1402-11-18 07:57
362
0
88703
با نگاهی به کتاب بازتاب جهانی انقلاب اسلامی تحلیل شد؛

مدرنیته «غرب» و انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی بزرگترین واقعه در ایران بعد از اسلام و در جهان و در بین کشورهای اسلامی بود چراکه شرقی و اسلامی بود و برخلاف انقلاب چین یا روسیه مبانی اندیشه‌ای غربی نداشت.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «گلستان ما»، حسین پایین محلی با نگاهی به کتاب بازتاب جهانی انقلاب اسلامی به تحلیل مدرنیته «غرب» و انقلاب اسلامی پرداخت.

تقدیم به شهدایی که در دو سال اخیر در جبهه‌های مختلف «اعم از مدافع حرم در سوریه تا مدافع امنیت در شرق تا… سایر شهدای امر به معروفی که در فتنه ز. ز. ا با خون خود از تمامیت تمدنی ایران اسلامی دفاع کردند» و همه شهدای محور مقاومت در خارج مرزها: مبارزان حشدالشعبی و همپیمانان آنان در عراق، حزب ا… لبنان، حوثی‌های یمن و گمنامانی که زمینه‌ساز ظهورند.

در اندیشه سیاسی عمدتا اصلاح را در مقابل انقلاب به کار می‌برند و برای هریک ویژگی‌هایی قائل‌اند. مثلااصلاحات به روند تغییرات تدریجی اطلاق می‌شود و انقلاب به دگرگونی اساسی. عمدتا در عصر جدید لیبرال‌ها پس ازرانقلاب طرفدارراصلاحات شدند در حالیکه اولا خود لیبرالیسم با انقلاب ظهور و به بسط خود پرداخت و با نفوذ در حکومت‌‌های غیر لیبرالی درصدد تغییر ساختار و استحاله و براندازی و به تعبیری انقلاب رنگین بود چنانچه در گرجستان، حوادث سال ۸۸ ایران و در ونزوئلا شاهد بودیم را می‌توان نام برد. 

به عبارتی اصلاحات گاهی استحاله است و با وجود انقلاب‌ستیزی درصدد ایجاد انقلاب رنگین در کشورهای غیر وابسته هستند.

تئورسین‌های مطرح حوزه لیبرالیسم و نئولیبرال را می‌توان پوپر، ایزیابرلین، هاناارنت و ریچارد رورتی، سوروس، و استراتژها چون هانتیگتون، تافلر، برژنسکی، فوکویاما، کیسنجر، جین شارپ و… نام برد اگرچه در حوزه اقتصاد سیاسی هم کسانی بودند که طرح‌های شوک و… را داده‌اند.

مارکسیسم نیز با وجود تایید برخی اصلاحات طرفدار انقلاب است. به عبارتی در این که اصلاحات جوابگو نیست باید انقلاب کرد و یا اصلاحات در این سیستم‌ها بسیار فرمی است و بیشتر در خدمت سرمایه‌داری. از جمله متفکر انقلابی تاریخ می‌توان به مارکس، مارکوزه، انتونیوگرامشی اشاره کرد.

عصر جدید بعد از رنسانس که در قالب انقلاب صنعتی رخ داد و با عصر روشنگری شناخته شد در حقیقت چیزی نبود جز بسط تفکر یونانی در لباس فلسفه و با شعار بازگشت به گذشته غرب و نفی کلیسا و دین که از آن به اومانیسم یاد کرده‌اند که از ویژگی‌های آن می‌توان به سکولاریزم، اومانیسم، پلورالیزم، و… نام برد که در سه ساختار کلان لیبرالیسم و مارکسیسم و راسیسم «نژادگرایی که خود درقالب فاشیزم ونازیسم مطرح شد» شکل گرفت.

قرن بیستم این ساختارهایی کلان ایدئولوژیک که خود برخاسته از تفکر رنسانس و عصر روشنگری غرب بودند در راستای ایدئولوژی و منافع به استعمار جهان غیرغربی و تشکل متحد بودند. به عبارتی بعد از دوران رنسانس شاهد ظهور و توسعه تمدن غرب بودیم که از آن به مدرنیته یاد می‌شود که آن غرب است اگرچه بعدها شکل‌هایی ناقصی از مدرنیسم در جهان غیرغربی صادر شد که عمدتا مصرفی بود.

با این تفاسیر قرن بیستم شرق و غرب با تحولات تاریخی بزرگی مواجه شدند. در شرق حکومت تزارها فرو پاشید، تمدن عثمانی سقوط کرد، رژیم صهیونیستی با حمایت غرب شکل گرفت.

جنگ جهانی اول و دوم شاهد شکل‌گیری سه جبهه در پارادایم مدرن بودیم. در چنین تاریخ جهانی غرب تنها شاهد نزاع رقبایی در گفتمان مدرن غربی با تاویلی متفاوت بودیم، ما بقی بعد از سقوط المان و ایتالیا صرف یا تماشاگر بودند یا عمله ابرقدرت‌های شرق و غرب «امپریالیزم چپ و راست»

جنگ سرد به تاریخی ۴۰ ساله‌ای اطلاق شد که بین مارکسیسم به رهبری شوروی ولیبرالیزم به رهبری آمریکا ازدهه۶۰تا۹۰رقابت تسلیحاتی بود و جهان بین آن دوت قسیم شده بود.

در چنین فضایی تاریخی که شاهد نزاع بین دو قرائت «پس از فروپاشی نازیسم و فاشیسم» با اختلافات درون پارادایم هستیم و به تعبیر هیدگر مدرنیته جهان رابه نوعی از عقلانیت (غربی مدرن) تقلیل داده انقلابی رخ داد که شعارش و مبدا و مقصدش نه تنها قرابتی با تاریخ تجدد نداشت بلکه تمامیت آن را در ساحت ماهیت و نظر و عمل به چالش می‌کشید.

آنچه از تقابل بین ایسم‌های کلان غرب دیده و شنیده‌ایم این بوده که مارکسیسم طرفدار انقلاب و لیبرالیزم طرفدار اصلاح است. مارکسیسم جمع‌گرا (کلکسیویتیسم) و لیبرالیزم فردگراست (ایندیویدوالیسم) مارکسیسم به اقتصاد دولتی و لیبرالیزم به سرمایه‌داری خصوصی (کاپیتالیسم)، مارکسیسم به مونیسم و لیبرالیزم به پلورالیزم، مارکسیسم به اصالت تاریخ (هیستوریسیسم) و لیبرالیزم به آزادی انسان حکم داده است اما این تقابل‌ها در یک سطح و زمین و زمینه و تاریخ بوده است و آن اومانیسم مبتنی بر ماتریالیسم تاریخی بوده است که تفسیری مادی از هستی ارایه می‌کرده و تنها به وجه مادی از هستی بسنده می‌کرده است لذا این تقابل را باید عرضی دانست نه ذاتی، اگرچه ذات تفکر مدرن نیهیلیستیکی است واین اراده معطوف به قدرت (نظریه کوسه ببری) حاکم بر تاریخی مدرنیته حتی ساختارهایی برخواسته از خود را نیز می‌بلعد و نهایتا به نفی خود می‌پردازد.

در چنین فضایی تاریخی که جهان غربی شده و حتی شرق در حقیقت چیزی جز غرب نبود انقلابی با شعار و آرمانی خارج از پارادایم مدرن جدید پا به منصه ظهور گذاشت که به تعبیر گیدنز شکاف در تاریخ تجدد بود و به قول فوکو روح این جهان بی‌روح.

انقلاب اسلامی برخلاف سایر انقلاب‌ها در عصر جدید مبنای مادی نداشت بلکه بر اساس دین بود. لذا این انقلاب بر روی مستضعفان عالم و جنبش‌های اسلامی تاثیر به سزایی داشت.

به عبارتی بازتاب جهانی داشته است و بر ملت‌ها و جنبش‌ها اثرگذار بوده.

میزان این اثرگذاری بر نخبگان و پژوهشگران انقلاب هم بوده لذا دایره بزرگی از خواص در سراسر جهان را می‌توان در ذیل انقلاب اسلامی تعریف کرد.

این تاثیرگذاری تاریخی را می‌توان در حوزه‌های مختلف تاریخی، جغرافیایی، ایدئولوژیک و حتی نژادی دید.

به عنوان مثال در آفریقا نسلون ماندلا از امام خمینی و رهبری انقلاب با لفظ امام یاد کرد. یا در آمریکای لاتین هوگو چاوز نیز از همین لفظ استفاده کرد. کاسترو رهبر کوبا ایران را قلب تپنده جهان دانست.

کشورهایی آمریکای لاتین که حیات خلوت امریکا بودند امروز متحد ما هستند.

به عبارتی در عرصه جغرافیایی در هر نقطه از زمین می‌توان تاثیر انقلاب را دید. در غرب در بوسنی و هرزگوین عکس امام توسط مسلمانان در جنگ با صرب‌ها استفاده شد. در افغانستان شاه مسعود با الگوگیری از انقلاب ما جلوی نیروهای خارجی ایستاد.

بیداری اسلامی که در این سال‌ها در کشورهای اسلامی از بحرین که در منطقه ما رقم خورد تا مصر اتفاق افتاده انقلاب اسلامی را مبنای خود می‌داند.

تمامی رهبران جنبش‌های دینی و آزادی‌خواه انقلاب ما را مبنا اعلام کردند. از حوادث جلیقه‌زردها در فرانسه تا آنچه در این سال‌ها در کشورهای اسلامی تحت عنوان بیداری اسلامی یا بهار عربی اعلام شده. به عبارتی با انقلاب اسلامی عصر پسا آمریکایی و بیداری فطرت آغاز شده است.

شیخ نمر در عربستان، زکزاکی در نیجریه، قنوشی در تونس، شیخ قاسم در بحرین، تنها نمونه‌های اندکی است.

حماس و فلسطین از زمانی که قیام انتفاضه و ایدئولوژی اسلامی را جایگزین ناسیونالیسم عربی کرد در قبال صهیونیسم پیشروی داشته است.

اندیشمندان و نخبگان بسیاری در کشورهای مختلف به انقلاب ما به عنوان الگو اشاره کردند.

از ادواردو انیلی در ایتالیا، یحیی بونو و میشل فوکو در فرانسه، جان اسپوزیتو در امریکا، لگنها وزن و… چامسکی منتقد امریکایی اسلاوی ژیژیک…

اما خط مقاومت و حضور کشورهای عدم متعهد… در اینجا فرصت تفصیلی نیست اما ایران چه در منطقه که ما ان را غرب اسیا می‌خوانیم و غرب خاورمیانه و چه در تقابل با نظام سلطه بخش دیگری است که می‌توان از تاثیر انقلاب ما بر کشورهای ابرقدرت چون روسیه و چین نام برد. حتی شکل‌گیری جریان قوی ملی گرایان در امریکا در تقابل با جهانی‌سازی نمونه دیگر است که با سیاستی یکجانبه نگرانه امریکا مخالفند و این غروب عصر قطبی از دیر زمانی است شروع شده.

در اینجا فرصت نیست به تک تک موارد اشاره شود و این تنها یک نگاه اجمالی بود. لذا به معرفی اجمالی یک اثر در این حوزه می‌پردازیم.

کتاب نظریه‌های بازتاب جهانی انقلاب اسلامی توسط دکتر ابراهیم برزگر و ناشر دانشگاه امام صادق(ع) چاپ شده است.

دانشگاه امام صادق(ع) را می‌توان دانشگاه اسلامی در جهان معاصر شمرد که بر اساس متد و متدولوژی غربی عمل نمی‌کند. ریاست ان را مرحوم آیت ا… مهدوی بر عهده داشت که ما پیشتر در معرفی کتاب «مطالعات پسا استعماری» اشاراتی داشتیم و از تکرار مکررات خودداری می‌شود.

در پیشگفتار این کتاب آمده است که: این کتاب یک کتاب بومی در رشته علوم سیاسی هست و ترجمه  صرف نیست. در ادامه در بخش کلیات نویسنده بر این باور است که:

انقلاب اسلامی بزرگترین واقعه در ایران بعد از اسلام و در جهان و در بین کشورهای اسلامی بود چراکه شرقی و اسلامی بود و برخلاف انقلاب چین یا روسیه مبانی اندیشه‌ای غربی نداشت. وی سپس به گونه‌شناسی پژوهش‌های انقلاب اسلامی می‌پردازد و در یک تقسیم‌بندی قراری دهد که به قرار زیر است: الف: نوع شناسی (که به چیستی آن می‌پردازد) ب:علل شناسی: (یعنی چراروی داده است) ج:پروسه شناسی: (یعنی روندانقلاب به چه شکلی است) د:فرجام شناسی: پیامدها و نتایج انقلاب در داخل و خارج که می‌تواند منطقه‌ای یا جهانی باشد.                             

نویسنده این کتاب بر این نکته تاکید دارد که این کتاب با توجه به نظریه پخش و نظریه سیستم‌ها نوشته شده است که توضیح داده خواهد شد.

فصل دو: هاگسترند جغرافیدان سوئدی بود که نظریه پخش در باب بیماری سل گاوی را مطرح کرد.         

پخش فضایی: یعنی گسترش یک پدیده از کانون اصلی که مردم آن را می‌پسندند.

پخش فضایی باید در شرایطی رخ دهد که امکان وجود داشته باشد مثلا صادرات خوک از آمریکا به عربستان به دلیل مسلمان بودن آنها امکانپذیر نیست.                       

انواع پخش:۱-جابه جایی(مثل مهاجرت مسیونرهای مسیحی از اروپا به امریکا)۲-مراتبی(مثل با ایمان آوردن رییس قبیله در صدر اسلام کل قبیله مسلمان میشوند)۳-سرایتی:(مثل ویروسی سریع انجام میشود).                         

