«برای روز مرد کلی فکر تو ذهنم بود و از قبل برنامه ریختم و با پولهایی که پس انداز کردم، گوشی مورد علاقه اش رو بگیرم. طبق محاسباتم روز مرد، او در سوریه بود و تصمیم گرفتم موقع برگشت از سوریه با یک دسته گل به استقبالش برم. اما قسمت نشد و حضرت زینب (س) خریدار همسرم شد.»
شهید وابستگی عجیبی به مادر خود داشت. همیشه در کارها حتی کارهای منزل کمک میکرد. مثلا وقتی مادرش میخواست نان بپزد لگن خمیر را روی سر میگذاشت و تا نزدیک تنور میبرد و مادرش نان را به تنور میچسباند و او نان را میبرد.
مادر شهید« جعفر دیدگاه» نقل میکند: «روزی که جعفر میخواست به جبهه برود به من گفت: مادرجان شهادت روزی من است».
همرزم شهید نزیقی نقل میکند: «در شب عملیات، عادل حنا خریده بود دلیلش را از او پرسیدم در جوابم گفت: «امشب شب دامادی من است.»
شهید جرجانی در وصیتش نوشت: از تو میخواهم با خواندن قرآن به کشفیات درونی برسی، چون خواندن روزانه قرآن باعث خودسازی میشود.
قسمتی از زندگی نامه شهید خداقلی رجبلو فرزند دوستعلی را مطالعه می کنید.
شهید عبدالحسینی خدمت در جبهه را به دلیل اینکه در مناطق جنگی زن و بچههای مردم زیر آوار گلوله بودند بسیار مهم میدانست.
شهید خلیلی از شهدای هشت سال دفاع مقدس بود که به صورت داوطلبانه از طریق گردان قدس به جبهه سومار اعزام شده بود.
شهید قربانعلی بای از نظر اخلاق بی نظیر بود و همیشه با مهربانی و با صبر و حوصله صحبت می کرد .در راه رفاقت از جانش دریغ نمی کرد و در راه خدمت به دین و کشور مقدس و قرآن تا آنجا که قدرت داشت میکوشید.
روحانی شهید «محمد قربانی» در بخشی از وصیتنامه خود نوشته است: خواهرم! حجاب تو سنگری است که اسلام و قرآن در آن پاسداری میشود.
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.