1394-03-25 16:58
2608
3
16174
یادداشتی در حمایت از گزاره برگ ملی؛

مذاکره با آمریکا در قرآن به قلم یک طلبه گرگانی

طلبه جوان گرگانی با استفاده از آیات قرآن به بررسی مذاکره با آمریکا پرداخته است.

به گزارش گلستان ما به نقل از طوبی گلستان؛ احمد عبداللهی طلبه جوان گرگانی با استفاده از آیات قرآن به بررسی چگونگی مذاکره با آمریکا پرداخته است که بخش اول آن را تقدیم خوانندگاه این پایگاه خبری میکنیم.

بسم الله الرحمن الرحیم

"وَلَن تَرضىٰ عَنكَ اليَهودُ وَلَا النَّصارىٰ حَتّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم ۗ قُل إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الهُدىٰ ۗ وَلَئِنِ اتَّبَعتَ أَهواءَهُم بَعدَ الَّذي جاءَكَ مِنَ العِلمِ ۙ ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلا نَصيرٍ" آیه 120  (بقره/120).

شأن نزول آیه:این آیه بعداز جریان تغییر قبله ازسوی بیت المقدس به سمت کعبه به دلیل اعتراض یهودیان و نصاری برپیامبر(ص) نازل شد.آنها بعداز اینکه با اعتراض آنها ودلایل دیگر قبله تغییر کرد، باز زبان به اعتراض گشودند وگفتند: اگر این دین کامل شده ی دین قبلی است ودین الهی است،پس چرا از لحاظ قبله با ادیان الهی دیگر فرق دارد؟ که بعد از این اعتراض این آیه برپیامبر نازل شد وبه پیامبراعلام کرد که آنها هیچگاه ازتوراضی نمی شوند مگراینکه ازآیین و ملت آنها پیروی کنی و اگر بار دیگر زبان به اعتراض گشودند به آنها بگو دین خداوند است که هدایت است و اگراز هوی و هوسهای آنها پیروی کنی بعد ازاین که اسلام برایت با براهین و معجزات ومشاهدات اثبات شد، از سوی خداوند هیچ ولایتی ونصرتی برای تونیست.

بنابر بعضی از روایات این آیه بعد از اصرار فراوان پیامبر(ص) بر مدارا با یهود و نصاری به دلیل جذب آنها به سوی دین اسلام نازل شد و به پیامبر فرمود هرچه باآنها مدارا کنی بی فایده است و مهری که برقلب آنهابه دلیل بدعت دردین و پیروی از خواهش های نفسانی خورده است، مانع از ایمان آنها می شود و هیچگاه نمی توانی رضایت آنهاراجلب کنی.

چند نکته:

نکته اول: (لن)دلالت بر نفی ابد دارد یعنی هیچوقت ازتوراضی نمی شوند.

نکته دوم: اگر ازآیین یهود پیروی کنی فقط یهود ازتوراضی می شوند، واگر ازآیین نصاری پیروی کنی فقط نصاری ازتوراضی می شوند. واگرمی خواهی هردو ازتوراضی شوند باید ازهردو پیروی کنی.

نکته سوم: راضی شدن آنهادرصورتی است که از آیین آنها پیروی کنی حتی اگر دست از تبلیغ خود برای اسلام هم برداری، ازتوراضی نمی شوند.

نکته چهارم: کلمه (ملتهم) می فهماند که آیین یهود و نصاری ساخته دست خودشان است و آنچه خداوند به وسیله حضرت موسی و حضرت مسیح علیهما السلام فرستاده این نیست زیراکلمه (ملت) را به ضمیر(هم)اضافه کرده.

نکته پنجم: کلمه(قل) نشان دهنده امرودستور به پیامبراست،چون فعل امر است.

نکته ششم: جمله (هدی الله هوالهدی) جمله اسمیه است یعنی با اسم شروع شده است وجمله اسمیه دلالت برتاکید وثبوت دارد و در همین جمله اسمیه خبر هم باز جمله اسمیه است و بازدلالت بر تأکید مضاعف دارد.

نکته هفتم: وقتی مبتدامعرفه به غیر (ال) جنس باشد، وخبرهم معرفه باشد، دلالت بر این دارد که خبر فقط مبتدا است یعنی هدایت فقط وفقط هدایت خداونداست وآنچه از سوی انسان ها به عنوان قانون و قاعده برای هدایت ساخته شده اگر متکی بر هدایت خداوند نباشد نمی تواند هدایت باشد.

نکته هشتم: ولایت و نصرت خداوند در صورتی که از خداوند پیروی نکردیم و تصمیم سازش با یهود ونصاری را داشته باشیم و از اصول خود کنار بکشیم به ما نخواهد رسید در نتیجه شکست خورده خواهیم بود.

نکته نهم: یهود نصاری تحت هیچ شرایطی از اصول خود کنار نمی کشند. این عبرتی است که باید از آنها گرفت و مانیز نباید از اصول خود کنار بکشیم.

باتوجه به آیات قرآن پیامبر(ص) در طول تاریخ با کفار صلح کرد مثل صلح حدیبیه، اما هیچ گاه با یهود و نصاری صلح نکرد.

مذاکره با آمریکا در قرآن(بخش دوم)

“قَاتِلُواْ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَلاَ يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُواْ الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ”

خداوند در این آیه چگونگی گرفتن جزیه را بیان می فرماید.

 در این آیه دستور به جهاد با کفار اهل کتاب یعنی مجوس ،یهود ، نصاری داده شده است  تا وقتی که قبول کنند ذلیلانه جزیه بدهند.

نكته اول: در احکام اسلامی مسئله ای وجود دارد به نام جزیه . جزیه عبارت است از مالیاتی که حکوت اسلامی سالانه از کفارصاحب کتاب (یهود و نصاری و مجوس) طبق قراردادی برای زندگی در ممالک اسلامی گرفته می شود.

نکته دوم: خداوند دلیل حکم جهاد با کفار اهل کتاب را چهار چیز در این آیه بیان فرمود:

-آنهابه خداوند ایمان نمی آورند.

-آنها به روز قیامت ایمان نمی آورند.

-آنها آنچه خداوند و رسولش حرام می دانند را حرام نمی دانند.

-از دین حق (اسلام) پیروی نی کنند وآنرا نمی پذیرند.

نکته سوم: دلایل جهاد با آنها به صورت فعل مضارع بیان شده که دلالت براستمرار دارد و هنگامی که فعل مضارع با (لا) منفی می شود ، دلالت بر نفی استقبال(نفی زمان آینده ) می کند. یعنی آنها به خداوند و رسولش ایمان نخواهند آورد و حرام آنهارا حرام نخواهند دانست و از دین حق که دین اسلام است پیروی نخواهند کرد.

نکته چهارم: مورد نظر خداوند از اهل کتاب ، سردمداران آنها است ،  آنهایی که با تعصب از سردمداران خود پیروی می کنند.

کسانی که هیچ گاه از دستورات خداوند پیروی نمی کنند نه تمام اهل کتاب چون بعضی از آنها اهل انصاف و حق هستند و بادیدن حقانیت دین اسلام ، ایمان می آورند و واقعا به خداوند و روز قیامت ایمان دارند چنانچه در تاریخ نشان می دهد بعض از یهودیانی که درکتابهای خود نشانه های پیامبر آخرالزمان را دیده بودند و منتظرآمدن پیامبر آخرالزمان بودند تا به او ایمان بیاورند و همینطور هم شد.

و خداوند فرمود با آنها بجنگید تا جزیه بدهند دلیل بر همین است که گفتیم. چون اگر منظور ازاهل کتاب مورد بحث سردمداران و پیروان متعصب آنها نبودند و تمام اهل کتاب را شامل می شد، باید می فرمود تا اینکه ایمان بیاورند یا جزیه بدهند، واینکه خداوند فقط جزیه را بیان فرمود نشانه این است که اینها حتی باجنگ هم ایمان نمی آورند.

نکته پنجم: جهاد با آنها دو صورت دارد :

(1)یا کشته می شوند و سرزمین آنها به دست مسلمانان می افند و مالک آن سر زمین مسلمانان می شوند و حاکمیت آن سر زمین با مسلمانان می باشد.

(2)یا قبول می کنند ذلیلانه جزیه دهند که در این صورت هم مالک آن سر زمین مسلمانان خواهند بود و حاکمیت آن سرزمین با اسلام خواهد بود وچنانکه در کتب فقهی ما آمده است آنها موظفند در صحنه های اجتماعی مانند قضاوت و معاملات بر طبق قوانین اسلام عمل کنند واگر نپذیرند توافق به هم می خورد و باید باآنها جنگید.

نکته ششم: کیفیت اخذ جزیه باید جوری باشد که موافق با ذلالت آنها باشد برای همین در کتب فقهی ما بیان شده که مقدار جزیه رانباید بیان کرد و حاکم باید آن قدر که صلاح می داند از آنها بگیرد و بعضی گفته اند علاوه بر آن کسی که مأمور گرفتن جزیه است باید نشسته باشد و کافر باید ایستاده باشد و بعضی دیگر ( علامه حلی در کتاب تذکرة الفقها ) علاوه براین گقته اند : کافر دستش را از یقه اش بیرون می آورد و خم می شود و سرش را پایین می اندازد و جزیه را در کفه ترازو قرار می دهد و کسی که جزیه رامی گیرد ریش کافر را می گیرد و به صورت او سیلی می زند. فقها دلیل همه اینهارا موافق بودن با ذلت کفار اهل کتاب ذکر کرده اند.

آری باافرادی که حق را نمی پذیرند و پی در پی از خواهش های نفسانی خود پیروی می کنند و همیشه در فکر نابود کردن اسلام هستند و تاریخ نشان داده است که از هر فرصتی برای نابودی اسلام استفاده می کردند و سختی و مصیبت های بسیاری را بر مسلمانان وارد می کردند و امروزه نیز از هر راهی برای نابودی اسلام استفاده می کنند. با جنگ نرم یا جنگ سخت با حیله مذاکره و صلح یا دشمنی آشکار در صدد نابودی اسلام هستند.

انتهای پیام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

حمید

پیشنهاد می شود در تنظم اخبار مقداری تجدید نظر نمائید .... خبر به این بزرگی بیشتر مقاله است تا خبر ...... فکری به حال حوصله مردم کنید

0
0
پاسخ
1394-03-25 19:31
نیلوفر

آفرین طلبه به این میگن ...دمش گرم

0
0
پاسخ
1394-03-27 15:26
دوستداران شیخ فارقی

سلاموبلاگ دوستداران حجت الاسلام والمسلمین محمدعلی فارقی اول؛ موسس حوزه علمیه سفیران هدایت گرگان با مطلب " ارتباط انتخابات94 با ریزش ها و رویش های انقلاب در کلام رهبر انقلاب " به روز رسانی شد.

0
0
پاسخ
1394-10-27 11:23

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.