آسیب های طرح های گردشگری به فرهنگ مردم منطقه و خصوصاً به روستاییان وارد می شود و این فرهنگ های غنی و تاریخی و خرده فرهنگ های فرهنگ ساز را دچار بحران هویت و ماندگاری می کند و آن ها را در خود هضم و نابود می کند.
به گزارش گلستان ما؛ چند سال پیش، پیرمردی از هم محلی ها را دیدم که خوشحال بود. خوشحال از اینکه عده ای از شهرها آمده اند و در روستا ویلاهای آنچنانی درست می کنند. وقتی از آن پیرمرد پاک دل و صادق، فایده ی ساختن ویلاهای آن چنانی را در روستا پرسیدم، صادقانه و صمیمانه گفت که روستایمان آباد می شود. من با ذکر چند دلیل، آسیب های ویلاسازی در روستا را گفتم و خوشحالی آن پیرمرد هم محلی را به دو دلی و نگرانی بدل کردم.
آن روز به آن پیرمرد با صفا گفتم؛ به برکت نظام جمهوری اسلامی و تلاش بی وقفه و مسئولانه ی مسئولان نظام در رفع محرومیت ها از چهره ی کشور و خصوصاً مناطق محروم و روستایی، دیگر به روستاهای ما نمی شود گفت محروم!
به دلیل اینکه تمام امکانات لازم چون مسجد، مدرسه، راه دسترسی آسفالته و مناسب، برق، گاز، آب آشامیدنی لوله کشی شده و سالم، تلفن، دکل تلویزیون، خانه بهداشت و .... در روستاها وجود دارد.بزرگترین مشکل فعلی روستاهای ما، عدم درآمد مکفی است. دامداری سنتی تقریباً از بین رفته است، دامداری صنعتی و ثابت هم که هزینه ی زیادی می خواهد و از عهده ی روستاییان خارج است. زمین های کشاورزی هم به قطعات کوچک تبدیل شده اند و هم دیگر بازدهی مناسب ندارند. تولید نخ ابریشم که روزی رونقی بی نظیر در منطقه داشت، امروزه به دلیل قیمت پایین و عدم حمایت و نیز نبود امکانات تبدیلی دیگر رونقی ندارد.
یک همّت عالی و جهادی از مسئولان و مردم برای تعریف و جانمایی فعالیت ها و اموری که منجر به درآمد کافی برای روستاییان شود و آنان را به ماندن در روستا و تولید دلگرم نماید و از مهاجرتشان به شهرها و روی آوردن به شغل های بی بنیان و اساس جلوگیری کند، لازم و بایسته و شاید واجب است.
پیرمرد هم محلی از من پرسید: عیب ساختن ویلاها و آمدن گردشگر به روستا چیه؟ گفتم: اولاً شما همان چند قطعه زمین خود را خواهید فروخت و در آینده دیگر زمینی نخواهید داشت. زمین هایی که سالیان سال مرکز کار و درآمد شما و مولد محصولاتی بوده است که منطقه و کشور را بی نیاز می کرده است. شما امروز از اینکه زمین یا باغ خود را به قیمت خوبی می فروشید خوشحال هستید، ولی این خوشحالی شما زیاد طول نخواهد کشید. زیرا شغل اصلی خود را از دست می دهید و باید کاری بکنید که در شأن شما روستاییان بزرگوار و قانع و محترم نیست. آن چیزی که این کشور را به قله های پیشرفت خواهد رساند توجه جدی و باورمند به تولید و تولیدکننده است که باعث رفع بیکاری، بی نیازی از واردات و استقلال همه جانبه خواهد شد. تأکید رهبر معظم و فرزانه ی انقلاب در دهه ی اخیر بر تولید و حمایت از آن و اقتصاد مقاومتی در همین راستا می باشد.
اما دلیل مهم تر من که باعث نگرانی و حتی ترس من می شود، این است که همین ویلاها، فردا عده ی بی شماری را از سراسر منطقه و کشور به اینجا خواهند کشید و این فرهنگ سنتی و ارزشی حاکم بر روستا و روستاییان ما در برخورد با فرهنگ های جدید و وارداتی آسیب خواهد دید و ممکن است همین فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها هم از بین بروند.
مردم این استان و مخصوصاً روستاییان از قدیم الایام به مذهبی بودن، متعهد به آداب دینی و انسانی و مقیّد به اصول و قوانین مترقّی احترام، همدلی ، برابری و برادری هستند. مردمانی سختکوش و مهربان و مهمان دوست که اخلاص و ایمانشان از چهره ی معصوم و روشنشان مشخص است.
چند سال بعد، همان پیرمرد از رعایت نکردن حجاب توسط بانوان گردشگر در روستا، برخوردها و پوشش نامناسب مردان در کوچه های روستا، مراسم جشن تولد و رقص و پایکوبی تا نیمه های شب در شب شهادت امام معصوم(ع)، روزه خواری آشکار آن هم در روستایی که مردمش در سخت ترین موقعیت ها و سخت ترین کارها در گرمای شدید تابستان روزه می گیرند و روزه خواری را گناه کبیره می دانند و اقدامات این چنینی.
پیرمرد می گفت؛ کاش زمین ها را نمی فروختیم و کاش اجازه نمی دادیم هر کسی وارد روستای ما شود!
هدف از بیان این خاطره، اتفاقات نامناسب چند روز اخیر در برخی مراکز تفریحی استان بود که حقیقتاً جای تأمل و نگرانی دارد و باز حقیقتاً موجب نگرانی دلسوزان عرصه ی فرهنگ و ارزش ها شده است. البته این گونه کارهای ناشایست سالهاست که در تفرجگاه ها انجام می شود و گویا دیگر قبح آن ریخته است و کسی اعتراضی نمی کند و یا اعتراض را بی فایده می داند و حتی گاهی به ضرر اعتراض کننده می شود.
روزه خواری آشکار عده ای قابل توجه، آن هم در روز شهادت مولی الموحدین حضرت علی (ع) در تفرجگاه چهل چای مینودشت، اقدامات خلاف شرع و عرف عده ای تحت عنوان طبیعت گرد در چشمه ی لال شهرستان گالیکش، رقص و پایکوبی مختلط و با پوشش های نامناسب در تفرجگاهی در شهرستان کلاله،کارهای نامناسب گردشگرانی که به مرتع مارامکوه قلعه قافه مینودشت می روند و این کارهای مناسب آنقدر زیاد و زننده شده است که داد دامداران و مردم محلی را در آورده است. گلایه هایی که مردم دارند از کشف حجاب خانم ها در مرتع و ییلاق مارامکوه، رقص و پایکوبی، شستن سگ در چشمه ای که دامداران از آن برای نوشیدن استفاده می کنند و رها کردن آشغال های زیاد در منطقه است. نمونه های زیاد دیگری امثال این کارها در مراکز تفریحی و گردشگری انجام می شود که باید گفت زنگ خطر و هشدار قرمزی است که باید مسئولان دلسوز و ارزشی و مردم فرهنگ دوست و متدین را بیدار نماید. البته ورود رئیس محترم و دلسوز دادگستری کل استان به برخی از این موارد، جای امیدواری و دلگرمی دارد.
بنده ی درباره ی صدور بدون درنگ و تأمل مجوزهای« بومگردی» ، « طبیعت گردی» ، « آفروید» و ... که باعث تخریب روزافزون طبیعت زیبا و بی نظیر استان می شود نظری نمی دهم و اطلاعی هم ندارم و معتقدم در صدور این مجوزها تمام چارچوب های قانونی و اقدامات لازم و بایسته انجام می شود و دست اندرکاران این حوزه، اشراف کامل به قوانین دارند و پیامدها و نتایج آن را نیز دقیقاً بررسی می نمایند.
هر چند همگان به عینه می بینند که طبیعت خدادادی و کم نظیر استان هر روز پایمال هجوم افرادی می شود که به هر جایی که دلشان می خواهد می روند، و هر جایی آتش روشن می کنند و بی شمار آشغال و پسماندهای مضر را در طبیعت رها می کنند و چهره ی زیبا و دل انگیز و مسحور کننده ی منطقه را به زشتی بدل می نمایند. زمین های باغی و کشاورزی روستاییان هر روز تبدیل به ویلاهای آنچنانی می شود و به جای سرسبزی و چمن و گل و گیاه و محصولات لازم کشاورزی، سنگ فرش و آسفالت و بتن و ...می روید. هیچ کجا در امان نیست و مشخص نیست که این وضعیت به کجا خواهد رسید و در آینده چه تعریفی از جنگل و روستا و طبیعت و زیبایی و حتی تولید خواهیم داشت.
آن چه که باعث نگرانی من فرهنگی که عمرم را صرف فرهنگ این مرزو بوم کرده ام، می شود، همین آسیب هایی است که در لوای این طرح ها به فرهنگ مردم منطقه و خصوصاً به روستاییان وارد می شود و این فرهنگ های غنی و تاریخی و خرده فرهنگ های فرهنگ ساز را دچار بحران هویت و ماندگاری می کند و آن ها را در خود هضم و نابود می نماید.
در حالی که فرهنگ هر ملتی، ارزش ها و باورهای و اعتقادات آن ملت است و دوام و قوام هر جریان و قومی با میزان دوام و قوام فرهنگش ارتباط و حتی به آن بستگی دارد. دلیلش هم این است که این باورها در یک سیر منظم طولانی مدت و طی تاریخی ایجاد شده اند و هر یک محمول یک نظر بلند انسانی و ساخته ی ذهن باورمند و دست قدرتمند آنان است. این فرهنگ ها چونی نهالی زیبا و البته ظریف و نیازمند مراقبت نگهبانان تیزچشمی است که اگر حمایت و پاسبانی نشوند در هجوم فرهنگ های جدید و تقریباً یله و رها مضمحل می گردند و از بین می روند. این اتفاق نامبارک و خطرناک و هشدار اکنون در این قالب های گردشگری و بومگردی ها آشکارا دیده می شود و با تأسف در حال انجام است.
لازم است مسئولان محترم امر، قبل از صدور گسترده ی مجوزهای «بومگردی» ، « طبیعت گردی» و ... اقدامات لازم را جهت جلوگیری از چنین اقدامات غیرقابل قبول، پیش بینی ، گوشزد و اجرایی نمایند.
البته نظر دست اندرکاران امر بیشتر به ایجاد شغل پایدار برای جوانان و نیز آشنایی مردم با جاذبه های گردشگری و دیدنی منطقه و استان است که در مورد این دو، مجالی به توضیح و بیان نظر در این مختصر نیست و ان شاءا... در آینده در خصوص ایجاد شغل های پایدار و متناسب برای جوانان و روستاییان مطالبی تهیه خواهد شد.
یادداشت: حمیدرضا صادقی کارشناس فرهنگی
انتهای پیام/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد