شهید «جعفر دیدگاه» از شهدای هشت سال دفاع مقدس است. مادرش نقل میکند: «روزی که جعفر میخواست به جبهه برود به من گفت: مادرجان شهادت روزی من است».
شهید مصیب فرامرزی، لذت و شادابی دوران کودکی را مانند همسالان خود نه در بازیهای کودکانه، بلکه در سجاده سبز نماز میدید با درد و رنجهایی که گریبانگیر مردم جامعه بود آشنا بود و هرچه بزرگتر میشد حس انساندوستی و کمک به دیگران در روحش اوج میگرفت.
برادر شهید شعبانعلی منتظری گفت: مردم به وظایف خود عمل میکنند، اما انتظار دارند مسئولان به فکر مردم باشند، مردم از همه گرایشها در میدان هستند.
شهید امنیت «ابراهیم شیخ» در طول زندگی با برکت خود و از زمانی که دستان کوچکش توان کار کردن پیدا کرد در کنار پدر و مادر خود ایستاد و در جهت امرا و معاش آنها کوشید.
سرباز شهید مختار ایگدری در وصیتنامهاش به امت شهیدپرور ایران مینویسد: جبههها را خالی نکنید و امام را یاری کنید. از امت حزبالله میخواهم که نگذارند دشمنان داخلی و خارجی به کشور ما نفوذ کند.
شهید احمد سقلی در تنها نامهای که از او بهجامانده برای برادرش مینویسد: هوای اینجا خیلی گرم است. بهگونهای که تمام روز را مجبوریم در سنگر بخوابیم.
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.