شهید احمد سقلی در تنها نامهای که از او بهجامانده برای برادرش مینویسد: هوای اینجا خیلی گرم است. بهگونهای که تمام روز را مجبوریم در سنگر بخوابیم.
شهید حسین جرجانی در وصیتنامهای خطاب به همسرش نوشت: از تو میخواهم با خواندن قرآن به کشفیات درونی برسی، چون خواندن روزانه قرآن باعث خودسازی میشود.
شهید اسماعیلی از شهدای انقلاب اسلامی بود. جوشکار بود، ولی در اکثر تظاهرات علیه رژیم منحوس پهلوی شرکت میکرد.
برادر شهید «محمد تقی تجربی» نقل میکند: «یک شب نیروهای ضد انقلابی خانه ما را محاصره کرده بودند تا برادر بزرگترم را که یک روحانی بود دستگیر کنند اما نتوانستند.»
همرزم شهید رضا آسیابی نقل میکند: « در یکی از عملیاتها به محاصره عراقیها درآمده بودیم، به نوبت سمت دشمن شلیک میکردیم. چون نوبت به شهید آسیابی رسید، به محض بلند شدن، صدای برخورد گلوله با کلاه آهنیاش شنیده شد».
مادر دانشجوی شهید «غلامحسین شریعتی» نقل میکند: «پسرم در دوران قبل از انقلاب در فعالیتهای مذهبی و سیاسی حضور فعال داشت به صورتی که دستگیر و زندانی هم شده بود.»
شهید «براتعلی رجبی» در فرازی از وصیتنامهاش مینویسد: «فرزندانتان را چنان تربیت کنید که ادامهدهنده خط سرخ شهادت باشند.»
شهید محمود قوانلو در وصیت خود نوشت: سیاهی چادرتان، بیش از سرخی خون من قلب دشمن را میلرزاند.
شهید «محمدعلی احمدی» در وصیتنامهاش نوشت: شهادت مانند مادری است که تنها فرزندش را در آغوش میکشد پس مادر و پدر جان با خبر شنیدن شهادت من گریه نکنید بلکه به فکر شب دامادی من بیفت و خیلی خوشحال باشید.
پدر شهید نقل میکند: «یک روز متوجه شدم شهید عبدالزمان از کسی پول نمیگیرد. پدر خندید و گفت: این جوری که باید صلواتی کار کنیم. ایشان آنقدر بخشش داشت که به منافع خود فکر نمیکرد.»
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.