1403-04-28 00:05
274
0
90726

شهید رحیمی با توجه به مشکلات اقتصادی خانواده به زحمت دیپلم گرفت و با استعداد خوبی که داشت در دانشسرای تربیت معلم گرگان قبول شد و به تحصیل ادامه داد، بعد از چند بار رفتن به جبهه شربت شهادت نوشید.

1403-04-25 00:05
190
0
90692

مادر شهید «محسن عرب‌امیری» نقل می‌کند: «پسرم به عکس گرفتن علاقه زیادی داشت وقتی به او می‌گفتیم چرا آنقدر عکس می‌گیری می‌گفت: می‌خواهم به جبهه بروم و این را می‌دانم دیگر به خانه باز نمی‌گردم.»

1403-04-24 00:05
440
0
89665

پهلوان علیجان بیدرنامنی شهید ورزشکاری که با روحیه شهادت‌طلبی، خوش‌رو شجاعت و نترسی حافظ کیان اسلامی شد

1403-04-23 00:10
245
0
90674
معراجی‌ها؛

تکرار شمیم

سعادت‌اله ساورعلیا، هم‌سنگر شهید رضا صادقلو نقل می‌کند: «در عملیات والفجر مجروحی بود که دستش از بازویش قطع شده بود من او را به پشت جبهه فرستادم.

1403-04-22 00:05
279
0
90669
معراجی‌ها؛

صلواتی کار کنیم

پدر شهید نقل می‌کند: «یک روز متوجه شدم شهید عبدالزمان از تمام کارکنان آموزش و پرورش و دوستان و آشنایان پول نمی‌گیرد. پدر خندید و گفت: این جوری که باید صلواتی کار کنیم. ایشان آنقدر بخشش داشت که به منافع خود فکر نمی‌کرد.»

1403-04-20 00:10
743
0
90649
معراجی‌ها؛

رحمت الهی

مادر شهید محمدعلی دلیری نقل می‌کند: پسرم و دوستانش سه روز در محاصره نیروهای عراقی بود از یک طرف نیروهای عراقی و از طرفی دیگر تشنگی امانشان را بریده بود.

1403-04-16 08:03
214
0
90606

مادر شهید «ابوالقاسم خوشمهر» در خاطره‌ای از فرزند شهیدش گفت: از پسرم خواسته بودم به جبهه نرود اما او گفت هرکس برای خودش اعمال جمع می‌کند و خود را روسفید می‌کند. من برای ادامه راه شهیدان که پرچم آنها به زمین مانده می‌روم.

1403-04-14 00:10
244
0
90579

شهید محمد‌جواد آکار در خاطرات خود می‌نویسد: یک روحانی برای ما آجیل سوغاتی آورده بود از طرفی دیگر صدام ملعون هم با آجیل خمپاره و گلوله به ما شیرینی تعارف می‌کرد.

1403-04-11 00:10
340
0
90548
معراجی‌ها؛

تکرار شمیم

سعادت اله ساور علیا، هم‌سنگر شهید رضا صادقلو نقل می‌کند: «در عملیات والفجر مجروحی بود که دستش از بازویش قطع شده بود من او را به پشت جبهه فرستادم. سال‌ها بعد به طور اتفاقی با پدر این شهید والامقام رودررو شدم.»

1403-04-10 00:01
234
0
90535
معراجی‌ها؛

شکستن خط دشمن

همرزم شهید محمدحسن صادقی گفت: با شکستن خط دشمن، می‌خواستم به شهید بگویم می‌خواهم به پشت خط جبهه بازگردم، شهید به همین خاطر مرتبا یادآور می‌شد: نگران نباش ان‌شاءالله اتفاقی نمی‌افتد.

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.