عوامل  نظریه پخش: جغرافیا٬ زمان٬ موضوع ٬مبدا پخش٬ مقصدپخش٬ مسیرحرکت.       

عوامل کاهش دهنده: مسافت٬ زمان٬موانع تراوش (مثل ممنوعیت تلویزیون در افریقا که سال‌ها طول کشید)

پخش مذهبی یعنی دین اسلام و یهودیت و مسیحیت از طریق سرایت و جابه جایی و مراتبی شکل گرفته.

در انقلاب‌ اسلامی مقصد می‌تواند کشورهای اسلامی باشد.

گم شدن امام موسی صدر و تقارن آن با انقلاب در مسلمانان به خصوص شیعیان لبنان تاثیر ژرفی گذاشت. بعد از هجوم رژیم صهیونیستی به لبنان و اشغال بخشی از خاک لبنان و نبود احزاب و جریانات قوی حزب الله شکل گرفت.

این تاثیر را هم می‌توان در پخش مراتبی هم سرایتی و هم جابه جایی دید. چون حسن نصرالله زمانی ایران درس می‌خواند و امام موسی صدر بر جامعه نخبگانی تاثیر گذاشت و شیعیان در پرتو انقلاب هویت تازه یافتند.

مبانی تاثیرگذاری را می‌توان در ولایت فقیه٬ روحانیت سیاسی٬ شهادت ٬وحدت اسلامی و ... یافت.                         

نظریه سیستمی از علوم زیستی وارد علوم سیاسی شد و نگاه کل گرایانه دارد.

نگرش‌ها اجزای سه گانه ذهنی ٬عاطفی و رفتاری دارند. نظریه نگرش سیاسی قدرت توضیح دهندگی بالایی در پدیده دارد.

هومنز جامعه شناس و متفکر امریکایی است. هدف او تعریف رفتارهایی است که به تعمیم بیانجامد.

هومنز بیشتر بر کلیت جامعه نظر دارد:

قضایای اصلی هومنزعبارتند از: ۱-موفقیت(یعنی تکرارعملی در اثر پاداش)۲-محرک(یعنی رفتار هر فردی به  محرکهای بیرونی و اجتماعی و تعاملی پیوند میخورد)۳-ارزش(هرچه رفتار ارزشمندتر بیشتر تکرار میشود)۴-عقلانیت(که مرتبط باگزینه های قبلی است)۵-الزاما نهادهای  اجتماعی...

بر اساس نظریه هومنز: الف:سبد ارزشمندی(رهایی قدس ونابودی صهیونیسم)ب-سبد موفقیت(انقلاب اسلامی به رهبری امام وتشکیل جمهوری اسلامی.)ج-سبد عامل حرکت(مبارزه باصهیونیسم)د-پیدایش حزب الله(با وام گیری از اصطلاحی از قرآن)

نظریه پیشبینی:  در تحلیل آینده در معرفت دینی پیشگویی اطلاق شده و در علم پیش‌بینی

در تاریخ علوم غریبه بود که مختص آینده شمرده می‌شد.

غرب در تحلیل خود از وقوع انقلاب اسلامی اشتباه کرد اما در بررسی بازتابهای آن هم وقت داشت هم امکانات.

کسانی چون مارگارت تاچر نخست وزیرانگلیس وکیسینجر و موشه دایان صهیونیست انقلاب ایران را برای غرب خطرناک ارزیابی کردند.

راهبردها و اقدامات اخلال‌کننده در روند بازتاب انقلاب ایران عبارتند از: جابه جایی سیاسی در سطح نخبگان در کشورهای همسایه مثل برکناری حسن البکر وروی کار امدن صدام و کودتا در ترکیه و اشغال افغانستان توسط شوروی و... ۲-استفاده از شعایر دینی برای آرام کردن ذهن شهروندان ۳-جنگ تحمیلی.       

نتیجه‌گیری: انقلاب اسلامی پاسخ عملی بود به برخی پرسش‌های نظری استقرار نظام جمهوری اسلامی مردم‌سالاری دینی تحقق یافت.

انقلاب اسلامی در جنگ سرد رخ داد یعنی در فضایی دو قطبی و گره یکصد و پنجاه ساله معاصر جهان اسلام را گشوده است. این کتاب به علاقمندان حوزه انقلاب‌پژوهی و دوستداران انقلاب اسلامی پیشنهاد می‌شود. امید است با معرفی، خوانش و بررسی این آثار قدمی هر چند کوچک در عبور از غربزدگی و بازیابی هویت تاریخی برداشته باشیم.

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.