شهید محمدظاهر سارلی از همان دوران کودکی برای نماز اهمیت خاصی قائل میشد و اقامه آن را مایه آرامش روح و جسم میدانست و از اینکه پدرش اهل نماز بود افتخار میکرد.
شهید محمدعلی خسروی پس از اخذ دیپلم آرزوی تدریس داشت ولی عشق به وطن او را به جبهههای حق علیه باطل کشاند تا به آیندگان درس شهادت را بیاموزد.
شهید غلامعلی سرگزی به دلیل شغل حساسی که داشت دشمنان زیادی داشت و در مقابل صحبتهای برادرش که میگفت: بیشتر مراقب خودت باش لبخندی میزد و میگفت؛ شهادت لیاقت میخواهد.
مادر شهید سعید قدس گفت: شهید قدس میگفت رسالت یک بسیجی این است که همیشه در میدان جنگ تا لحظه شهادت حضور داشته باشد.
مادر شهید جمشیدی نقل میکند: «بعد از اتمام دوران خدمتیاش به خانه نیامد. او بسیار تلاش کرد تا دوباره او را به مناطق جنگی اعزام کنند.»
پسرعموی شهید عسگر سدنی نقل میکند: «دوران آموزش من و عسگر سرشار از خاطرات تلخ و شیرین بود.»
شهید «محمد تقی معززی» به عنوان خردسالترین شهید استان گلستان شناخته میشود.
همرزم شهید غفور رضوی نقل میکند: «آن زمان که دشمن به این آبوخاک حمله کرد، غفور به ندای رهبر لبیک گفت و برای دفاع از این آبوخاک، راهی جبهههای حق شد تا جانش را با خدای خود معامله کند.»
شهید کیانی پس از عملیات نصر ۴ در منطقه ماووت عراق در حالی که سر به سجاده داشت بر اثر اصابت ترکش راکت هواپیمای عراقی به شهادت رسید.
سردار شهید حسن امام دوست در نامهای به همسر خود نوشت؛ همسر عزیزم میخواهم از سفری برایت سخن بگویم که دیدهها و خاطرات آن اصلاً از مقوله لفظ و کلام نیست که بتوان گفت و یا نوشت.
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.