برای اینکه اقتصاد مقاومتی از شعار به باور برسد رسانه ها باید مصداق یابی کنند و بر هر مصداق شعارها را حمل کنند، این عینیت گرایی موجب می شود چشم انداز کاربرای عموم و مسئولان روشن شود . یکی از راه های مهم گفتمان سازی اقتصاد مقاومتی همین شیوه است.
به گزارش گلستان ما، اقتصاد مقاومتی به رغم اینکه نیاز اول کشور است ولی روند پیشرفت آن درهمه قسمت های جامعه ودستگاه های اجرایی، روند مطلوبی نیست معنای این حرف این است که هنوز به ضرورت آن ایمان نیاوردیم و به عبارتی باورپذیری در این خصوص درحد اقناع واثرگذاری بررفتارها نبوده است، البته اقدامات مطلوبی از سوی برخی ارگان ها صورت گرفته ولی برای اینکه عموم هم مسئول و هم جامعه شهروندی و هم روستایی کامل درگیر اصل ماجرا شود، لازم است پای رسانه ها هدفمند به میان کشیده شود.
باید برای سوق دادن انرژی عمومی و تفکر تصمیم گیری مسئولان وارد عمل شود اما چگونه ؟ترغیب با شعار و تکرار واژه ها ممکن نیست و اگر کسی ترغیب هم شود نمی داند چه کار کند، رسانه ها برای اینکه وارد اجرای آن شوند ابتدا باید سوژه یابی از شعارها براساس مصداق یابی، باشد یعنی مصادیق اقتصاد مقاومتی را باید شناسایی و معرفی کرد. مثلا نگوید سوژه من صادرات داروهای گیاهی است و بعد شروع کند انواعش را برشمردن و سود این کار را گفتن. این اقدام موضوع یابی است نه سوژه یابی، سوژه یابی این است که پیدا کنید.
مشهدی کریم که باخشکسالی بعد پنجاه سال کشاورزی مانده بود از بی آبی چکار کند که متوجه کشت زیره در زمینش با همین شرایط موجود، می شود و حالا چند سالیست هر فصل کشت 20میلیونی درآمد دارد.
بااین مصداق یابی انگاه باور پذیری لازم ایجاد می شود هم مردم را از کاسه چه کنم چه کنم نجات می دهد و هم مسئولانی که درپی اشتغال هستند و از طرفی ورد زبانشان نبودن اعتبار است، به تحرک وا می دارد.
مرحله بعد از مصداق یابی در سوژه های اقتصاد مقاومتی داشتن سناریو می باشد حتی در خبر مکتوب هم نیاز به سناریو و داستان است، البته در خبر از سبک تنظیم خبر بجای سناریو استفاده می شود که اغلب چند قالب کلیشه ای است ولی سناریو فراتر از این، چند سبک تنظیم خبر است .
بدترین شیوه رسانه ای در این قبیل خبرها این است که از کل به جز حرکت کنیم بلکه به عکس باید از جز به کل حرکت کنیم .
مثلا برای ضایعات نان یکراست نرویم اینقدر سرانه مصرف شهر است و باید اینقدر بشود وچه وچه. بلکه می شود مثلا داستان با فرد نان خشکی که این روزها زیاد نان جمع نمی کند شروع شود و بعد خبرنگار علتش را در کیفیت نان محلی و پخت آن جستجو می کند و بعد سراغ سرمایه گذاری می روید که در مجتمع پختش، 18نفر کار می کنند و حتی برخی با پرواز دبی و جاهای دیگه هم نان محلی را سوغات می برند.
البته در این راه باید نیازها را هم واضح گفت. اینکه این قشر هنوز اتحادیه ندارند و کمسیون های آرد و نان آنها را به رسمیت نمی شناسند، هر چه به پایان گزارش نزدیکتر می شویم نتیجه گیری ها و کلی گفتن ها بیشتر می شود و ضرورت و نوع برنامه ریزی مسئولان ملموس تر می شود.
با این آیتم هم اقتصاد مقاومتی را دارید و هم اصلاح سبک زندگی را که عمدتا بین این دو ارتباط معناداری است. حتی دادن آمارهای معمول و بی روح در این پایان داستان خود به خود زنده و پرمعنا می شود و تحرک ایجاد می کند.
برای اینکه اقتصادمقاومتی از شعار به باور برسد رسانه ها باید مصداق یابی کنند و بر هر مصداق شعارها را حمل کنند، این عینیت گرایی موجب می شود چشم انداز کاربرای عموم و مسئولان روشن شود . یکی از راه های مهم گفتمان سازی اقتصاد مقاومتی همین شیوه است.
نویسنده: ملاشاهی کارشناس رسانه
انتهای پیام /
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد