین دلسوز و سخت کوش است. برای تعلیم و تربیت دانش آموزانمان که همچون فرزندانمان برایمان عزیز هستند، باید بجا و مناسب سختگیری نمود. درسمان را با زمزمه ی محبّت و عشق و انسانیّت همراه سازیم تا " اطفال گریز پای را جمعه به مکتب بیاوریم ".
اگر هم کسی اهمیّت درس خواندن را ندارد، نمره ی بیهوده به او دادن و او را به پایه و کلاسی بالاتر فرستادن، خطایی بس بزرگ و نابخشودنی است. چرا که درباره ی چنین کسانی اگر اغماض شود و کوتاهی و بی تفاوتی در علم و اخلاق و معرفتشان نادیده گرفته شود، ظلم به انسانیّت و سرزمین عزیزمان ایران است.
قرار نیست که همه ی دانش آموزان، تحصیلات و مدارج علمی عالی رتبه ی دانشگاهی را کسب نمایند و در اداره و ارگانی، کارمند و حقوق بگیر دولت بشوند !!
مشاغل و حرفه های فراوانی هست که با گذراندن تحصیلات اوّلیّه و کسب مهارت های لازم، می توانند نیازهای جامعه را فراهم نموده و برای صاحبان آن مشاغل، بسیار سودمند باشند.
یادمان باشد، اگر در نظام آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت هر سرزمینی کوتاهی بشود، به مثابه آن ضرب المثل معروفی خواهد بود که گفته شده:
" اشتباه یک پزشک، در زیر خاک دفن می شود. . .
اشتباه یک مهندس، بر روی خاک سقوط می کند. . .
امّا اشتباه یک معلّم، بر روی خاک راه می رود و جهانی را به نابودی می کشاند. . . "
انتهای پیام/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد