1397-07-02 06:28
1989
0
57200
یادداشت حسین پایین محلی :

هایدگر و مسئله ی "مرگ"

این نوشتار در صدد است به طور اجمال و در حد بضاعت به مرگ اشاره کند و تاملی بر جایگاه این مقوله از منظر هایدگر و فرهنگ دینی مان داشته باشد.

به گزارش گلستان ما ؛ حسین پایین محلی فعال فرهنگی و اجتماعی استان گلستان طی مطلبی که تقدیم به قاسم شریفیان،محمدتقی مظفری ودوستان درگذشته ام وحید حاجی خانی و صالحی نموده ، نوشت :

افلاطون فلسفه را تمرین مرگ خوانده بود! اگر مرگ را از زندگی بشر حذف کنیم ناخواسته زندگی را نیز نفی کرده ایم چرا که مرگ از سویی در اندیشه دینی ما را به ساحتی از عالم خواهد برد  و از دیگر سو پایان آدمی- در این جهان مادی - محسوب می شود.

انسان همیشه به مرگ فکر می کرده واین پدیده برای او بسیار پرسش برانگیز،غریب وگاه هراس انگیز به نظر می رسیده است.درروایات دینی از زبان بزرگان دینی به مرگ اندیشی دعوت شده ایم وبعضا یکی از دونشانه مومن بودن مرگ اندیشی معرفی شده است.با تفکردینی می توان بر روزمرگی چیره شد وبا مرگ اندیشی وجهاد فاتح شد چرا که نیهیلیزم ذات مدرنیته است که همه را چون بیماری واگیردارخطرناکی می گیرد!

اندیشه جهادی درتفکردینی ادمی را به ساحتی فراتر از این جهان خواهد برد که مرگ را مقدس می داندنه  پدیده ای زشت که باید ازان گریخت یا انرا نفی کرد یا به فراموشی سپرد!دراندیشه دینی مرگ یک مرحله قلمداد می شود که ادمی انرا تجربه می کند.

این نوشتار در صدد است به طور اجمال و در حد بضاعت به مرگ اشاره کند و تاملی بر جایگاه این مقوله از منظر هایدگر و فرهنگ دینی مان داشته باشد.هیدگر شاید مرگ اندیش ترین متفکرغربی باشد که به مرگ از دریچه ای دیگر نگریسته . دراندیشه مدرن  مرگ نه تنها فراموش می شود بلکه می میرد!

انسان درانبوهی از تبلیغات که حاصل حاکمیت رسانه هاست گم می شود وسرمایه داری هنری را خلق می کند که انسان را در "حال"غرق نموده و هنر تجلی نفس اماره محسوب می گردد که انسان را از ریشه خود منقطع و بدون هیچ نگاهی به گذشته،آینده،آسمان یا ترسیم چشم اندازی آرمانی برای زندگی بشررهاوتنها می  گذارد.دراندیشه مدرن زمین وتنها انسان با نیازهای" هرم مازلو"  مفهوم پیدا می کند. اینجاست که حتی اندیشیدن به مرگ  هراس انگیز است وامری مذموم تلقی می شود.

حتی سازوکارمردن ومراسمی که بازماندگان برای مرده ها می گیرند فرق می کند چراکه مرده مرده است وکارایی برای نظام اجتماعی ندارد-حتی ارزشش از کود حیوانی کمتراست!-اگرچه این مردن خود دردنیای مدرن باعث به وجود امدن شغل های جدیدی برای چنین وضعیتی شده اند.

به همین دلیل است که انسان مدرن به همه چیز نگاه ابزارگرایانه دارد ودرصدد استفاده ودراصطلاح مصرف ان است چون تعریفش از زندگی مبتنی بر"اصالت لذت و”اصالت حال"و"اصالت سود" است.

براین اساس حتی برگزاری مراسم ترحیم نوعی نمایش جهت ایجاد پرستیژ اجتماعی ونمایاندن محسوب می شود تا از گردونه زندگی مسابقه ای عقب نمانند!دراصطلاح عمومی از کلمه "کلاس گذاشتن"استفاده می شود که به زعم حقیر بهتر قابل انتقال معنایی است! .

از دیدگاه هایدگر انسان-دازاین-می میرد وبه این مقوله-مردن-اگاهی دارد واین از تفاوتهای دازاین با حیوانات دیگر است چرا که حیوانات به پایان خود می رسند واز مردن خود اگاهی ندارن اما این دازاین است که مرگ اگاه است.

هایدگر به جای کاربرد کلمه انسان از دازاین استفاده می کند چرا که انسانشناسی او متفاوت و بلکه مغایر با انسانشناسی غرب و مدرنیته است.این کلمه مرکب از دو کلمه"دا" و"زاین" به معنی آنجابودگی است.

دازاین پرتاب شده است واظطراب داردکه همواره با ادمی هست اما این اظطراب مفهوم روانشناسانه  ندارد.حتی این اظطراب با مفهومی که سارتر مدنظردارد نسبتی ندارد!دازاین هم میتواند اصیل باشد هم نااصیل!  دازاین اصیل "هستی "را فراموش نمی کندوبه خود نه به عنوان فاعل شناسا بلکه به عنوان "هستنده ای در هستی"می نگرد.اوهمواره به خود یادآورمی شود که ارباب طبیعت نیست شبان وجود است.

اواز حوزه اختیارات وقدرت وامکانات والبته محدودیت های خود با خبراست واز این جهت است که باید مراقب باشد وبه زندگی نااصیل خود را نسپارد.زندگی که دران "هستی "فراموش شده وانسان از خود نیز غفلت می کند وتابع حکم "هرکس"وهمه کس" درجهان معطوف به قدرت می شود.درچنین ساحتی دازاین دچارروزمرگی  وتکنولوژی وبرنامه است!

اما دازاین اصیل چنانچه اشارت شد  همخانه شاعران است وبه گذشته نظر دارد وتفکر پیشه وراهگشای اوست به سوی آینده  واورا از متناهی بودن "وجودش " آگاه می کند .اینجاست که مرغ مرگ اندیش به سراغ دازاین می اید ونغمه مرگ را درگوش او می خواند واو رادرساحتی قرارمی دهد که به نوعی " آگاهی" می رساند اگاهی از این که دازاین مرزی دارد ومرگ بسیاری از امکانات هستی وار اورا ازاو باز می ستاند.

مرگ اندیشی به زندگی دازاین جهت میدهد وهمواره متذکر اوست که چگونه رفتارکند .مرگ حقیقتی است که به انسان دروغ نمی گوید واز ان میتوان به عنوان قطعی ترین امری یادکرد که انسان را یارای فرار از آن نیست! این حقیقت بزرگ انسان را به اندیشیدن وامی داردواگاهی رابه بار می آورد که نتیجه آن" مرگ آگاهی" است.

پس دازاین به واسطه رویارویی با مرگ و اندیشیدن به آن به ساحتی از آگاهی می رسد که از ان به عنوان مرگ اگاهی یادکردیم وانسان با  تذکر به این حقیقت می میرد ولی حیوان به تعبیر مرحوم فردید(ره) سقط می شود.

از انجایی که دراندیشه هایدگر مرگ  درهرلحظه ممکن است انسان را فراگیرد می توان مرگ اندیشی را از محوری ترین  موضوع های مورد نظر هایدگر یادکرد واورانیز بالطبع مرغ مرگ اندیش خطاب کرد.

 این نوشتارراباجمله ای از هیدگر درباب مرگ به اتمام می رسانیم:مرگ امکان تام دازاین است.

انتهای پیام /

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.